کتاب «هماکنون خود آیندهتان باشید» با این پرسش شروع میشود: «چگونه آیندهای که به آن میاندیشیم، به جای گذشتهمان رفتار ما را هدایت میکند». این کتاب در فصول مختلف، نقش آینده را بیش از گذشته در کنترل رفتار ما اثرگذار میداند.
هاردی نویسنده کتاب به این نکته اشاره میکند که در این دوران، سعی میشده تنها برای مشکلات توضیحی پیدا کنند و آنطور که باید درصدد درمان بیماری و حل مسئله نبودهاند چون تنها با گذشته بیمار ارتباط برقرار میکردند و در گذشته او به دنبال توضیح میگشتند.
در دهه نود میلادی عدهای روانشناس انقلابی که خود را مثبتاندیش معرفی میکردند بنیانهای روانشناسی را تغییر دادند و آینده را به عنوان یک فاکتور مهم در شکلگیری شادی و سلامتی و موفقیت معرفی کردند. در تحقیقاتی که داشتند به این موضوع دست یافتند که گذشته افراد تعیینکننده و هدایتکننده رفتار و عملکرد آنها نیست بلکه این، آینده است که ما را به جلو میکشاند.
بر اساس آنچه روانشناسان به آن رسیدند انسانها دارای ویژگی منحصربهفردی با عنوان «آیندهنگری» هستند به این معنا که هر کاری که انجام میدهیم در مقام انسان، به واسطه چشماندازی است که به آیندهمان داریم.
در بخشی از این فصل اینطور آمده است: «تمام اهداف و محرکها در این دو دسته قرار میگیرند: گرایشی یا اجتنابی. دلیل انجام هر کاری گرایش به چیزی است که میخواهید اتفاق بیفتد یا اجتناب از چیزی است که نمیخواهید اتفاق بیفتد.»
کتاب، سه بخش اصلی دارد که هر کدام در موارد مختلفی موضوعاتی درباره آینده انسان را مطرح کردهاند. بخش اول، تهدیدهایی است که خود آینده با آن روبهرو میشود. امید نداشتن، داستانهای منفعلانه از گذشته، آگاه نبودن به محیط، قطع ارتباط با خود آینده و اهداف کوچک و کشمکشهای ناگهانی از جمله تهدیدهایی است که خود آینده با آنها روبهرو میشود.
بخش دوم کتاب به هفت حقیقت درباره خود آینده پرداخته است. مثلا اینکه خود آینده است که زندگی را به جلو سوق میدهد؛ خود آینده با چیزی که انتظارش را دارید فرق میکند؛ خود آینده مبتنی بر اهداف است؛ شکست خود آینده بهتر از موفقیت خود کنونی است؛ موفقیت زمانی به دست میآید که با خود آینده روراست باشیم و اینکه دیدگاه ما نسبت به خدا، میتواند بر خود آینده ما اثر بگذارد.
هاردی به صورت کاملا عملگرایانه، در بخش سوم کتاب هفت قدم تا رسیدن به خود آینده را مطرح میکند. اولین قدم تعیین اهداف است. دوم، حذف اهداف کماهمیت است. در قدم سوم باید از مرحله نیاز به خواستن و سپس شناختن اهداف برویم.
قدم چهارم این است که در جستجوی چیزی باشیم که میخواهیم. پنجم سر و سامان دادن به خود آینده است و ششم داشتن برنامه زمانی برای خود آینده است. هاردی باور دارد در قدم آخر، باید جسورانه کارهای ناتمام را تمام کنیم.
در بخشی از پشت جلد کتاب اینطور آمده است: «مفید است که آینده خود را فردی متفاوت از آنچه امروز هستید ببینید. خود آینده شما همان فردی نخواهد بود که امروز هستید. دنیایی متفاوت خواهد بود. شما اهداف و اولویتهای متفاوتی خواهید داشت. عادتهای مختلفی خواهید داشت؛ همچنین در دنیای متفاوتی خواهید بود؛ جهانی با ارزشهای فرهنگی متفاوت، فناوریهای مختلف و چالشهای متفاوت.»
کتاب «هماکنون خود آیندهتان باشید» نوشته بنجامین هاردی است که عهدیه قاسمی آن را ترجمه کرده و انتشارات ذهنآویز این کتاب را در 240 صفحه روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما