شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۰
آب، نماد اندیشه و خرد است/ نمادپردازی آب در اسطوره‌های ایرانی و گشودن رمزهای نمادین آب 

تمدن‌های بزرگ در کنار آب‌ها و دریاها شکوفا شده‌اند. در آیین‌های مذهبی نیز، آب امیددهنده و زندگی‌بخش بوده است. مردم بر این باورند در آب نیروی نهفته ویژه‌ای هست که می‌تواند آن‌ها را از بیماری‌های گوناگون نجات دهد. حتا باور داشتند که آب به مردگان امید زندگی دوباره می‌بخشد، به همین دلیل به باور مردم آب نماد زیست و زندگی بوده است. 

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «آب در هنر دنیای باستان» نوشته پریسا اکبری به همت انتشارات تیسا در چندسال گذشته منتشر شده و با استقبال بسیاری همراه بوده است. به مناسبت تیرماه و جشن تیرگان نگاهی به نوشته‌های کتاب که با آب مرتبط بوده‌اند پرداخته‌ایم. آشنایی با مبانی فکری و اعتقادی هنرمندانی که با نمادپردازی آب، به خلق آثار هنری مبادرت کرده‌اند، بستری برای راه‌یابی به باورهای آنان فراهم می‌کند.

آب نزد ایرانیان، نماد آگاهی، پاکی، ایمان و زایندگی است و کهن‌ترین و ارزشمندترین نمادهاست و گشودن رمزهای نمادین آب، زمینه‌ای برای فهم ژرفای آثار تاریخی و هنری است. آب آخشیج نخستین است که همه چیز از آن آفریده شد، بنابراین آب نمادی باستانی برای زهدان و باروری و همچنین نماد پاکیزگی و نوزایی بود. در بسیاری از اساطیر آفرینشی در هندوستان، خاورمیانه و مصر، اسطوره‌هایی هست که وجود یک اقیانوس کیهانی را پیش از پیدایی جهان بیان می‌کند. در ریگ‌ودا آمده است: «در آغاز همه چیز چون دریا و بدون روشنی بود.» در نوشتارهای پسینی، برهما یعنی خدای آفریننده، زمین را از میان آب، در آغاز هر عصر کیهانی یا کالپا، بالا می‌آورد و این نقش سپس‌ها به ویشنو واگذار شد.

تمدن‌های بزرگ در کنار آب‌ها و دریاها شکوفا شده‌اند. در آیین‌های مذهبی نیز، آب امیددهنده و زندگی‌بخش بوده است. مردم بر این باورند در آب نیروی نهفته ویژه‌ای هست که می‌تواند آن‌ها را از بیماری‌های گوناگون نجات دهد. حتا باور داشتند که آب به مردگان امید زندگی دوباره می‌بخشد، به همین دلیل به باور مردم آب نماد زیست و زندگی بوده است. 

آب، رمزی از جاودانگی و بی‌مرگی انسان است که در نماد اساطیری این آخشیج بازنمود شده است. با توجه به این نکته که آب مایه‌ تازگی و زندگانی جاوید شناخته می‌شده است، الگوی بنیادی و اسوه‌ آب، آب زندگی است که اندیشه‌های جدید گاه آن را به جایگاهی از آسمان پیوند داده است. آب جاری چشمه‌سارها و آب زندگانی نسخه‌های اساطیری واقعیتی فراتر از عالم طبیعی و ماده، یگانه و مذهبی هستند؛ طبیعی است هر کسی به این آب دسترسی ندارد و به هر راهی نیز نمی‌توان آن را به دست آورد. پیمودن راهی که به سرچشمه‌ آب زندگانی می‌رود و به‌دست‌آوردن آن، دربردارنده‌ نذرها و نیازها و آزمون‌هایی است.

آب و خرد و نور 
آب، نماد اندیشه و خرد است. در ریگ‌ودا نخستین موجودی که پس از درآمیختن محرک نخستین و مایه‌ آغازین یعنی آب، پدید آمد، عقل کل بود. در اوپانیشادها، نطفه و آب، پدیدآورنده نور و بقاست. در واقع آب، مایع شده نور است. ما بیشتر از نور معرفت نمونه می‌آوریم. در این گونه است که آب ویژگی حکمت نور را به ارث می‌برد. به همین شوند، کسانی که به نور معرفت یا شناخت دست یافته‌اند به‌گونه‌ای انگاشته می‌شوند که گویی از روی آب رد می‌شوند. نماد آب و آبی، نشانگر توجه به این مایه‌ی زندگی است. شاید این نشانه نیز درخور نگرش باشد که پشت سر مسافر آب پاشیدن نشانه‌ی آن است که راه روشن باشد و مسافر تندرست به مقصد برسد و به‌روشنی بازگردد.

در روزگار کهن هم‌بستگی زن، آب و ماهی و یا زن، آب و ماه نماد باروری بوده است. بیشتر خدایان آب‌‌ها در بین ملت‌های گوناگون الهه بوده‌اند، برای نمونه در آشور «ایشتارو ملیتا»، در بابل «ایشتار»، در فنیقیه «استرادت و استراده»، در کلده «اتوآگاتیس و استراده»، در بین یونانیان «آفرودیت»، در میان ایرانیان «آناهیتا» و در میان ارامنه «آناهید و استخیک» پرستش می‌شدند. این الهه‌ها در میان مردم گرامی‌تر از خدایان دیگر بوده‌اند و تندیس‌ها و معابد آن‌ها در جایگاه‌های پرآب بنا می‌شدند.

آب و آناهیتا
آناهید (اردویسورا آناهیتا) ایزدبانوی آب و باران و باروری در ایران باستان است. این ایزدبانوی پرهواخواه دلبستگان و ستایش‌کنندگان بسیاری دارد و پیروان بسیاری را به سوی خود کشیده است. به باور ایرانیان تیشتر ایزدی است که با باران پیوند دارد و از این رو، اصل همه‌ی آن‌ها سرچشمه‌ی باران و باروری است. در تیشتریشت اوستا، نبرد این ایزد با اپوش که دیو خشک‌سالی و خشکی است آورده شده است. این دیو، باران را از باریدن بازمی‌دارد. تیشتر به یاری مینوی‌خرد و با همکاری ایزد باد، آب را به بالا می‌راند و به یاری ایزد اپام‌نپات و فروهر (روح پاسبان آدمی) و به یاری ایزد هوم و بهمن‌امشاسپند به نبرد این دیو خشک‌سالی می‌رود.

اپوش به معنی ازمیان‌برنده یا پوشاننده‌ی‌آب، دشمن تیشتر است و کارش بازداشتن او از فرابردن آب‌های باران‌زا به آسمان است. دیرینگی ستایش آناهید به دوره‌های بسیار پیشین و حتا به زمان پیش از زرتشت می‌رسد. «اردوی» در آغاز، نام رودخانه سپندی بوده است و به پیروی از اصل شناخته‌شده‌‌ای در اساطیر، نام روخانه، شخصیت خدایی پیدا کرده است. او را همتای ایزدبانوی «سرس وتی» در آیین ودایی می‌دانند. سوره یا سورا بخش دیگر نام اردویسورا آناهیتا است. او نخست بر رودخانه‌ی اردوی سروری داشت، کم‌کم بر همه‌ی آب‌ها سروری می‌یابد و بنا بر بندهشن، پدر و مادر آن‌ها می‌شود و از اپام‌نپات پیشی می‌گیرد و چهره‌ی اپام‌نپات در شخصیت او ریشه می‌یابد. او در آبان‌‌یشت اوستا، زنی جوان، خوش‌اندام، بلندبالا، زیباچهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده و کمربند بر میان بسته است.

آناهیتا در ایران اسطوره‌ای سپند است. اردویسورا آناهیتا ایزدبانوی همه آب‌های روی زمین و سرچشمه اقیانوس کیهانی است. او بر گردونه‌‌ای سوار است که چهار اسب آن را می‌کشند (باد، باران، ابر و تگرگ) و سرچشمه زندگی و پاک‌کننده‌ی تخمه هر مرد، و زهدان هر زن است (نشانه پاک و سپندینه بودن) و به شوند پیوندی که با زندگی دارد جنگجویان در نبرد، زنده‌ماندن را از او می‌خواهند. آناهید همواره به گونه‌ی دختری جوان و برومند و خوش‌اندام نمایان می‌شود و در زمان هخامنشیان از جایگاه بسیار بالایی برخوردار بوده است و به همراه مِهر و اهورامزدا، پایه‌های دین هخامنشی را به وجود آورده بود.

آب و ماهی
ماهی نماد حاصلخیزی و باروری که در آغاز همراه با مادر-الهه بوده است. ماهی به آب زنده است و از آن به عنوان نمودی برای آب و باران و تازگی بهره‌برداری می‌شده است. ماهی را برای انگارش دریا و آب که سرچشمه‌ی باروری شناخته می‌شد به کار می‌بردند. در یکی از نقش‌برجسته‌های کاخی در پاسارگاد که به سده‌ی 6 پیش از میلاد بازمی‌گردد، کاهن «اَیین اِاَ» فرزند مردوک خدای بزرگ بین‌النهرین را نشان می‌دهد که برابر آیین هزاره‌ی نخست پیش از میلاد این آیین، لباسش دارای بُرش و تزییناتی به‌گونه‌ی ماهی است. پس از مروارید و صدف بهترین نماد برای نگهداری و پرورش تخمه‌ی سوشیانس در آب، دلفین است که ماهی بی‌آزاری است و از نظر احساسات همانندی بسیاری به انسان دارد و از این رو همین دلفین پس از زایش مهر در آب او را به خشکی می‌رساند. دلفین نماینده‌ی ماهی‌ها و نمادی از باران‌خواهی و بخشش از سوی دریاست. 
در جای دیگری آمده است مهر از مادرش که از آب دریاچه‌ی هامون بار برداشته بود، در آب دریا زاده می‌شود و مادرش او را بر گل نیلوفر که نمادی از عشق است جای می‌دهد. گل نیلوفر دارای دو‌گونه‌ی مرد و زن است که گل ماده بر روی آب است. گل نر در ژرفای دریاست و برای اینکه جفت‌گیری کند باید از ساقه‌ی خود جدا شود و به روی آب برود. پس از بارورکردن گل ماده، گل نر از بین می‌‌رود و پس از آن دلفین که بزرگ‌ترین ماهی و دارای بیشترین همسانی به انسان از دید احساسات است مهر را به خشکی می‌رساند. 

آب و نیلوفر
گل نیلوفر در هنر شرق نقش بارزی داشته است و شکل آن بیانگر اسطوره‌ها و رازهای بی‌شمار است. سپنته بودن نیلوفر آبی و اسطوره‌هایی که به دنبال آن شکل می‌گیرد به محیط آبی آن بازمی‌گردد. نیلوفر آبی به شوند پیوند با آب «گل آناهید» و ایزدبانوی آب‌ها به‌شمار می‌رفته است. آناهید انگارش بنیادی مادینه‌ هستی در داستان‌های دینی ایران کهن بوده و با باورهای هندیان باستان همانند است. پیشینه‌ی کهن و اساطیری نیلوفر نزد ایرانیان و هندیان تا انداره‌ای است که آثار نیلوفر هشت و دوازده و حتا هزار برگ را در  معماری و آثار باستانی این دو نژاده به روشنی می‌توان دید.

در داستان‌های کهن ایران، گل نیلوفر را جای نگهداری تخمه یا فر زرتشتی می‌دانستند که در آب نگهداری می‌شد و از این رو نیلوفر با آیین مهری پیوستگی نزدیکی می‌یابد. درباره‌ی نقش‌های گل نیلوفر در زمان ساسانیان باید از نقش فرمندی اردشیر اول از اهورامزدا، بر کنگره‌های ساسانی یاد کرد که پای میترا بر نماد گل نیلوفری جای گرفته که نشان آفرینش و زندگی است و نقش مذهب را در قدرت شاهی نشان می‌دهد. کهن‌ترین نقشی که از نیلوفر به دست آمده در نقش‌برجسته‌ی‌ عیلامی از شوش است. این نماد در نقش‌برجسته‌‌های آشوری نیز پیداست و در دوره هخامنشیان در دیوارهای آپادانا و پلکان سه دروازه دیده می‌شود. این نقش می‌تواند با پرتوهای خورشید در پیوند باشد و به نماد کمال و نیروی زندگی‌‌بخش آن وابسته است. 12 پره‌‌ی نیلوفر در پیوند با 12 ماه سال است. نیلوفر جایگاه زایش ایزدمیترا نیز می‌تواند باشد. در فرهنگ چینی نیلوفر نماد پاکی، نگاهبانی، نازکی، روحانیت، صلح، باروری و انگارش‌زنانه و نشان تابستان نیز هست. چینی‌ها گل نیلوفر را نماد گذشته، حال و آینده می‌دانند؛ زیرا گیاهی است که در یک غنچه گل می‌دهد و نماد پاکدامنی است به این شوند که از آب‌های آلوده بیرون می‌آید اما آلودگی را نمی‌پذیرد. 

آب و مار
مار مهم‌ترین، پیچیده‌ترین و از کهن‌ترین نمادهای جانوری است و از دوران پارینه‌سنگی بر آثار کهن نقش بسته است. مار دارای مفاهیمی مانند آب، حاصلخیزی، باروری، زن، درخت، ماه، خرد، تندرستی و قدرت است و از سویی با مفاهیمی چون پلیدی، خیانت، خطر، گناه، شیطان، مرگ و... پیوند می‌خورد. مار به عنوان نمادی از آب، موجودی پنهان در ژرفای اقیانوس‌ها و آکنده از نیروی سپندینگی در ژرفای آن انگاشته می‌شد و از این رو باروری جهان از راه بارندگی و نمناکی و سرازیرشدن سیلاب در دست قدرت و گستره و اختیار او بود. 

افزون بر این مار و آب (باران) نشانه‌ای از دو واقعیت ماه است. افسانه‌ها و اساطیر بی‌شمار از مارهایی داستان می‌گویند که ابرها را در گستره و اختیار خود دارند و جهان را سیراب می‌کنند. اژدها و مار در ابرها و دریاچه‌ها خانه دارد و نگهبان آذرخش است، آب‌های آسمانی را به‌سوی زمین سرازیر می‌کند و شوند باروری کشت و بارگیری زنان می‌شود. مار نگهدار چشمه‌های آب، بی‌مرگی، پارسایی و نیز همه‌ی نشانه‌ها در پیوند با زندگی، باروری، قهرمانی، بی‌مرگی و گنجینه‌ها به شمار می‌رود؛ به دنبال همین افسانه‌ها بود که مردمان آب را در ظروفی مارسان می‌داند، یا آن را ریزان از ظرفی به‌گونه‌ی مار می‌کشیدند. نقش‌مایه‌ی مار، نشانه‌ای از نماد آب است و هر دو با خط‌هایی موج‌دار نشان داده می‌‌شوند. افزون بر این، دو مار درهم‌تنیده نیز نشانه‌ای از آب و باروری است. این نقش‌ها در هزاره‌ی سوم و دوم پ.م در تمدن‌هایی چون ایران، بین‌النهرین، ترکمنستان، روسیه، چین و... دیده‌ می‌شود. نماد مار از نمونه‌های بسیار خوب برای ستایش زندگی است. نمادی مهم و نیرومند که نشانه‌ی نیروی زندگی است، سپندینگی مار بنا بر فرم ویژه‌ی تنش نیست بلکه به شوند انرژی آشکاری است که این آفریده‌ موجی‌شکل از خود به جهان اطرافش متصاعد می‌کند و انتقال می‌دهد. 

بر این پایه، نقش‌مایه‌ی مار بر بسیاری از آثار کهن نقش شده است. در ایران باستان، نماد مار مانند بسیاری از تمدن‌های وابسته به کشاورزی که پدیده‌های جوی در آن اهمیت بسزایی دارد، نشانه‌ای از آب، رود، جویبار، باروری و حاصلخیزی است. در این ارتباط آندره گدار از سنگ‌های نقش‌بسته از دوران باستان در لرستان می‌گوید که دارای طرح ظروفی از آب هستند که به جای دو باریکه‌ی ریزان آب، دو مار از آن‌ها روان است. در نزد ایلامی‌ها، مار نگهبان آب، خرد و دارایی است. گویی مار که با چشمان باز می‌خوابد نماد هوشیاری نیز هست. همچنین با آب در پیوند است زیرا بیشتر در کنار چشمه‌سارها و جویبارها دیده می‌شود و از همین راه نگهبان آب و گنج به‌شمار می‌رود. نقش مار که بسیار بر کوزه‌ها و آب‌دان‌ها دیده می‌شود به ما یادآوری می‌کند که مار نگهبان آب است و همین آب بزرگ‌ترین گنج در برخی سرزمین‌ها به‌شمار می‌رود. 

طاووس، پرنده پیک باران
معنای نمادین طاووس در تزئینات، تجمل، خودستایی، شکوه، خودبینی، رستاخیز، زندگی همراه با عشق، زندگی درباری، زیبایی، پادشاهی، مقام، ناموری و خودستایی دنیوی فناناپذیر و ستایش‌شده‌ی همگان است. در باورهای قومی و اساطیری به باورهای پیشینیان، طاووس نابودکننده‌ی مار است و به همین شوند آن را شوند حاصلخیزی زمین می‌دانستند. طاووس در ایران از روزگاران گذشته آوازه‌ داشته و موضوع نقش برخی مهرهای ساسانی و نقاشی‌های دوران اسلامی بوده است. یک نقش طاووس روی لباس دوره ساسانی در طاق‌بستان پیدا شده است. 

بودن نقش طاووس در پارچه‌های زربافت ساسانی و نیز مینیاتورها و نقاشی‌های قاجاری، در کاشی‌های هفت‌رنگ، قالی‌ها و فلزکاری‌ها بیانگر ماندگای حضور این نقش در هنر ایران است؛ با وجود این‌که می‌دانیم طاووس مرغ بومی سرزمین ایران نیست. همچنین این پرنده از دوران باستان به عنوان مرغی سپند مورد توجه بوده است، زیرا بر این باور بودند که طاووس به شوند نوشیدن آب زندگی، جاودانه یافته است. مرغ پیک‌باران که در دوره‌ی اسلامی به‌گونه‌ی طاووس جلوه‌گر شده است چون مرغ آناهیتا (آناهید)، ایزد آب بوده است و از روزگار ساسانیان در هنرهای ایرانی جایگاه والایی داشته است. ایزد بهرام، فرشته‌ی پیروزی و نگهبان پیروزی است در هفتمین نمود خود در پیکر «وارغن» نمایان می‌شود که مرغ مرغان نامیده شده است و فروزه‌های شاهین را دارد و از زرتشت پشتیبانی می‌کند، پس‌ها این مرغ نماد فر کیانی می‌شود. پیوند دیگر میان مرغ و گیاه در نقش‌مایه آمیزه‌ای «مرغ و درخت» نمودار است که به شیوه‌ی یکی از نقش‌مایه‌های پرآوازه‌ی ساسانی، یک جفت مرغ را به روش سینه‌به‌سینه در دو سوی درخت سپند جای می‌دهد، با این مفهوم رمزی که مرغان پیک باران پاسدار درخت سپند هستند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها