پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۵
در ترجمه بی‌کیفیت خود مترجم هم متوجه منظور نویسنده نشده است

ترجمه بی‌کیفیت ترجمه‌ای است که وقتی خواننده کتاب را می‌خواند متوجه می‌شود که خود مترجم متوجه نشده که کتاب اصلی چه گفته و در نتیجه نتوانسته مطلب را منتقل کند.

امیرحسین ذکرگو پروفسور هنرهای شرقی و اسلامی در دانشگاه مالزی و استاد افتخاری دانشگاه ملبورن در گفت‌گو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خصوص تأثیر طراحی جلد در فروش کتاب و جذب مخاطب توضیح داد:‌ همه کتاب‌های من در طراحی جلد یونیفرم مشخص دارند. ممکن است اسم طراح و گرافیست تغییر کند ولی طراح تابع یک قالب کلی و مشخص است چون شخصاً بر طراحی روی جلد کتاب نظارت می‌کنم.

ذکرگو درباره علت بیشتر بودن تعداد کتاب‌های ترجمه‌شده در زمینه هنر نسبت به کتاب‌های تألیفی در این زمینه گفت: جهان اکنون یک پیکره مرتبط است و ما از بقیه دنیا جدا نیستیم. یعنی اگر اتفاقی چه در غرب و چه در شرق بیفتد و هر کسی آن تفکر را پیشنهاد کند خوب است که ما هم به آن دسترسی پیدا کنیم. با اینکه بیشتر کتاب‌های من تألیف شده است، اما از ترجمه خوب هم استقبال می‌کنم و مشکلی با آن ندارم. گرفتاری ما از جایی شروع می‌شود که ترجمه‌ها بی‌کیفیت شده‌اند.

وی درباره منظورش از ترجمه بی‌کیفیت، توضیح داد: ترجمه بی‌کیفیت ترجمه‌ای است که وقتی خواننده کتاب را می‌خواند می‌فهمد مترجم متوجه نشده که کتاب اصلی چه گفته و در نتیجه نتوانسته مطلب را منتقل کند. با آنکه متن ترجمه‌شده از نظر ادبی و گرامر جملات درستی دارد ولی مترجم مفهوم را نرسانده است. در مرحله بعد همین کتاب نامفهوم توسط مترجم به خواننده منتقل می‌شود و او هم می‌پذیرد و فکر می‌کند که کتاب را فهمیده است. در نتیجه با جمعی مواجه هستیم که فکر می‌کنند کتاب را فهمیده‌اند ولی در اصل کسی کتاب را متوجه نشده است.
 
ذکرگو در تعریف ترجمه خوب گفت: ترجمه خوب کتابی است که خواننده در حین مطالعه متوجه منظور مترجم بشود؛ یعنی با زمینه‌های وجودی کتاب ارتباط برقرار کند. مترجم خوب کسی است که خودش به متن اصلی آغشته شده است؛ یعنی عمیقاً متن را فهمیده و با آن ارتباط برقرار کرده است. داشتن یک ترجمه خوب زمینه‌های نقدهای خوب را فراهم می‌کند و باعث پویایی ذهن‌ها و نوشته‌ها می‌شود.

وی درادامه افزود:‌ گاهی اوقات سؤال پیش می‌آید که چرا خارجی‌ها باید در مورد هنرهای ما کتاب بنویسند. در این زمینه دو وجه مهم داریم. نقطه‌نظر کسی که از بیرون به موضوع نگاه می‌کند و کسی که نزدیک به موضوع است با هم فرق دارد. منظره کامل به منظره‌ای گفته می‌شود که هم از دور و هم از نزدیک دید دارد. مثلاً من کتابی درباره نمادشناسی هند دارم و این سؤال برای برخی افراد پیش آمده است که آیا هندی‌ها بهتر از من درباره هنرشان صحبت نمی‌کنند؟ باید گفت لزوماً نه؛ چون من که به‌عنوان یک خارجی از بیرون به این موضوع نگاه می‌کنم، نگاهم جذابیت دارد، برایم سؤال پیش می‌آید؛ ولی هندی‌ها این سؤال برایشان پیش نمی‌آید چون موضوع برایشان عادی است. مهم است کسانی دست به قلم و تألیف ببرند که در حد و اندازه نوشتن کتاب باشند و ‌بدانند که چه می‌گویند.

ذکرگو در رابطه با اینکه تألیف سخت‌تر است یا ترجمه عنوان کرد: البته من هر دو را انجام می‌دهم. کتابی دارم به اسم «مبانی سنتی هنر زندگی». اصل کتاب، کتاب قطوری نیست. ولی ترجمه من از این کتاب بسیار قطورتر است. چون نویسنده کتاب فقط درباره مجسمه‌‌ها و اشکال نوشته است اما من به‌خاطر عکس‌گرفتن از این مجسمه‌ها چند بار مسافرت رفتم. گاهی برای معنی یک کلمه سه روز تحقیق کردم. تصاویری که در این کتاب است در اصل کتاب وجود ندارد. خیلی به این ترجمه افتخار می‌کنم چون با عشق ترجمه کرده‌ام. به‌نوعی این کتاب را برای عصر امروز دوباره متولد کردم. وقتی می‌خواهید از ابتدا کتابی را تألیف کنید باید مهارت داشته باشید. یعنی وقتی در حین کار سؤالی پیش آمد بتوانید جواب آن را خودتان بیابید. باید بتوانید شأن نوشتن را حفظ کنید. خود من در کتاب «اسطوره‌شناسی و هنر هند» ۲۵ سال آموخته‌‌های چندساله خود را به رشته تحریر درآوردم.

وی درپایان افزود: متاسفانه نگرشِ کمی بر همه موارد حاکم شده است. کتاب و ترجمه‌های بی‌کیفیت زیادی داریم و مردم هم بدون اطلاع آن‌ها را می‌خرند. باید سطح فهم خواننده‌ها به قدری بالا برود که هرکسی به خود اجازه تألیف و ترجمه کتاب ندهد مگر اینکه بر موضوع کاملا مسلط باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها