کتاب «تربیت در افق عاملیت انسان» را میتوان نخستین و شاید مهمترین دلالت و کاربرد نظریه عاملیت انسان در یک حوزه تخصصی به شمار آورد.
نقش تربیت در رشد و تعالی جامعه کمابیش روشن است اما اهمیت وجود مبنای نظری بومی، منسجم و در عین حال قابل رقابت با رویکردهای تربیتی معاصر را افرادی درک میکنند که آسیبهای فقدان آن را تجربه کرده باشند.
تربیت در عین نیاز به بهرهگیری از دستاوردهای جهانی، وابسته به ارزشهای فرهنگی بومی است و این تلفیق جز با وجود نظریه تربیتی قدرتمند قابل تحقق نیست. باقری در این کتاب سعی نموده تا خلأ وجود چنین زیربنایی را پر کند. بخشی از اثر جدید جمعبندی مطالبی است که در سالهای اخیر در قالب کتابها و مقالات فلسفی- تربیتی ارائه شده است. در عین حال باید گفت مطالب نیمی از کتاب برای نخستین بار به تحریر درآمده و حاوی تحلیلهای جدید است.
در بخشی از مقدمه کتاب به قلم مؤلف آمده است: «تربیت دینی در ذیل تربیت و از جنس تربیت در نظر گرفته شود. این نکته ما را با پرسشی اساسی تر درگیر میکند: آیا تربیت امری مطلق است یا نسبی؟ این پرسش ما را با یک متناقض نما مواجه میکند، زیرا هم مطلق بودن و هم نسبی بودن تربیت، هر دو قابل تأیید به نظر میرسند. از سویی، اگر به تعابیری نظیر تربیت دینی، تربیت لیبرال، تربیت کمونیستی توجه کنیم و آنها را بامعنا تلقی کنیم، ویژگی نسبی تربیت جلوهگر میشود.
از سوی دیگر، قرار گرفتن همه آنها در ذیل تربیت، حاکی از این است که جنس مشترکی میان آنها برقرار است. اینجاست که وجه مطلق تربیت آشکار میشود و همانگویی ارزشمندی را در اختیار ما قرار میدهد، حاکی از این که «تربیت تربیت است». همانگونه که ورزشکار مسلمان و ورزشکار بودایی و ورزشکار لیبرال، همگی باید اهل ورزش باشند و بدنی ورزیده و ذهنی مسلط بر قواعد ورزش مربوط داشته باشند، فرد تربیت شده، با هر عنوان فرعی، نیز باید ویژگیهای معینی را داشته باشد، مانند توانایی گذراندن زندگی مستقل، اخلاقی بودن، تسلط بر امیال و نظیر آنها. اگر بزرگسالی، همچنان همچون یک کودک، تسلیم و تابع امیال فوری خود باقی مانده باشد، نمیتوان او را فردی تربیت شده تلقی کرد، خواه گفته شود که او در یک نظام اسلامی تربیت شده یا در یک نظام لیبرال و یا هر نظام دیگر، البته هر یک از این نظامهای تربیتی، مشخصههای ویژه خود را نیز دارند و این وجهی نسبی به تربیت می دهد، اما نسبیتی که با هستهای مشترک همراه است.
در بخش دوم، به صورت گسترده به بحث مراحل تربیت پرداخته ام و پس از مروری بر دیدگاه های روانشناختی به مساله مراحل رشد و تربیت، طرحی را بر اساس عاملیت انسان در پردازش مراحل رشد و تربیت به کار گرفته ام. براساس دیدگاه عاملیت انسان، در تربیت، نخست دوران تمهید مطرح است که مربوط به قبل از بلوغ است. مراحل قبل از بلوغ، در درون دوره تمهید قرار میگیرند. مقصود از دوران تمهید، این است که فرد در آن بتواند به تعامل مناسب و مؤثری دسترسی پیدا کند. منظور از مناسب و مؤثر نیز این است که درهرصورت، انسان عامل خواهد شد و تعامل هم برقرار خواهد کرد، اما این تعامل میتواند شکننده یا سازنده باشد و تمهید برای این است که ما زمینه را بهگونهای فراهم کنیم که این تعامل از شکلهای تخریبی به شکلهای سازنده طرفین تعامل معطوف شود. دوران تمهید، خود شامل سه مرحله است. سپس به دوران تعامل میرسیم که از بلوغ آغاز می شود و خود شامل دو مرحله است. در ادامه به بررسی ویژگیهای رشدی و تربیتی هر مرحله می پردازیم.
از سوی دیگر، سخن گفتن از مراحل تربیت دینی، در گرو توجه به ابعاد دینداری است تا این ابعاد بهصورت چارچوبی باشد که تربیت دینی در قالب آن مورد توجه قرار می گیرد. در مورد این که دین چه ابعادی دارد و چگونه میشود دین را تقسیمبندی کرد، قاعدتا تقسیمبندیها میتواند مختلف باشد. مثلاً در تقسیمبندی مشهوری که در حوزهها هست، سه بخش برای دین، قائل میشوند که عبارتند از اعتقادات، اخلاق و احکام. ولی این تقسیمبندی، زیاد گویا نیست، زیرا خود بخش احکام، باید تجزیه شود، البته از زاویه تربیتی که ما به آن نظر داریم. شاید زاویه دید فقهی ایجاب میکرده که اینگونه باشد، چون فقیه دنبال بیان احکام رفتارها و اعمال آدمهاست. فقه عبارت است بیان احکام خمسه در مورد آدمیان، که چه چیز حرام است یا حلال است. شاید این تقسیمبندی برای فقه مناسب بوده است، ولی وقتیکه میخواهیم بحث تربیتی داشته باشیم، میتوانیم آن را تا حدی تغییر بدهیم.
در این خصوص، میتوانیم بگوییم که یک بخش دینداری یا ابعاد دین، آداب زندگی است. در واقع، سبک زندگی که مؤمنان و مسلمانان دارند، میتواند یک بخش از دینداری باشد. بخش دیگر، مناسک است که به خصوص جنبههای عبادی در آن مطرح است و ازاینجهت مهم است که تجربههای ژرف درونی، در آن قرار است اتفاق بیفتد، مثلاً در نماز باید به خدا توجه داشت و هرچه این توجه، ژرفتر باشد، بهتر است یا سایر موارد مثل حج، کسی که به حج میرود، باید حال و هوای خاصی پیدا کند، فقط مسئله چرخیدن دور چند تا آجر نیست؛ در آنجا باید به آدم، حالاتی دست بدهد، یعنی تجربیات عمیق درونی رخ بدهد. بخش سوم، بعد اخلاقی و اجتماعی است که این دو را با هم ذکر میکنیم که خیلی هم جنبه فردی پیدا نکند. بخش چهارم اعتقادات است. تقسیمبندی قراردادی است و میتوان تقسیمبندیهای دیگری هم داشت.»
فهرست اجمالی مطالب کتاب عبارتند از: مقدمه، در حکم مقدمه دوم: مروری بر کتاب چالشهای تربیت دینی اثر ریچارد پرینگ، بخش اول: مقصود و مقصد تربیت و تربیت دینی، فصل اول: آیا تربیت کار مربی است؟، فصل دوم: آیا تربیت شکوفایی طبیعت یا فطرت متربی است؟، فصل سوم: تربیت حاصل تعامل مربی و متربی، فصل چهارم: سیمای انسان تربیت شده، بخش دوم: مراحل تربیت از منظر عاملیت انسان و تعامل، فصل پنجم: مراحل رشد و تربیت در دیدگاههای روان شناختی، فصل ششم: مفاهیم بنیادی در عاملیت انسان و تعامل، فصل هفتم: دوران تمهید؛ مرحله اول، فصل هشتم: دوران تمهید؛ مرحله دوم، فصل نهم: دوران تمهید: مرحله سوم، فصل دهم: دوران تعامل؛ مرحله اول، فصل یازدهم: دوران تعامل؛ مرحله دوم.
این کتاب در ۴۲۶ صفحه، توسط نشر واکاوش با قیمت 200 هزار تومان چاپ شده و از طریق انتشارات رشد به بازار عرضه شده است.
نظر شما