پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۳
عبور از اروند به سوی فاو

عملیات والفجر 8 با عبور از اروند شروع شد و نقشه ما چنان هوشمندانه و اجرای آن چنان دقیق بود که دشمن تا چند روز متوجه هدف ما برای رسیدن به فاو نشد. بعثی‌ها غافلگیر شدند و شکست سختی خوردند و از ضدحملات‌شان نیز چیزی به دست نیاوردند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به روایت مهدی مظاهری در کتاب «ساحل وصال»، عملیات برای عبور از اروند و رسیدن به فاو، حتی در جمع فرماندهان رده‌بالای سپاه نیز مخالفان زیادی داشت. دلیل مخالف‌شان این بود که معتقد بودند برای اجرای درست و موفق چنین عملیاتی، به تدارکاتی بهتر و تجهیزاتی بیشتر از آنچه تا آن زمان به کار گرفته شده نیاز است و فعلاً شرایط تأمین این تدارکات و تجهیزات وجود ندارد. می‌گفتند عملیات با همین امکانات موجود به نتایج مطلوبی نمی‌رسد و اصرار به نبرد به همان سبک و سیاق گذشته، دستاورد چندانی برای ما ندارد.
 
نقشه‌ای دقیق برای فریب دشمن
اما اجرای عملیات در آن مقطع، یعنی زمستان 1364 ضروری به نظر می‌رسید و برای پیشبرد کار جنگ، گریزناپذیر بود. از این‌رو زمانی که تصمیم به اجرای عملیات قطعی شد، فرماندهان ما طرح و شیوه تازه‌ای، متفاوت با قبل، برای نبرد به کار گرفتند. به گفته سردار حسین علایی فرماندهان در هور قرارگاهی تشکیل دادند و آن را قرارگاه فریب نامیدند و هدف‌شان این بود که با فعال کردن هور، این ذهنیت را در عراقی‌ها ایجاد کنند که عملیات بعدی ایران در هور انجام می‌شود.
 
ابتدا شمار نیروهای خطوط مقدم را در هور بیشتر کردند و بعد با دستگیری نیروهای شناسایی دشمن چنین وانمود کردند که به منطقه حساس  هستند. همچنین قبل از عملیات، چند ستون نیرو و تجهیزات، آشکارا یا استتارشده، سمت هور فرستادند و نقل و انتقالات را در آن محور افزایش دادند. بسیاری از نیروها در ساعات روز به سمت هور می‌رفتند و سپس شبانه با استفاده از تاریکی هوا، مسیرشان را سمت آبادان تغییر می‌دادند.
 
خلاصه اینکه دشمن به خطا روی هور متمرکز شد و نخستین بخش از نقشه بزرگ ما به خوبی به اجرا درآمد. جعفر شیرعلی‌نیا در «دایره‌المعارف مصور جنگ ایران و عراق» می‌نویسد به منظور فریب دشمن «فرماندهان معروف به منطقه نمی‌آمدند و اگر هم می‌آمدند شب یا صبح خیلی زود مخفیانه می‌آمدند و می‌رفتند. دستورالعمل‌های خیلی محرمانه به بالا را دست‌نویس ارائه می‌کردند و تا پایان عملیات در دبیرخانه ثبت نمی‌کردند.»
 
اهالی روستاهای حاشیه اروند را برای آن که از آتش دشمن در امان باشند و متوجه عملیات نشوند، به جای امنی منتقل کردند. در تمام مسیر دژبان گذاشتند و فقط کسانی را که حضورشان ضروری بود به منطقه راه می‌دادند. برای خودروهای مهندسی، تجهیزات جنگی و فرماندهان تاکتیکی کارت تردد ویژه صادر کردند و همه‌شان را توجیه کردند که در شب با چراغ خاموش با کمترین سروصدا در منطقه رفت‌وآمد کنند.
 
یگان‌های ژاندارمری را با یگان‌های سپاه عوض کردند و به آن‌ها گفتند مثل یگان‌های ژاندارمری آرایش بگیرند. حتی به جای کلاشنیکف به سپاهی‌ها ژ3 دادند که اسلحه سازمانی ژاندارمری بود. نه ایران میزان و مقدار معمولی آتش خودش را در منطقه تغییر داد نه عراق. «سردر مکان‌ها تابلوهای انحرافی زده بودند. آن جا که فرمانده کل سپاه با فرماندهان جلسه داشت تابلوی بهداری زده بودند و فرمانده با آمبولانس رفت‌وآمد می‌کرد. حتی بچه‌های جهاد یکی از نیروهای مجروحشان را بردند آن جا تا پس از پانسمان اولیه راهی بهداری اصلی شود.»
 
در کتاب «هوری» که روایتی از زندگی و خاطرات شهید علی هاشمی است، از قول یکی از فرماندهان عراقی آمده است که «در زمستان ۱۳۶۴ لشکر من در فاو مستقر بود. آن قدر تحرکات شما در هور زیاد شد که من مطمئن شدم حمله مجدد شما از هور است. برای همین سه تیپ از نیروهایم را از فاو به هور منتقل کردم. عکس‌های هوایی از هور نشان می‌داد که شما تانک‌های زیادی را در هور مستقر کرده‌اید. جاسوس‌های ما خبر دادند که هر روز صدها کامیون تجهیزات و نفرات وارد هور می‌شوند. دیگر مطمئن شدیم که عملیات در هور خواهد بود. وقتی که نیروها خبر دادند ایران به فاو حمله‌کرده، گفتم نگران نباشید، حمله ایران به فاو یک فریب است! حمله اصلی از هور است. ما تا سه‌روز منتظر حمله شما در هور بودیم اما خبری نشد! این اشتباه من باعث شد که فاو را از دست دادیم.»
 

خط‌شکنی غواص‌های ما در نبرد فاو
عملیات والفجر 8 که گاهی از آن به نخستین نبرد فاو نیز یاد می‌شود، با پیشروی غواص‌های ما شروع شد. طبق نقشه‌ای که کشیده بودیم، دشمن را غافلگیر کردیم و فرصت دفاع را از آنان گرفتیم. نخستین خطوط دفاعی بعثی‌ها که شکست، فاو را گرفتیم و بعد نیروهای مهندسی وارد کار شدند. وظیفه آنان این بود که با ایجاد خاکریز، خطوط دفاعی محکمی برای تثبیت جای پای نیروهای ما بسازند و مقابله با ضدحملات دشمن را ممکن کنند.
 
روز سوم نبرد، مقرهای اصلی دشمن و نیز یکی از پایگاه‌های گارد ریاست‌جمهوری عراق را فتح کردیم. در کتاب «جنگ ایران و عراق از دید فرماندهان صدام» (انتشارات مرز و بوم) می‌خوانیم که تا پنج روز پس از شروع عملیات فرماندهان ارتش عراق متوجه هدف اصلی ما از عملیات که تسلط بر فاو بود نشده بودند. عراقی‌ها غافلگیر شدند و عقب نشستند. اما بعد برای ضدحمله برگشتند و هرچه داشتند رو کردند. با آتش توپخانه و حملات هواپیماهای جنگیده به مواجهه با نیروهای ما آمدند و حتی از بمب‌های شیمیایی هم استفاده کردند. حملات آنان سنگین بود. اما مقاومتی که رزمندگان ما در آن روزها از خودشان نشان دادند و نیز پیش‌بینی درست طراحان عملیات از چگونگی واکنش‌ها و ضدحملات بعثی‌ها، پیروزی ما را کامل کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها