چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۷
تصویرگری صحن امام رضا برایم خیلی دلچسب بود/ ضرورت حمایت بیشتر از تصویرگران ایرانی در داخل کشور!

اسماعیل چشرخ، تصویرگر کتاب «قصه‌های مامان‌جونی و زیارت» به مناسبت سالروز ولادت امام رضا(ع) درباره تصویرگری این اثر گفت: من کتاب‌های خیلی زیادی برای امام رضا(ع) تصویرگری کرده‌ام و امیدوارم خود ایشان هم از من راضی باشند. وقتی از قطار طویل دو کتاب رها و در جلد آخر وارد فضای صحن امام رضا شدم برایم خیلی دلچسب بود؛ بهترین پلان‌ها هم در آخرین جلد رقم خورد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، تصویر ضریح زیبای حرم امام رضا(ع) را دوربین‌های بسیاری ثبت کرده‌اند و از شبکه‌های مختلف تلویزیونی پخش شده است؛ ولی از پسِ نمایشگر تلویزیون دیدن کجا و با چشم خود دیدن کجا! به‌خصوص برای کودکان و نوجوانان که به‌واسطه زندگی در بافت ایرانی‌اسلامی خانواده‌هایشان، خودبه‌خود ذوق دیدن صحن‌وسرای حرم مطهر امام هشتم را در دل احساس می‌کنند و دوست دارند خود را به محیط آنجا برسانند و گنبد طلای امام رضا و ضریح آن حضرت را از نزدیک ببینند.

حالا تصور کنید کودکی هنوز به مشهد مقدس نرفته و تجربه زیارت حرم امام را نداشته است. اگر شما پدرومادر این کودک باشید و بخواهید برای اولین‌بار او را به مشهد ببرید، در اولین قدم باید چه کنید؟ آیا تهیه بلیت و بار سفر بستن و جمع‌وجور کردن وسایل اولین کار است؟ آیا دیدن مداوم برنامه‌های تلویزیونی پخش زنده حرم امام رضا یا شنیدن موسیقی‌های مرتبط برای تغییر حال‌وهوای خانواده بخصوص کودک اولین قدم سفراولی‌هاست؟

اگر سفراولی‌تان کودک یا نوجوان است بهتر است ابتدا با او صحبت کنید که این سفر چقدر مهم و زیباست. ممکن است بگویید ما به‌عنوان والدین به اندازه کافی اطلاعات درستی در این‌باره ویژه گروه سنی کودک و نوجوان نداریم و نمی‌دانیم لحن و بیان درست گفتن این مسائل چیست. این‌جاست که متن‌ها و مطلب‌ها و کتاب‌ها می‌توانند کمک‌حال شما باشند و کارتان را راحت کنند.

شما می‌توانید با استفاده از یک کتاب داستانی که تجربه‌های ملموس در قلم نویسنده‌اش نهفته است، کودک یا نوجوان خود را با مفهوم زیارت و لزوم زیارت حرم امام رضا(ع) آشنا کنید. پیشنهاد ما کتاب «قصه‌های مامان‌جونی و زیارت» به قلم مجید ملامحمدی با تصویرگری اسماعیل چشرخ است که انتشارات به‌نشر منتشر کرده است.
چرا این کتاب؟ قصه‌ای دارد خودمانی با احساساتی که هر ایرانی‌ای به احتمال زیاد آن را تجربه کرده است؛ اما مهم‌تر از قصۀ ملموس، بهتر است بگوییم تصاویر این کتاب آنقدر حس نزدیکی‌ای به مخاطب ایرانی می‌دهند که از دیدن‌شان لذت خواهیم برد. تصویرگری این کتاب جذاب است و نمره قبولی می‌گیرد؛ به دلایلی مانند: وجود عناصر آشنا در تصاویر، توجه به جزئیات و بامزگی‌های موجود در تصویرسازی کودکان و محیط زندگی‌شان، گنبد طلایی که حتی نوشته‌هایش را هم می‌توان دید و حس زندگی و پویایی‌ای که در تصاویر است.

تصویرگر این کتاب اسماعیل چشرخ است. او متولد ۱۳۶۱ در شهر آباده استان فارس است. به بهانه سالروز ولادت امام رضا(ع) تصمیم گرفتیم با او گفت‌وگو کنیم؛ اما به طور تصادفی اولین شماره پرونده «گفت‌وگو با تصویرگران ایرانی کتاب کودک» را نیز با این تصویرگر آغاز کردیم. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:
 

- سابقه فعالیت‌تان در کار تصویرگری چیست؟
در سال ۱۳۸۵ در کنکور با رتبه ۶۸ در رشته گرافیک وارد دانشگاه شاهد تهران شدم؛ البته چون از رشته ریاضی آمده بودم فقط استعداد و ذوق و شوقی بود و اطلاعات درستی از فضای هنر نداشتم. در همان ترم اول متوجه شدم من بیشتر به نقاشی و تصویرسازی علاقه دارم تا گرافیک. از ترم دوم طراحی را به‌صورت جدی با استادان خارج از دانشگاه شروع و از ترم سوم به کمک دوستان نقاش، جرئت شروع نقاشی را در خوابگاه پیدا کردم.
تا به امروز در بیش از ۱۰ نمایشگاه گروهی داخل و خارج از ایران حضور داشته و چند نمایشگاه انفرادی نقاشی در ایران هم برگزار کرده‌ام. از سال ۸۷ با انتشارات مدرسه و مجلات رشد شروع کردم و تصویرگری مجله و تک‌فریم کتاب انجام دادم. تاکنون بیش از ۱۰۰ جلد کتاب در همکاری با انتشاراتی‌ها و مجلات مختلف تصویرگری کرده‌ام.
 
- آثار تصویرسازی شما بیشتر در چه موضوعات یا قالبی است؟
بیشتر آثار تصویرگری کتاب من مذهبی بوده یا فضای مذهبی و مربوط به خود ائمه(ع) داشته است و گاهی هم محتوای آموزشی کار کرده‌ام.
 
- چرا بیشتر آثارتان فضای مذهبی دارد؟
به نظرم به‌طور کلی در کشور ما نشرهایی که مذهبی کار می‌کنند از لحاظ مالی قوی‌تر هستند؛ یعنی احساس من این است که بیشتر حمایت می‌شوند و درنتیجه بیشتر کار تصویرگرها مذهبی می‌شود. البته من از اینکه مذهبی کار کنم رضایت داشته‌ام؛ چرا که با کار ارتباط برقرار می‌کنم و فکر می‌کنم وظیفه‌ای است که اگر توانایی دارم بخشی از آن را باید در این حوزه خرج کنم.
 
- آثار را چطور برای تصویرگری انتخاب می‌کنید؟ آیا کتاب‌هایی هم بوده که رد کرده باشید؟
وقتی کسی تصویرگر را انتخاب می‌کند یعنی کارهایش را دیده؛ به این دلیل احتمالا کم به مشکل می‌خورند و می‌دانند که این تصویرگر مناسب متن است. گاهی شده که کتابی را شروع کرده و دوست هم داشته‌ام که کار کنم؛ اما نشده و از ادامه دادن کار عذرخواهی کرده‌ام. مثلا داستان برای مخاطب گروه سنی پایین بوده و پیشنهاد داده‌ام یک خانم کار کند یا داستان خیلی ضعیف بوده و رد کرده‌ام. احساسم به کار این است که اگر می‌توانم با تصویرگری باعث بهتر شدن کتاب شوم پس آن کار را انجام می‌دهم.
 
- چرا کتاب «قصه‌های مامان‌جونی و زیارت» را برای تصویرگری انتخاب کردید؟
برای کتاب «قصه‌های مامان‌جونی و زیارت»، من ابتدا داستان اول را خواندم و برایم جذاب بود. مدتی بود که داشتم تکنیک آبرنگ کار می‌کردم و فضای داستان هم با این تکنیک جور بود. مسئله دیگر این است که من کتاب‌های خیلی زیادی برای امام رضا(ع) تصویرگری کرده‌ام و امیدوارم خود ایشان هم از من راضی باشند. من خدمت امام رضا(ع) ارادت ویژه دارم. وقتی از قطار طویل دو کتاب رها و در جلد آخر وارد فضای صحن امام رضا شدم برایم خیلی دلچسب بود؛ بهترین پلان‌ها هم در آخرین جلد رقم خورد.
 
- چقدر داستان و متن کتاب در انتخاب تصویرگرها نقش دارد؟
کاملا لازم است که تصویرگر با متن ارتباط بگیرد؛ چه به لحاظ موضوع که بعضی‌ها دوست ندارند مثلا مذهبی کار کنند و چه از نظر فضای کاری که تصویرگر هم باید با فضای داستان جور باشد. گاهی برای من پیش آمده است که در کاری به کمک و همکاری نیاز دارم و باید بگردم و کسی را انتخاب کنم که مناسب داستان موردنظر باشد.
 
- اولین‌بار کدام کتاب داستانی بود که تصویرگری‌اش را انجام دادید؟ چطور تجربه‌ای برایتان بود؟
اولین کتابم را از انتشارات منادی تربیت در سال ۸۷ گرفتم. کتاب مربوط به واقعه عاشورا بود. اسم کتاب اکنون در خاطرم نیست و شاید اولین و آخرین قرارداد جدی و منطقی‌ای بود که امضا کردم. بسیار هیجان‌انگیز بود؛ هم بستن قرارداد و هم به هرحال بوی پول و اینکه من جدی گرفته می‌شدم و به من سفارش داده می‌شد. کار نسبتا خوبی هم شد.
البته دوستان هنری می‌دانند که این جدی گرفته‌نشدن هنری‌ها گاهی از طرف خانواده شروع و تا کل جامعه را شامل می‌شود؛ چرا که می‌گویند «زندگی و شغل بسیاری از هنرمندان رشته‌های هنری بی‌پشتوانه است و بی‌تحصیلات» و از این نظر البته جامعه و خانواده‌ها حق دارند.
 
- تصویرگری کتاب کودک و نوجوان از منظر نوع فعالیت و حس‌و‌حال اثر چقدر با تصویرگری کتاب‌های دیگر متفاوت است؟
تصویرگری برای کتاب کودک و نوجوان نقش کلیدی و اساسی بازی می‌کند و حتی می‌شود برای کتاب کودک بدون متن تصویر کشید؛ اما بدون تصویر طبیعتا نمی‌شود کتاب کودک طراحی کرد. هرچند در ایران برخلاف خیلی از کشورها تصویرگر هیچ سودی از چاپ متعدد کتاب نمی‌برد. تصویرگری کتاب کودک و نوجوان نیازمند هوشمندی است در اینکه شما خود را به جای مخاطب قرار بدهی، تخیل کنی، مثل کودک و نوجوان بی‌پروا باشی و لذت ببری. اساسا کار کودک بازی و لذت بردن و تخیل است؛ اما در فضای کار بزرگسال بسیار دست به عصا باید حرکت کرد.

- کتاب «قصه‌های مامان‌جونی و زیارت» یک اثر دینی است. چقدر یک تصویرگر باید توجه و دقت داشته باشد تا فرم تصاویر با محتوای ایرانی‌اسلامی متن همخوانی و هماهنگی داشته باشد؟
یک تصویرگر که در ایران زندگی کرده (حتی اگر دیندار و مذهبی به شکل خاص نباشد) اگر توان طراحی و شناخت کافی از فرم و رنگ داشته باشد فضای شخصی پیدا می‌کند و در این صورت اگر داستان مذهبی و دینی تصویرگری کند خودبه‌خود راهی جز ایرانی و اسلامی‌شدن ندارد. بسیاری از دوستان تحت‌تأثیر تصویرگرهای خارجی و البته توان طراحی ضعیف، فضای پیرامون خود را فراموش می‌کنند و آثارشان کُلاژی (تکنیکی در هنرهای تجسمی) از تصاویر ناآشنا و غریب می‌شود.
 
- شما در زمان تصویرگری این کتاب، به چه مشخصات و معیارهایی بیشتر توجه کردید تا بتوانید تصاویر کتاب را این‌طور هماهنگ تولید کنید؟
برای هماهنگی یک مجموعه ابتدا نیاز است تکنیک اجرایی کار مشخص شود و دوم، توان کافی برای خلق موقعیت و فضاهای مختلف را داشته باشیم. مثلا شب و روز و طبیعت و شهر و همه را هماهنک رنگ‌گذاری کنیم و با زاویه‌دیدهای مختلف در تصاویر تنوع ایجاد کنیم. البته در این مجموعه، داستان دو جلد از کتاب‌ها در قطار می‌گذشت و کار تصویرگری را سخت می‌کرد؛ اما نهایتا رضایت‌بخش بود.
 
- دنیای مخاطب کتاب و شناخت آن، چقدر برای یک تصویرگر مهم و ضروری است؟ شما برای اینکه بتوانید تصاویر و رنگ‌بندی و فرم کودکانه یا نوجوانانه‌ای به کارتان بدهید، چه تمرین‌های ذهنی یا بیرونی انجام می‌دهید؟
ابتدا باید تصویر نقاشی خود کودکان را زیاد نگاه کرد. بچه‌ها با جسارتی که دارند قاب‌های باز و بدون محدودیت ایجاد می‌کنند و پرسپکتیو را می‌شکنند. باید کودکانه فکر کنیم. من شخصا راحت‌تر هستم برای نوجوانان تصویرسازی کنم تا کودکان؛ چون کار تصویرگری نوجوانان قالب‌بندی مشخص‌تری دارد و این برای من جذاب‌تر است. نوجوان هم کودک است و هم بزرگسال و این جذابیت دارد. رسالت کتاب نوجوان انگار تلاش برای کودک نگه‌داشتن یا طولانی‌تر کردن حس کودکی در نوجوانان است؛ چون آنچه در کودک ارزش به حساب می‌آید خلاق‌بودن و خیال‌پرداز بودنش است، همان چیزی که ما بزرگسال‌ها پاک فراموشش می‌کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها