اجرای عملیات والفجر 4 نشان میداد که بیشتر از قبل روی جبهه شمال غرب متمرکز شدهایم و تصمیم داریم در این جبهه نیز با دشمن روبهرو شویم. اما این عملیات ویژگیهای متفاوت دیگری هم داشت. ویژگیهای که هم در صحنههای نظامی و هم در عرصه دیپلماسی خودشان را نشان دادند.
والفجر 4؛ عملیاتی متفاوت در جبهه شمال غرب
والفجر 4 متفاوت بود چون تا قبل از آن معمولاً به عملیاتهای محدود بسنده میکردیم و بیشتر روی جبهه جنوب متمرکز بودیم. استدلال پشت این اولویتبندی این بود که شماری از فرماندهان ما معتقد بودند عملیات در جبهه شمال غرب یا به نتیجه مطلوب نمیرسد، یا حتی اگر به پیروزی قطعی منتهی شود تأثیر چندان محسوسی در روند کلی جنگ نمیگذارد و ضربه کاری به دشمن وارد نمیکند. اما بعدتر که کار در جبهه جنوب گره خورد و همه تصمیمگیران جنگ ضرورت طراحی پیچیدهتر و سنجیدهتر – و پیشنیاز آن، یعنی صرف زمان بیشتر برای شناسایی دقیق مواضع دشمن – در آن جبهه را پذیرفتند، نگاه به جبهه شمال غرب نیز تغییر کرد.
تا تکمیل کار شناسایی در جبهههای جنوبی و طراحی عملیات جدید بر اساس آن، تصمیم بر این شد که عملیاتی در جبهه شمال غربی اجرا شود. سردار احمد سیافزاده در مصاحبهای با جعفر شیرعلینیا، مولف کتاب «دایرهالمعارف مصور جنگ ایران و عراق» (نشر سایان) دلیل محکم دیگری هم برای عملیات در این منطقه برمیشمرد و میگفت جز گرم نگه داشتن تنور جنگ و حفظ آمادگی رزمندگان، «عملیات در کوهستانهای شمال غرب فایدههای دیگری هم داشت. مهار ضدانقلاب در مناطق کردنشین توان زیادی از جمهوری اسلامی میگرفت و با عملیات در این منطقهها امنیت منطقه بیشتر و تردد ضدانقلاب سختتر میشد و با فتح ارتفاعات منطقه تعداد زیادی از پایگاههای آنان برچیده میشد.»
خلاصه اینکه مصمم به عملیاتی در محدود مرزی کردستان، ارتفاعات مشرف بر دشت شیلر و پنجوین شدیم و نقشهای برای اجرای آن و فتح این ارتفاعات طراحی کردیم. همان روزها ماجرای معامله دولت فرانسه و رژیم بعث در تحویل تعدادی هواپیماهای سوپراتاندارد، نه فقط در رسانههای منطقه که تقریباً در همه محافل خبری دنیا سروصدای زیادی به پا کرده بود. این هواپیماها قابلیت حمل و شلیک موشکهای اگزوست را داشتند که میتوانست در جنگ دریایی، دردسرهای زیادی برای ما ایجاد کند. تحلیل عمده درباره این معامله این بود که دولتهای غربی برای مهار برتری ایران و ایجاد توازن در میدان جنگ، از تقدیم پیشرفتهترین ادوات جنگی به رژیم بعث ابایی ندارند و عزمشان برای جلوگیری از رسیدن ایران به پیروزی جدی است.
والفجر 4؛ پیروزی نسبی در میدان جنگ و پیامدهای سیاسی آن
عملیات والفجر 4 عملیاتی بود که در سه مرحله اجرا شد. در مراحل اول و دوم موفق عمل کردیم و در مرحله سوم نیز تا یک قدمی پیروزی پیش رفتیم. اما به روایت آنتونی کردزمن در کتاب «درسهای جنگ مدرن» (ترجمه حسین یکتا، انتشارات مرز و بوم) چند اشتباه محاسباتی از سوی فرماندهان ما، و از آن مهمتر استفاده بعثیها از سلاح شیمیایی (احتمالاً گاز خردل) باعث شد که از دستیابی به موفقیت کامل بازبمانیم و فقط بخشی از اهدافمان را محقق کنیم.
نتایج عملیات والفجر 4 به میدان رزم محدود نشد و پیامدهای سیاسی آن نیز پررنگ و قابل اعتنا بود. این عملیات نشان میداد که ما مصمم هستیم گره موجود در جنگ را با پیروزی در میدان نظامی باز کنیم و برخلاف بعضی شایعات و بیاعتنا به فشارهای فرامنطقهای، تن به مذاکره با دشمن متجاوز نمیدهیم. حتی اگر این دشمن از سلاح شیمیایی استفاده کند و به تجهیزاتی مثل هواپیماهای سوپراتاندارد مجز باشد. تصویری که با اجرای والفجر 4 از خودمان نشان دادیم چنان باصلابت بود که امریکاییها مسأله احتمال سقوط صدام را دوباره جدی گرفتند و کوشیدند با توسعه روابط تجاری و افزایش حمایتهای سیاسی، از شکست قطعی عراق و سرنگونی حزب بعث جلوگیری کنند.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در بیستوهشتمین جلد از مجموعه کتابهای روزشمار جنگ ایران و عراق، به تفصیل به چگونگی آغاز و اجرای عملیات والفجر 4 میپردازد. این کتاب را علیرضا لطفالله زادگان و ایرج همتی تألیف کردهاند و در آن حوادث و تحولات و اظهارنظرهای بازه زمانی 23 مهر تا 30 آذر 1362 بازخوانی میشود. گلعلی بابایی نیز در کتاب «کوهستان آتش» ضمن مرور کارنامه پرافتخار لشکر 27 محمد رسولالله (ص)، خاطراتی از عملیات والفجر 4 را به خواننده عرضه میکند. این کتاب نیز از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس تولید و منتشر شده است.
نظر شما