سه‌شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۳
آموزش عشایر را بهمن بیگی در زمان مصدق اجرایی کرد

منصوره اتحادیه گفت: آموزش عشایر در مدرسه‌های سیاری که در این زمان فعال بودند، قابل توجه است. در نزدیک به زمان مصدق این فکر را بهمن بیگی اجرایی می‌کند، تخته سیاه را سوار الاغ می‌کردند و در زمان کوچ، معلم‌ها هم با کوچ همراه می‌شدند و می‌رفتند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» نوشته دکتر الهام ملک‌زاده دوشنبه 14 شهریور 1401 در مجموعه فرهنگان الهیه رونمایی شد. در نشست رونمایی از کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» علاوه بر حضور نویسنده کتاب، دکتر منصوره اتحادیه و دکتر صفورا برومند حضور داشتند و سخنرانی کردند و سکینه کیانی (همسر زنده‌یاد محمد بهمن‌بیگی، بنیانگذار آموزش عشایر در ایران) به صورت آنلاین سخن گفت.
 
منصوره اتحادیه، پژوهشگر تاریخ و مدرس دانشگاه در نشست رونمایی از کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» گفت: این یک سیاست رضاشاهی نبود که به بچه‌ها یاد بدهند که شما ایرانی هستید. این برنامه هر دولتی است که بچه‌ها وقتی به مدرسه می‌روند، بدانند که کجا بزرگ می‌شوند. به هر حال نباید خیلی به شایعات آن زمان توجه کرد، چون هر رژیمی یک عده مخالف دارد. این فکر وجود داشت که این عشایر خودسر و خشن اگر باسواد شوند همه چیز را بهتر درک می‌کنند.

وی افزود: محمد بهمن بیگی قشقایی سال 1311 در تهران درس می‌خواند. حقوق می‌خواند و برمی‌گردد و شروع می‌کند به نوشتن و فعالیت فرهنگی و آموزش عشایر. در این زمان باز امرای ارتش فعالند و نقش موثری دارند. حتی آبله‌کوبی در زمان رضاشاه باید با حضور یک افسر نظامی انجام می‌گرفت، یعنی یک افسر نظامی باید به همراه پرستار می‌رفت و آبله‌کوبی می‌کرد. چون مردم به راحتی قبول نمی‌کردند که آبله‌کوبی شوند.

 

اتحادیه بیان کرد: مقاومت عشایر در مقابل آموزش هم دلیل دارد. توجه به این نکته مهم است که در جامعه عشایری بچه‌ها کار می‌کنند. کارشان برای خانواده اهمیت دارد و رفتن به مدرسه مانع از کار کردن آنها می‌شود. عشایر فارس شورش می‌کنند و در سال 1322 قانون آموزش اجباری به تصویب دولت می‌رسد و این نکته بسیار مهمی است.
 
وی افزود: آموزش عشایر در مدرسه‌های سیاری که در این زمان فعال بودند، قابل توجه است. در نزدیک به زمان مصدق این فکر را بهمن بیگی اجرایی می‌کند، تخته سیاه را سوار الاغ می‌کردند و در زمان کوچ، معلم‌ها هم با کوچ همراه می‌شدند و می‌رفتند. بعد از کودتا بودجه‌ای برای مدرسه‌سازی از آمریکا می‌رسد. بهمن بیگی می‌رود و بعد گرفتار می‌شود ولی پولی که از آمریکا می‌آید کمک می‌کند به تاسیس این مدارس. به تدریج خوانین عشایر قشقایی نیز کمک می‌کنند و کم‌کم مدرسه برای مردم هم جذاب می‌شود و به این ترتیب مدرسه راه‌ می‌افتد.
 
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ در ادامه گفت: کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» چندین جدول دارد که بسیار جالب توجه است. یکی از جدول‌ها میزان قبولی مدارس را نشان می‌دهد که محصلین به دانشگاه وارد می‌شوند. تعداد دخترانی که از این مدارس فارغ‌التحصیل شدند مشخص است. تا سال 57 افت تحصیلی مشاهده می‌شود. به هر حال آنچه که قابل توجه است این است که در این زمینه کتاب زیاد نوشته نشده و این کتاب بسیار جالب نوشته شده است.
 

در ادامه صفورا برومند، عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ گفت: چاپ و نشر کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» بسیار کار ارزشمندی است و مدت‌ها منتظر بودیم تا این کار منتشر شود و همگان بهره‌مند شوند. توصیه می‌کنم که حتما این کتاب را مطالعه کنید هر چند موضوع مورد پژوهش جای کار بسیار دارد و امیدوارم با رویکرد دیگری مکمل این کتاب به زیور طبع آراسته شود.
 
وی افزود: شیوه تنظیم کتاب، صفحه‌آرایی، جلد کتاب همه نشان می‌دهد که کار با وسواس زیادی به انجام رسیده است. از این موارد که بگذریم باید بگویم یکسری تصاویر در کتاب ضمیمه شده است که باعث می‌شود تا تجربه دیداری نیز منتقل شود. یادداشت ناشر در ابتدای کتاب از تسلط ناشر به کتابی که در حال چاپ است، حکایت می‌کند. گزینش اثر از روی عنوان پیچیدگی خاصی ندارد و بسیار روان و گویا است. گزینش و چینش مباحث بسیار خوب انجام شده است.
 
برومند در ادامه بیان کرد: نویسنده کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» کاملا بی‌طرفانه به متن پرداخته است. بخش آغازین کتاب به یکی از دشوارترین مراحل آموزشی که تاکنون در ایران اتفاق افتاده است، می‌پردازد. علاوه بر برنامه‌ریزی دولتی برای آموزش و پرورش عشایر می‌بینیم که کار بهمن‌ بیگی به همراه همکاران وی در زمینه آموزش عشایر حتی در دهه‌های بعد نیز به یک آموزش مهم تبدیل می‌شود. توجه داشته باشید که آموزش عشایر در آن زمان حتی یک کار منحصربه‌فرد در خاورمیانه به شمار می‌آید. ثباتی که از آن زمان تا امروز هم در ایران مشاهده می‌شود.

وی افزود: نویسنده در بخش دوم کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» بر فعالیت‌های بهمن بیگی تمرکز دارد. در این قسمت مطالب با سند بیان می‌شود که ثبت شدن این اسناد کار دشواری بوده است. اما به خوبی ثبت شده و از انسجام بسیار بالایی نیز برخوردار است. سال‌های 20 تا 57 تجربه زیسته بسیاری از افراد است. دانش‌آموخته‌های عشایری این دوره را گذراندند. بیشتر این دانش‌آموخته‌ها در قید حیات هستند. از بازخورد این کتاب می‌توانیم نوشتن کتاب دیگری را آغاز کنیم. مصاحبه با این افراد و بیان تجربه این افراد بسیار جالب توجه خواهد بود.
 
برومند بیان کرد: اگرچه کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» برگرفته از یک طرح آکادمیک است اما وقتی این متن به کتاب تبدیل شد به رغم این شرایط از متنی رسا و شیوا برخوردار است و تحت فشار آن خشکی و ساختار علمی قرار نمی‌گیرد. ویژگی علمی دارد اما خسته‌کننده نیست. در زمان مطالعه گذشت زمان را حس نمی‌کنید. یکی از ویژگی‌های دیگر و بسیار ارزشمند کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» این است که اطلاعات ارزشمندی از وقایع اجتماعی عشایر را به ما می‌دهد. توجه به این نکته ضروری است که سبک زندگی عشایر اجازه ثبت این اتفاقات را به ما نمی‌دهد. اما در این کتاب اطلاعات خوبی از وضع بهداشت و قوانینی که برای آن در نظر می‌گیرند، آمده است.
 
وی در ادامه گفت: تمام اینها با اسناد به دست ما رسیده و کاملا مشخص است که این اتفاقات در چه تاریخی رخ داده است. وقتی به این اتفاقات اشاره می‌شود، بسیار زیبا در ذهن مجسم می‌شود که تغییر و تحول بر چه پایه‌ای بوده است. جدول‌هایی در بخش‌هایی از کتاب آمده است که در این جدول‌ها اسامی معلمان، تعداد دانش‌آموزان، حتی کسانی که هزینه مدارس را پرداخت می‌کردند، آمده است. کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» می‌تواند مبنای پژوهش‌های دیگر قرار بگیرد. به نویسنده کتاب و مخاطبان آن تبریک می‌گویم. بدون شک «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» کتاب ماندگاری است در تاریخ عشایری و امیدوارم که ادامه پیدا کند.

 

در ادامه این نشست الهام ملک‌زاده، نویسنده کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» گفت: در تاریخ اجتماعی مسائل مختلفی می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد از جمله این مسایل آموزش در زمان پهلوی است. عبارت دارالتربیه عشایری در دوره رضاشاه توجه من را به خود جلب کرد. این دارالتربیه‌ها مدارس شبانه‌روزی بودند که فرزندان خوانین را به گروگان می‌گرفتند، به این ترتیب چون فرزندان خوانین در این مدارس حضور داشتند و دور از خانواده بودند، خوانین نیز کنترل می‌شدند.
 
وی افزود: من در این زمینه کار کرده بودم و در حین کار سندهایی دیده بودم که مطالب نو و تازه‌ای در آنها وجود داشت و در مورد این مباحث خاص کار نشده بود. خصوصا دارالتربیه‌ها توجه من را جلب کردند اما چیزی در مورد آنها برای خواندن نداشتیم. در عین حال خاطراتی از بهمن بیگی و شاگردانشان وجود داشت که بر روی آنها نیز کار خاصی انجام نگرفته بود.
 
ملک‌زاده بیان کرد: وقتی شروع به کار کردم یک حالت دوگانه وجود داشت. از یک طرف آموزش عشایر و از سوی دیگر زندگی عشایر را پیش رو داشتم که چگونه باید این دو را به هم ربط بدهم. بحث مدارس سیار یا مدارس عشایر اصلا معنای خاصی نداشت. تاسیس و راه‌اندازی این مدارس در ایران الگویی شد برای کشورهای دیگر. تا آن زمان چنین الگویی را در هیچ کجا نداشتیم به جز نمونه‌های کوچکی در هند.
 
وی با بیان اینکه سپاه بهداشت هم در نوع خود خاص و قابل توجه بود، گفت: افرادی که آن زمان دل در گرو قوم داشتند حالا تبدیل شده‌اند به سندی که اکنون می‌بینیم. در عین حالی که بیشتر تمرکز دیتاهای من برای عشایر است ولی می‌خواستم بدانم در کل ایران چه اتفاقی افتاده است. با توجه به اینکه بهمن بیگی از دانش‌آموخته‌های دارالتربیه‌ها بود. به این فکر کرد چرا این کار را در عشایر انجام ندهم که بعدها هم آموزش و پرورش وارد شد و این کار ادامه پیدا کرد. کار بهمن بیگی در رسته آموزش و پرورش معنادار شد و ادامه پیدا کرد. در واقع او کار را خودجوش شروع کرد و بعد به آن وسعت بخشید.
 
 

نویسنده کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» در ادامه افزود: این‌گونه بود که معلم باید با ایلات سفر می‌کرد و متناسب با زندگی کودکان عشایر آموزش می‌داد. دختران و پسران عشایر شیر می‌دوشیدند و قالی و جاجیم می‌بافتند و آموزش باید متناسب با این روند پیش می‌رفت. معلمان هم باید در خدمت جامعه عشایری می‌بودند. اعتبار اجتماعی به فراخوان خوانین منجر می‌شود و از آنها خواسته می‌شود تا بودجه مورد نیاز را تامین کنند. در سال‌های 52 تا 57 دانش‌آموز عشایر از بدنه جامعه خود دور نیست. اینها همه سبب شد تا آموزش و پرورش کشور وارد شود و آقای بهمن‌بیگی فراخوانده شد تا در سراسر کشور این مسوولیت را به عهده بگیرد ولی بهمن بیگی همچنان یک استقلالی را برای خود حفظ کرد. یک تجربه خاص بود که در ایران اتفاق افتاد.
 
ملک‌زاده افزود: مساله مهم در پردازش این داده‌ها بود. منبع نداشتیم و همه اینها از لابه‌لای سندها بیرون آمده است. خاطرات بهمن بیگی را داشتیم که نوشته بود اما فاصله سبب شده بود تا چیزهایی جا بیفتد. همچنین خاطراتی نیز از شاگردان بهمن بیگی وجود داشت. بعضا ممکن بود در اسناد به شکل دیگری دیده شود. در خاطرات شاگردان بهمن بیگی شیفتگی به گونه‌ای وجود داشت که گاهی به غلو کشیده می‌شد. این دیتاها از یک سو باارزش بود و از سوی دیگر نمی‌توانستیم به عنوان منبع موثق از آنها استفاده کنیم.
 
وی افزود: توانستم فقط از مباحثی که با اسناد تطبیق داشت استفاده کنم. از خانم سکینه کیانی همسر بهمن بیگی کمک گرفتم و نمونه‌هایی را به دست دادم. اما همان‌طور که استادانم در این نشست اشاره کردند این کار اولین قدم است و جای کار بسیار دارد. نکته آخر اینکه شاید بهترین و بیشترین سهم همکاری به کارشناسان اسناد فارس اختصاص دارد که قابلیت اسنادی را فهرست‌نویسی و قابل استفاده کردند وگرنه در سرویس‌دهی و خدمات‌دهی اسناد، قابلیت دسترسی وجود نداشت.
 
کتاب «مدارس عشایری ایران در دوره پهلوی» از سوی نشر شیرازه چاپ و راهی بازار نشر شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها