کتاب «الگوهای علم سیاست در حکمت متعالیه» اثر محمد پزشگی در 254 صفحه به چاپ رسید.
هدف این کتاب اتصال حکمت متعالیه به علم سیاست از طریق بازنمایی تصویرگونه و ساده شده پدیده های سیاسی است. ادعای کتاب حاضر آن است که آموزهای حکمت متعالیه می تواند برای ورود به علم سیاست نقش، جایگاه و کارکرد داشته باشد و الگوهای سیاسی را برای مطالعه و تحلیل سیاسی فراهم کند و برای انجام این مهم، از روش شناسی تحلیل فرآیند استفاده شده است.
این مهم از طریق روش فلسفی انجام می پذیرد که بر اساس آن، قوانین حاکم بر موجودیت اشیا از طریق استعدادهای منتهی به مصادرات (اصول موضوعه) انجام میشود. از دستاوردهای این اثر می توان به فراهم آمدن ابزارهایی برای تحلیل و تبیین سیاسی اشاره کرد. نتایج این کتاب می تواند برای تحلیل و مطالعه موضوعات وسیعی در علم سیاسی کاربرد داشته باشد.
این اثر در سه فصل به نگارش در آمده است؛ در فصل اول این اثر که با عنوان «آموزه های ممیز حکمت مدنی متعالیه» تألیف شده، در ابتدا ضمن بیان پیشینه اصطلاح حکمت متعالیه و تعریف این اصطلاح، شمول تعریف حکمت متعالیه به امر مدنی مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه، تعریفی از حکمت مدنی متعالیه تبیین و سپس ویژگی های ممیزه حکمت متعالیه تشریح شده است.
«حکمت متعالیه و علم سیاست» عنوان دومین فصل از این کتاب است که نویسنده در این فصل، ضمن سنخشناسی واقعیت سیاسی از منظر فرازبان حکمت متعالیه، رابطه هستیهای عینی با هستیهای اعتباری را بررسی کرده است.
در سومین و آخرین فصل از اثر حاضر، «الگوهای حکمت متعالیه برای علم سیاست» برشمرده شده و ضمن تعریف الگوهای فلسفی علم سیاست، تفاوت جایگاه و کارویژه مبانی حکمی و الگوهای فلسفی در علم شناسی تشریح شده و فلسفه نظری بهمثابه منبع الگوهای فلسفی تبیین و ساختار الگوهای فلسفی در حکمت متعالیه و الگوهای فلسفی در حکمت متعالیه به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
نظر شما