کتاب «گمشده مجنون» زندگینامه فرماندة گردان مالکاشتر لشکر۲۷ محمد رسولالله(ص)؛ شهید محمدرضا کارور است که به تازگی روانه بازار نشر شده است.
این کتاب به قلم مریم عباسی جعفری روایتی براساس خاطرات و مصاحبهها به شیوة داستانی آمیخته پایبند به مستندات موجود، در 5 فصل، به ویژگیهای اخلاقی و زندگی فردی و حضور شهید کارور در جبهه به نگارش درآمده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
عرق سرد از سر و روی زینب جاری شده بود. به پهنای صورت اشک میریخت و دیگر طاقت درد کشیدن نداشت. زیر لب مدام ائمه را صدا میکرد. لحظهای از هوش رفت. با سر و صدای زنها، ابوالقاسم نفهمید چطور پلهها را دو تا یکی رفت بالا. از روی بالکنی که رو به حیاط بود،شروع کرد با صدای بلند اذان گفتن. همسایهها با صدا آشنا بودند. میدانستند که طبق رسم دَر ده، وقتی زنی بچهاش سخت به دنیا میآید کسی روی بلندی اذان میگوید. حالا همة دِه، دست به دعا شده بودند تا خدا به خاطر این دعای دسته جمعی،زن و بچهاش را نجات بدهد.
نظر شما