این کتاب داستان کوتاه خارجی است که شامل «قسم، پیاله، ویولنسل، ناشناس، عشق، خارپشت، پیکره، سبز، دردسر، خوشبختی و روستایی» است.
مترجم این کتاب درباره نویسنده نوشته است: پدری که وکیل است و از خانوادهای معروف و متنفذ در آلمان میآید. پدری که معتقد است مجرم را باید مجازات کرد ولی سرزنش نه. نباید او را به خاطر جرمی که مرتکب شده سرزنش کنید، چرا که اگر هرکس در همان شرایطی که او قرار داشته، قرار بگیرد به احتمال زیاد همان کارها را انجام میدهد. پدری که در این کتاب داستانهای پروندههای جورواجورش را به زیبایی و سبکی بدیع که مخصوص خود اوست، برایت تعریف میکند. و تو را در دریای روایتهایش مدهوش و به فکر فرو میبرد.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«راستش معمولا وكلا با موکلینشان رابطهی عجیبوغریبی دارند یک وکیل بیشتر مواقع دوست ندارد بداند واقعا چه اتفاقی افتاده است این در آیین دادرسی کیفری ما دلایل خاص خودش را دارد. اگر وکیلی بداند موکلش بر فرض کسی را در برلین به قتل رسانده است، نمیتواند تقاضای احضار شهادی را بکند که شهادت دهند در روز حادثه متهم در مونیخ بوده است. این مثل حرکت بر لبهی تیغ است. در باقی موارد وکیل باید همهی حقایق را بداند دانستن همهی حقیقت ممکن است همان برتری ناچیزی باشد که به وکیل کمک میکند تا موکلش را از محکومیت برهاند. و این امر که وکیل اعتقاد داشته باشد موکلش گناهکار است یا بیگناه اصلا اهمیتی ندارد. وظیفهی وکیل دفاع بیچون و چرا از موکلش است. نه چیزی بیشتر نه کمتر.»
چاپ اول این کتاب در 201 صفحه، شمارگان 500 نسخه و با قیمت 50000 راهی کتابفروشیها شد.
نظر شما