شما در نخستین تجربه خود برای ترجمه و انتشار کتاب، به سراغ داستانهای کوتاه رفتید. با توجه به تحصیلاتی که در زمینه نویسندگی و ادبیات دارید، ابتدا کمی درباره سیر تحول داستان کوتاه در جهان توضیح دهید. داستان کوتاه چه اهمیتی دارد و به نظر شما مخاطبان ادبیات داستانی توانستهاند با داستانهای کوتاه به خوبی ارتباط برقرار کنند؟
داستان کوتاه در دو قرن اخیر، مانند سایر شکلهای ادبیات، دچار افتوخیزهای فراوانی شده است. این شکل از ادبیات داستانی که دوران کودکی و بلوغش را از اواخر قرن هجدهم تا اواخر قرن نوزدهم گذرانده، در قرن بیستم به تکامل و شکوفایی بیشتری رسید. از میانه قرن بیستم به بعد، که از یک نظر دوران جوانی داستان کوتاه به حساب میآید، با مجموعه گستردهای از داستانها روبهروییم که با داستانهای دورههای پیشین تفاوتهای عمده دارند.
از منظری میتوان تغییرات عمده داستاننویسی در نیمه دوم قرن بیستم را نوآوری فرمی و تجربهگرایی در ساختار و زبان، همراه با تنوع جریانی و نحلههای فکری دانست. این تنوع فرمی، ساختاری و موضوعی در داستان کوتاه، ریشه در پیدایش نسل متفکر نویسندگان معاصری دارد که بعد از ظهور پستمدرنیسم در اواسط قرن بیستم، وارد عرصه داستاننویسی شدند. نویسندگانی که با تفکرِ نوین در ادامه پارادیم تحول معنایی، دست به خلق آثاری زدهاند که دغدغههای کوچک و بزرگ انسانِ جامعه امروز را با گویاترین زبان و تأثیرگذارترین داستانها مطرح میکنند و به واقع فرزندِ زمانه خود و همصدا و همدردِ تجربیات سخت و آسانِ خوانندگانشان شدهاند.
چه شد که به سراغ ترجمه داستانهای کوتاه از نویسندگان مختلف رفتید و معیار انتخاب داستانهای این مجموعه چه بود؟
من پنج سال پیش از دانشگاه ملبورن استرالیا مدرک نویسندگی خلاق گرفتم و از همان سالها راجع به تفاوت داستانهای مدرن و کلاسیک مطالعه و تحقیق کردهام. در انتخاب داستانهای این مجموعه، سه معیار اصلی را در نظر گرفتم: نخست، ایده داستانی خلاقانه باشد و با استفاده از تکنیکهای مدرن داستاننویسی پیاده شده باشد، تا برای نویسندگان جوان ایرانی الگوی تازهای نسبت به داستاننویسی سنتی و کلاسیک باشد؛ دوم، داستان حرفی از جنس زمانه خود داشته باشد و با دغدغهها و نگرانیهای مخاطبِ امروز همراه باشد؛ دغدغههای مانند تاثیر جنگ و سیاست و مهاجرت در زندگیهای شخصی، و سوم، نیمنگاهی به جامعه ادبی ایران داشتم و برای شروع سراغ نویسندگانی رفتم که تا حدی در ایران شناختهشدهاند، مانند اسکات فیتزجرالد، ایتالو کالوینو، جومپا لاهیری، هاروکی موراکامی و البته برای معرفی نویسندگان جدیدی مانند یییون لی، سالواتور اسکیبونا و لوره سیگال که در ایران ناشناخته ماندهاند، تلاش کردهام.
داستانهایی که شما انتخاب کردید در چه بازه زمانی منتشر شدهاند؟ و آیا به همین شکل در کتابی به زبان انگلیسی هم چاپ شدهاند یا خیر؟
این داستانها در ابتدا به صورت یک مجموعه نبوده، من شخصاً داستانهای منتخبی را که در شمارههای مختلف از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ به چاپ رسیدهاند، با معیارهایی که در پیشتر ذکر شد، انتخاب و ترجمه کردهام. در کتاب ترجمه «توقف نکن» تاریخ دقیق چاپ داستان در مجله در ابتدای هر داستان و مقاله ذکر شده است.
میخواهم کمی جزئیتر درباره داستانها و نویسندگان توضیح دهید. گفتید داستانها در چند سال اخیر منتشر شدهاند. با توجه به نامهایی که از نویسندگان نام بردید و سالهای فعالیتشان، قطعا همه داستانها در دهه قبل نوشته نشدهاند.
در این مجموعه ابتدا سراغ نویسندههایی رفتم که تا حد زیادی در ایران شناخته شدهاند؛ اما داستانکوتاه چاپ شده از آنها در نیویورکر هنوز به فارسی برگردان نشده بود. داستان اول کتاب، «آی او یو»، داستانی گمشده از اسکات اف. فیتزجرالد است که در سال ۱۹۲۰ نوشته شده و برای اولینبار در نیویورکر منتشر شد.
داستان «ماجراجوهایی یک اسکیباز» از ایتالو کالوینو اولین ترجمه انگلیسی منتشر شده در نیویورکر است که برای اولین بار در ۱۹۷۰ در مجموعه داستان به زبان ایتالیایی چاپ شده بود. داستان «غار بادی» از هاروکی موراکامی بخشی از رمان تازه منتشر شده «کشتن فرمانده» است. همچنین داستان «مرز» یکی از داستانهای اخیر جومپا لاهیری است که نویسنده هم به زبان انگلیسی و هم به زبان ایتالیایی نوشته است.
سپس سراغ نویسندههایی رفتم که در جامعه ادبی ایران شناخته شده نیستند. داستان «یک سکوت بینقص» از یییون لی، یکی از زنان نویسنده آمریکایی چینیتبار است که جایگاه ویژهای در داستاننویسی خلاق جامعه ادبی آمریکا دارد. همچنین داستان «توقف نکن» از سالواتور اسکیبونا است که آثار مهمی در زمینه رمان و داستان کوتاه داشته که هیچکدام تاکنون در ایران ترجمه نشدهاند. به اعتقادم این داستان فنیترین داستان این مجموعه از لحاظ زاویهدید و نحوه پرداخت است که دلیل انتخاب نام کتاب هم شد.
در آخر داستان «قاصدک» ازلورا سیگال است؛ نویسندهای که در ۹۰ سالگی سراغ بازنویسی داستانی رفته که در ۲۰ سالگی نوشته است. دلیل انتخاب این داستان سادگی و در عینحال معنامندی آن است.
در معرفی کتاب آمده که شما داستانها را از مجله نیویورکر انتخاب کردهاید. این نشریه در حوزه ادبیات چه جایگاهی و اهمیتی دارد که باعث شده داستانهای منتخب خود را از میان آثار این نشریه برگزینید؟
در راستای تحول فرمی و نظری داستانکوتاه از نیمه دوم قرن بیستم بسترهای مناسبی از مجلاتِ ادبی و مسابقاتِ مختلف داستاننویسی در جوامع مختلف به وجود آمده تا فضای رشد و مطالعه این آثار را هم برای نویسندگانِ دغدغهمند و هم برای خوانندگان مشتاق فراهم کنند. همچنین در عصرِ حاضر شاهد ظهور پدیده داستاننویسی خلاق هستیم که در چارچوب آن بررسی آثار گذشتگان و روشها و تکنیکهای داستاننویسی به صورت یک رشته آکادمیک در دانشگاهها و کارگاههای داستاننویسی در سراسر دنیا تدریس میشود.
دلیل انتخابِ خاص این مجله، نخست علاقه شخصی من است که از سالهای تحصیل و کار در خارج از ایران خواننده دایمیاش هستم؛ دوم اهمیت ویژهای است که این مجله در جامعه ادبی و روزنامهنگاری غرب دارد که تا حد زیادی در جامعه ادبی ایران مهجور و ناشناخته مانده است. این هفتهنامه از زمان تاسیساش (۱۹۲۵) تا امروز، با نگاهی انتقادی همراه با چاشنی طنز و کمدی به نقدِ رویدادهای روزِ اجتماعی و سیاسی نهتنها در جامعه آمریکا، که در سراسر دنیا پرداخته است و توانسته مخاطبان جهانی زیادی در سراسر دنیا پیدا کند. همچنین بهخاطر توجه ویژهای که از همان ابتدا به چاپِ آثار ممتاز داستاننویسی داشته، بهعنوان یکی از مهمترین بسترها برای نویسندگان معاصر و یکی از معتبرترین منابع برای خوانندگان داستان کوتاه به شمار میآید.
پس به عقیده شما این نشریه میتواند منبع خوبی برای مترجمان ایرانی باشد؟
بله، جالب است بدانید که آثار بسیاری از نویسندگان نامدارِ قرن بیستم برای اولین بار در نیویورکر چاپ شده است. در سالهای اخیر هیئت تحریریه سختگیر و ریزبین هفتهنامه موفق به کشف و معرفی استعدادهای جوان در داستاننویسی خلاق شدهاند که تأثیر بهسزایی در گسترشِ روشهای نوین داستاننویسی داشتهاند.
نیویورکر هر هفته یک داستان جدید و بخش مصاحبه با نویسنده را چاپ میکند، بنابراین داستانها و مقالههای زیادی هستند که هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند و امیدوارم «توقف نکن» شروع خوبی برای این مسیر باشد و این حرکت ادامه پیدا کند.
آیا نقطه مشترکی میان داستانها وجود دارد؟
به اعتقاد من نقطه مشترک این داستانها دغدغهمندی نویسندهها به مسائل روز جامعه است که برگرفته از زیست شخصی نویسنده است. دو داستان اول متعلق به نویسندگان قرن بیستم هستند، دردهای جامعه مصرفی و بازاری و مسائل هستیشناسی را مطرح میکنند. داستانهای بعدی کتاب که متعلق به نویسندگان معاصر هستند سخنی از رنج انسان امروزی در مواجهه با سوگ و دنیای واقعیت و خیال، تاثیر مهاجرت و جنگ در زندگیهای شخصی را مطرح میکنند. به عنوان یک نویسنده نوپا همیشه معتقدم که اگر نویسنده زبان زمانه خود باشد، آثارش بار معنایی و ماندگاری بیشتری برای خوانندگانش خواهد داشت. همین دیدگاه را در آثار ترجمهام هم لحاظ میکنم.
در این کتاب، علاوه بر داستانهای کوتاه، چند مقاله هم ترجمه شده است. مقالهها چه ارتباطی با داستانهای این مجموعه دارند؟
مجله نیویوکر همواره همراه با داستان کوتاهی که چاپ میکند بخشی به نام «صدای نویسنده» دارد که با نویسنده یا ناشر اثر مصاحبه میکند. این بخش در نسخه چاپی هفتهنامه نیست اما در نسخه الکترونیکی مجله هر هفته چاپ میشود. همیشه خواندن این مقالهها و مصاحبهها برایم جالب بوده و درسهای زیادی از آنها گرفتهام. برای همین در مرحله انتخاب داستانها نیمنگاهی به بخش صدای نویسنده نیز داشتم. هر هفت مقاله و مصاحبهای که در این کتاب ترجمه شده نکتههای قابلتوجهی در داستاننویسی خلاق مطرح کردهاند تا کیفیت آموزشی هم به ویژگیهای این ترجمه اضافه شود.
امیدوارم این مجموعه برای دوستداران ادبیات داستانی ایران مفید و راهنمایی برای نویسندگانِ نسل امروز باشد که در خلق آثار خلاقانه داستانکوتاه ایرانی توانمندتر شوند. کلام آخر اینکه «توقف نکن» به گونهای گردآوری شده که بازتابی از جمله ماندگار جان آپدایک باشد: «داستان، دنیای شما را توسعه میدهد.»
«توقف نکن» شامل هفت داستان کوتاه و هفت مقاله منتخب از مجله نیویورکر با ترجمه لیدا قهرمانلو در ۱۶۱ صفحه، قیمت ۴۸ هزار و ۵۰۰ تومان از سوی نشر ثالث منتشر شده است.
نظر شما