کتاب «فتوح اعراب و ترکان در شبه قاره هند» منتشر شد؛
فتوح از عوامل بیرونی مؤثر در گسترش اسلام در جامعه هندویی است
کتاب «فتوح اعراب و ترکان در شبه قاره هند» با تکیه بر منابع اصلی و کهن به مسائلی مانند ساختار سیاسی، اجتماعی و اعتقادی شبه قاره هند پیش از فتوح، اهداف نظامی و متصرفات اعراب و ترکان و توسعه فتوح در شهرهای این منطقه پرداخته است.
سلطنت محلی که شکل تکامل یافته تشکیلات سیاسی هندیان در دوره باستان بهشمار میرود، در اطراف رود گنگ شکل گرفت. رشد ساختار سیاسی، به مفهوم کاهش تعهدات هندیان نسبت به سنتهای قبیلهای بود چنان که آنها بیش از پیش به کاست و طبقات پایبندی نشان دادند. در چنین شرایطی قدرت برهمنان نیز افزایش یافت و آنها نظام سلطنتی را به عنوان موهبتی الهی قلمداد کردند تا خود نیز بهرهمند شوند. با وجود این سلاطین هند همواره از طبقه کشاتریا برگزیده میشدند. در سلطنتهای محلی، از علاقه به سنتهای قبیلهای کاسته شد و وفاداری و پایبندی به کاستها جایگزین آن شد. با توسعه و گسترش قلمرو جغرافیایی (سلاطین محلی) از قدرت و نفوذ شوراهای عمومی کاسته شد. فاصلههای جغرافیایی، امکان تشکیل جلسات مکرر شوراها را روز به روز کمتر میکرد. در تشکیلات عشایری و قبیلهای، که ناحیه جغرافیایی کوچک مکتوب که از آن دوره باقی مانده است، عملکرد حکومت مردمی آسانتر و موثرتر بود.
در پارهای از آثار مکتوب که از آن دوره باقی مانده است، نام برخی سلطنتهای محلی ذکر شده است. نمونه سلطاننشینیهای متعدد در اطراف رود گنگ را میتوان سلطاننشینی کاشی در ناحیه بنارس، سلطاننشینی کوسالا در اود و سلطاننشینی ود در بیهار را نام برد. منطقه کاشی مهمترین سرزمینی بود که با نظام سلطنتی اداره میشد؛ اما این برتری چندان دوام نیاورد و سلطاننشین کوسالا و بعدها سلطاننشین مگادا به منظور تسلط بر جلگه گنگ به رقابت با سلطاننشین کاشی پرداختند. این امر مزایای استراتژیکی و اقتصادی فراوان به دنبال داشت؛ زیرا بخش عمده بازرگانی دره کنگ از طریق رودخانه و بنادر آن انجام میشد.
این کتاب با تکیه بر منابع اصلی و کهن در یک مقدمه و چهار فصل به رشته تحریر درآمده و به مسائلی مانند ساختار سیاسی، اجتماعی و اعتقادی شبه قاره هند پیش از فتوح، اهداف نظامی و متصرفات اعراب و ترکان و توسعه فتوح در شهرهای این منطقه پرداخته است. همچنین مسائلی مانند نبرد میان اعراب و ترکان با مدعیان قدرت در شبه قاره هند، چگونگی تسلط آنها بر هند و نبردهای آنان با راجهها و عوامل سقوط و افول قدرت سلاطین هندو از جمله مواردی است که به دقت مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات ارزشمندی درباره کشمکش قدرت میان هندوان و مسلمانان ارائه شده است.
در این پژوهش آوانگاری نامهای جغرافیایی و اماکن و اسامی اشخاص مورد توجه قرار گرفته است. مکانیابی و تعییر مسیر لشکرکشی، دستیابی به شیوههای فتوح، تاکتیکهای نظامی و ترسی نقشه جنگ از سوی اعراب و ترکان و ارائه تاریخ سالشمار درباره شکلگیری فتوح و تداوم آن در شبه قاره هند از دستاوردهای این کتاب است؛ چنانکه این کتاب را میتوان به عنوان یکی از مراجع اصلی در مطالعات تاریخ جغرافیایی فتوح در شبه قاره هند به شمار آورد.
این کتاب پس از مقدمه در چهار فصل تنظیم شده که هر کدام دارای گفتارهای گوناگون است. فصل اول با عنوان ساختار سیاسی ـ اجتماعی و اعتقادی شبه قاره هند پیش از فتوح اعراب و ترکان به ساختار سیاسی جامعه هندویی، ساختار اجتماعی جامعه هندویی، ساختار اعتقادی جامعه هندویی میپردازد. فصل دوم با نام اهداف نظامی و متصرفات اعراب در شبه قاره هند به موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی و اعراب و نخستین مراحل فتوح در شمال غرب هند اشاره میکند. فصل سوم با عنوان متصرفات و فتوح ترکان در شبه قاره هند، فتوح در مناطق مرکزی، فتح قلاع استراتژیکی و فتح بتخانههای مشهور را شامل میشود و فصل چهارم با نام ترکان و توسعه فتوح در شهرهای شبه قاره هند به فتوح در مناطق شمال و شمال غربی، فتوح در مناطق مرکزی، فتوح در مناطق شرقی، فتوح در مناطق جنوبی و دکن و والیان در قلمرو مفتوحه میپردازد.
فتوح از جمله عوامل بیرونی مؤثر در گسترش اسلام در جامعه هندویی است. روند فتوح در شبه قاره هند، منجر به شکلگیری حاکمیتهای اسلامی و گسترش اسلام در این منطقه شد. از نفوذ اسلام تا شکلگیری حکومتهای سلاطین مسلمان در هند، عوامل مختلف درونی و بیرونی از جمله نقش و اراده انسانی دخالت داشته است. حضور و اراده انسانی در حوزههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نقش تعیینکنندهای دارد. افراد در عرصه سیاست و اجتماعی ظاهر میشوند و بر تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه تأثیر میگذارند. در سازوکار فتوح در شبه قاره هند، نقش فاتحان و عوامل جغرافیایی از اهمیت ویژهای برخوردار است. از جمله مسائل مهم در ارتباط با این امر، فاصلههای جغرافیایی مانند رود، کوه، دریا، بیابان، خشکی، کویر و آبهای آزاد است که بر روند فتوح تأثیرگذار بوده است.
شبه قاره هند از جمله مناطقی است که همواره در طول تاریخ مورد هجوم اقوام مختلف قرار داشته است. از سال 3000 تا 1500 ق.م اقوام مختلفی در این منطقه زندگی میکردند. این اقوام شامل سیاهپوستان، مغولیمانندها، استرالیاییمانندها و مدیترانهایها یا دراویدینها بودند. طایفه و اقوام دیگری که از سال 1500 ق.م وارد شبه قاره هند شده و در کنار بومیهای این منطقه قرار گرفتند، طوایفی بودند که نزد مورخان هندی به طوایف شمال یا آرینها (آریاییها) معروف هستند.
اولین نشانههای نفوذ اسلام در شبه قاره هند، با فتوح محمد بن قاسم ثقفی همراه بود که از سال 90 تا 93 قمری به طول انجامید. وی تا منطقه سند، ملتان و گجرات پیشروی کرد. از جمله مواردی که به موفقیت او کمک کرد، سکونت بوداییها در منطقه سند بود. فتوح در شبه قاره هند به دلیل شرایط جغرافیایی چندان آسان نبود. فاصلههای جغرافیایی در این منطقه امکان فتوح مستمر را دشوار میکرد؛ بنابراین برقراری آرامش در این منطقه و سرکوبی شورشها بسیار مهم بود. فاصلههای جغرافیایی منجر به عدم اتحاد هندیان علیه مسلمانان میشد؛ از اینرو اعراب از شرایط جغرافیایی و زندگی قبیلهای این منطقه بهرهبرداری کرد.
شیوههای فتوح نیز در تسریع روند آن تأثیرگذار بود. استفاده از شتر و کشتی یکی از شیوههای فتوح اعراب در سند بود. محمد بن قاسم از این شیوه استفاده کرد. ارتباط مداوم حجاج به وسیله نامه، نشانگر سیستم بسیار قوی در زمینه فتوح است؛ چنانکه نهتنها مسلمانان از طریق نامهها تشویق به مقاومت میشدند، بلکه خلافت اموی از جریان روند فتوح آگاه میشد.
کتاب «فتوح اعراب و ترکان در شبه قاره هند» نوشته خدیجه عالمی در 278 صفحه، شمارگان 500 نسخه و بهای 70 هزار تومان از سوی انتشارات سروش منتشر شد.
نظر شما