در این اثر کوشش شده که زوایای مکتب فرانکفورت و آرای مهمترین اندیشمندان آن در پرتو دیدگاههای جامعهشناسان مختلف گردآوری شود تا از این طریق گوشهای از اندیشههای صاحبنظران جامعهشناسی در اختیار علاقهمندان و دانشجویان این حوزه قرار بگیرد.
همانگونه که از عنوان اثر برمیآید از مجموعه بررسی آثار صاحبنظران جامعهشناسی جلد نخست این مجموعه به بررسی اندیشههای مکتب فراکنفورت اختصاص یافته است. در این اثر کوشش شده که زوایای مکتب فرانکفورت و آرای مهمترین اندیشمندان آن در پرتو دیدگاههای جامعهشناسان مختلف گردآوری شود تا از این طریق گوشهای از اندیشههای صاحبنظران جامعهشناسی برای خوانندگان و به ویژه دانشجویان این رشته مشخص شود.
کتاب در دو بخش اصلی سامان یافته است. در بخش نخست به توضیح و بررسی مکتب فرانکفورت پرداخته شده و در بخش دوم متفکران برجسته این مکتب توضیح داده شدهاند.
نویسنده در بخش اول مباحث خود را در سرفصلهای انتقاد به نظریه مارکسیستی، انتقاد از اثباتگرایی، انتقاد از جامعهشناسی، انتقاد از جامعه مدرن و انتقاد از فرهنگ پیش میبرد.
همانطور که در آغاز کتاب میخوانیم: «اساس نظریه انتقادی، در جامعهشناسی بر این نکته استوار است که نظریه اجتماعی باید منتقد همه امور و دیدگاههایی باشد که به نوعی به سرکوب انسان میپردازند و در مقابل همزمان باید توانایی ارائه ایدهای رهایی بخش را نیز داشته باشد. از اینجاست که ایده روشنگری که از عصر دانش برخاسته بود، خود میتواند از سوی متفکران اجتماعی آماج نخستین انتقادها قرار گیرد زیرا دو بنیاد اصلی آن یعنی علم و پیشرفت بدانگونه که مدرنیته را رقم زد، خود تیره روزیهایی هم برای بشر به بار آورد.»
کتاب سعی میکند شمایی کلی از شکلگیری مکتب فرانکفورت را برای خوانندگان ترسیم کند، در قسمتی از این بخش در تقسیمبندی دورههای مکتب فراکنفورت میخوانیم: «در عمل میتوان چهار دوره مشخص را در تاریخ موسسه و مکتب فرانکفورت مشخص کرد: دوره اول بین سالهای 1923 تا 1933 زمانی که تحقیقات انجام شده در موسسه کاملا متنوع و متفاوت بود و به هیچ وجه نماینده برداشت خاصی از اندیشه مارکسیستی به گونهای که بعدها در نظریه انتقادی گنجانده شده نبود.»
نویسنده دوره دوم را این طور توضیح میدهد: «دوره دوم شامل دوران تبیعد در آمریکای شمالی از 1933 تا 1950 است که طی آن دیدگاههای متمایز نظریه انتقادی نو همگلی قاطعانه به عنوان اصول راهنمای فعالیتهای مووسه تثبیت شد.. اعصای برجسته موسسه در دوران تبعید تحت مدیریت هورکایمر به شیوهای منظمتر به تدوین دیدگاههای نظری خویش پرداختند.»
دوره سوم را باید در مراجعت متفکران به فرانکفورت دید که در سال 1950 است و آرا و دیدگاههای اصلی نظریه انتقادی به روشنی در برخی آثار و دیدگاههای اصلی نظریه انتقادی مشاهده میشود و مکتب فرانکفورت توانست به مرور زمان تاثیر اساسی بر اندیشه اجتماعی آلمان به حای بگذارد. دوره چهارم که میتوان آن را از اوایل دهه 1970 به حساب آورد زمانی است که تاثیر و نفوذ مکتب فرانکفورت به آرامی رو به افول میگذارد.
نیمه دوم کتاب که شامل بخش عمده این اثر موجز میشود به معرفی متفکران برجسته مکتب فرانکفورت اختصاص یافته است. گئوریگ لوکاچ، هربرت مارکوزه، تئودور آدورنو و یورگن هابرماس نظریه پردازانی هستند که در کتاب به آنها پرداخته است. در مجموع این اثر به شکل موجز و گذرا به معرفی مکتب فرانکفورت پرداخته و نمیتوان آن را اثری جامع و کامل به حساب آورد علاوه بر این وجود اشکالات نگارشی از دیگر نکاتی است که در این اثر به چشم میخورد.
کتاب «بررسی آثار صاحبنظران جامعهشناسی؛ مکتب فرانکفورت» اثری است به قلم طلیعه خادمیان که در 150 صفحه، شمارگان 500نسخه و قیمت 25 هزار تومان به همت انتشارات جهان کتاب در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما