چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۶
اثبات قضیه

استاد، من اگر اثباتی را بخوانم و نفهمم خودم از نو اثباتش می‌کنم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پاسداشت یاد و نام بزرگان و مفاخر کشور راهی است برای الگوسازی؛ راهی که کمک می‌‏کند جوانان با زیست علمی و شخصی این عزیزان آشنا شوند و با الگوگیری، راه پُرتلاش و پُرافتخار آن‌ها را ادامه دهند. بنیاد ملی نخبگان از چند سال قبل اقدام به برگزاری مراسم تکریم از نخبگان و مفاخر معاصر ایران‏ زمین در سراسر کشور کرده است که گزارش آن در بولتنی به نام «طواف شمع» و نشریه‌­ای به نام«هنرنامه» منتشر شده است. بازخوردهای این اتفاق مبارک باعث شد تا خبرگزاری کتاب ایران با همکاری بنیاد ملی نخبگان تصمیم به درج برشی از زندگی شخصی و حرفه‌‏ای این بزرگان زیرِ نام «قاب روایت» کند. این مجموعه به قلم «محسن شاه‌رضایی» نوشته شده و تقدیم به خوانندگان خبرگزاری کتاب ایران می‏‌شود.
 
متن این شماره قاب روایت به شرح زیر است:
«اثبات یک قضیه در ریاضی کاری مهم و دشوار است. ساختمان ریاضیات را همین تعاریف و قضایا شکل می‌دهند و مرتفع می‌سازند. ریاضی‌دانان با استفاده از تعاریف و قضایای قبلی برای اثبات یک قضیه به استدلال می‌نشینند. استاد مجرّب ریاضی این‌ همه را می‌دانست، بنابراین دانشجویان را به خواندن قضایا، فهم آنها و الگوپذیری از شیوه استدلالشان ترغیب می‌کرد.
یک‌بار از یکی از دانشجویانش خواست تا قضیه‌ای را در جبر بخواند و اثبات آن را برای سایر دانشجویان بیان کند. قضیه دشوار بود و اثباتش طولانی. یکی دو جلسه‌ گذشت تا سرانجام دانشجوی جوان اثبات قضیه را مکتوب تقدیم استاد کرد. اثبات او در کتاب نبود، کوتاه‌تر بود و زیباتر. استاد پرسید: «این را از کجا آورده‌ای؟» و او با همان لهجه کرمانی دوست‌داشتنی‌اش گفت: «استاد، من اگر اثباتی را بخوانم و نفهمم خودم از نو اثباتش می‌کنم.» استاد این دانشجو را که ذهن زیبای ریاضی و اعتماد‌به‌نفسی ستودنی داشت، چنان دوست می‌داشت که او را به کارهای علمی مهم‌تری ترغیب و راهنمایی کرد. آن استاد دکتر مهدی بهزاد و آن دانشجو مهدی رجبعلی‌پور بود که اکنون از استادان نام‌آور در علم ریاضی است.

لینک مرتبط:
https://takrim.bmn.ir/fa/1649

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها