ایرانشناس فرانسوی در نشست «گفتوگو درباره شاهنامه فردوسی» مطرح کرد:
زبان فارسی زیباترین زبان برای تالیف آثار ادبی است/کار فردوسی را هیچکس در تاریخ بشریت انجام نداده است
بندیکت اشتبلر گفت: از نظر من زبان فارسی زیباترین برای تالیف آثار ادبی است. متاسفانه مردم کشورهای دیگر فکر میکنند فارسی همان عربی است و من متاسفم که فارسی آنطور که باید به مردم دنیا شناسانده نشده است.
چرا ایران، چرا ایرانشناسی
اشتبلر در آغاز سخن درباره چگونگی آشناییاش با ایران گفت و توضیح داد: «من در چند سال اخیر دو بار به ایران سفر کردم. در کودکی دوستی داشتم که ایرانی بود، اما آشنایی من با ایران به خاطر خواندن کتابی درباره ایران بود. وقتی که دانشجو بودم به کلاسهایی میرفتم که موضوعی مرتبط با ایران داشتند. از این طریق بیشتر با ایران و انقلاب اسلامیاش آشنا شدم. این شد که تصمیم گرفتم به ایران بیایم و از نزدیک با این کشور آشنا شوم. آمدنم به ایران با مشکلات زیادی همراه بود. رابطه فرانسه و ایران خوب نبود و من با مسئولیت خودم به ایران آمدم. اولین بار هم که به ایران آمدم، در موسسه دهخدا زبان فارسی خواندم. از نظر من زبان فارسی زیباترین برای تالیف آثار ادبی است. متاسفانه مردم کشورهای دیگر فکر میکنند فارسی همان عربی است و من متاسفم که فارسی آنطور که باید به مردم دنیا شناسانده نشده است. در همین زمان بود که تحقیقاتم را درباره پایاننامهام هم انجام دادم.
ایرج شهبازی، فاطمه جعفری و... استادان من در موسسه دهخدا بودند. دفعه دومی که به ایران آمدم در دانشگاه تهران رشته ایرانشناسی را انتخاب کردم و به تحصیل پرداختم.»
آشنایی با تاریخ انقلاب ایران
بندیکت اشتبلر درباره علاقهاش به مطالعه تاریخ انقلابها گفت: «در هر کشوری تاریخ
انقلابها بسیار مهم است. من هم به علت علاقهای که به تاریخ داشتم، در زمان آشناییام با ایران درباره تاریخ این کشور نیز خواندم و تاریخ انقلاب آن توجهم را جلب کرد. روایتی که ایرانیها از انقلاب خود داشتند بسیار با آنچه رسانههای غرب درباره آن میگفتند متفاوت بود. مذهب تشیع و عرفان آن نیز برای من بسیار جالب بود. مخصوصا که میتوانستم آن را با عرفان مسیحی مقایسه کنم.»
آشنایی با شاهنامه
اشتبلر در ادامه به چگونگی آشناییاش با شاهنامه پرداخت و گفت: «من در موسسه دهخدا با شاهنامه آشنا شدم. البته دوستان ایرانیام هم در این آشنایی نقش موثری داشتند. علاوه بر آن ترجمههایی از شاهنامه به زبان آلمانی را خوانده بودم. البته این ترجمهها ناقص است و تنها بخشهایی از شاهنامه را شامل میشود. وقتی این ترجمهها را میخواندم به شباهت ادا و شاهنامه پی بردم. البته این شباهت از قسم شباهت فرهنگ هند و آریایی است. کتاب ادا کتابی است که در قرن سیزدهم در نروژ نوشته شده و بر اساس یک کتاب قدیمیتر که داستانهای سینهبهسینه بودند، نوشته شده است. بعدتر در دانشگاه تهران نیز موضوع مقایسه شاهنامه با اساطیر ژرمنی و کتاب ادا را انتخاب کردم. من تصمیم گرفتم موتیفها و ویژگیهای قهرمانان و شاهان و خدایان را در شاهنامه و کتاب ادا بررسی کنم و شباهتهایشان را دریابم.»
ایرانیان و اساطیر ژرمنی
موضوع آشنایی ایرانیان با اساطیر ژرمن مسئله دیگری بود که اشتبلر به آن پرداخت و گفت: «در ایران آشنایی مردم با اساطیر یونانی بیشتر از اساطیر ژرمنی است. آنچه ایرانیان درباره اسطورههای ژرمنی میدانند، از کتابهای ارباب حلقهها یا مجموعه مارول یا سریال بازی تاج و تخت است.»
فردوسی و زبان فارسی
در نهایت مجری برنامه نظر این محقق ادبیات فارسی را درباره فردوسی پرسید. او پاسخ داد: «به نظرم کاری که فردوسی برای زبان فارسی کرد، کاری است که هیچ انسان دیگری آن را در طول تاریخ بشریت انجام نداده است. ما در کشورهای اروپایی هیچگاه با خطر نابودی زبان مواجه نبودیم. اما فردوسی بهدرستی با تشخیص این نیاز به رفع آن پرداخت و از این زبان محافظت کرد.»
نظر شما