محورهای اصلی این کتاب «راز احمد»، عبارتند از: (چه کسی حاج احمد را لو داد؟)، (چه کسی از نیروهای حاج احمد جاسوسی میکرد؟)، (چرا حاج احمد میخواست به بیروت برود؟)، (چرا حاج احمد به تهران بازنگشت؟)، (حاج احمد و یارانش، شب قبل در خانه چه کسی بودند؟)، (چرا حاج احمد برای دومین بار به بیروت میرفت؟)، (در پست بازرسی برباره چه گذشت؟)، (در ماشین عقبی چه کسانی بودند؟)، (چه کسانی شاهد ماجرای پست بازرسی برباره بودند؟! آنها چه دیدند؟) و (ناگفتهای منتشر نشده از سپهبد شهید قاسم سلیمانی درباره سرنوشت حاج احمد متوسلیان). انتشار کتاب «راز احمد»، فرصتی برایمان فراهم کرد تا با حمید داوودآبادی، نویسنده این کتاب به گفتوگو بپردازیم. از وی کتابهایی مانند «از معراج برگشته»، «دیدم که جانم میرود» و ... پس از پایان جنگ تحمیلی در مورد تفحص شهدا، مدافعان حرم و نظایر اینها به چشم میخورد.
چه عاملی باعث شد تا به تألیف کتاب «راز احمد» بپردازید و سرگذشت این شهید را روایت کنید؟
کتاب «راز احمد» آخرین اثرم است که روایت آخرین سفر بیبازگشت حاج احمد متوسلیان از خرمشهر تا بیروت است. این کتاب نتیجه 25 سال کار تحقیقی درباره حاج احمد متوسلیان است که چکیده آن را به صورت یک روایت از آن سفر و سرنوشتشان که در نهایت چه شد را به رشته تحریر درآوردهام.
پس از کار تحقیقی در رابطه با پرونده چهار گروگان مفقود ایرانی از جمله حاج احمد متوسلیان، سیدمحسن موسوی، تقی رستگار و کاظم اخوان، در نهایت به این نتیجه رسیدم که همه این کار تحقیقی که انجام شده را به صورت کتاب درآورم. تاکنون دو کار تحقیقی انجام دادهام، یکی «کمین جولای 82» بود که روزشمار اسارت اینها بود و دیگری کتاب «سی و هفت سال» بود. سپس تمام این تحقیقات را در قالب یک روایت تعریف کردم و اطلاعاتی که به آنها پی بردم در قالب روایت آوردم. این کتاب حدود 800 صفحه است که 400 صفحه به صورت کاغذی چاپ شده و 250 صفحه هم در لوح فشرده همراه کتاب هست.
معمولاً کارهای تحقیقاتی و جمعآوری اطلاعات با مشکلاتی همراه است، مهمترین مشکلات در مسیر تألیف این مجموعه چه بود؟
جمعآوری اطلاعات واقعاً مشکل است چون خیلیها نمیخواهند اطلاعاتی درباره اینکه چگونه این افراد به لبنان رفتند مطرح شود. در این مدت سفرهای زیادی به لبنان داشتم و با علمای بسیاری که خبری در این زمینه داشتند صحبت کردم که یکی از آنها سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بود که 24 اسفند 97 با ایشان صحبت کردم و از آن زمان به بعد وضعیت کتاب برایم نهایی شد و شروع به نگارش آن کردم.
بیشتر موارد در بدست آوردن اطلاعات با مهر امنیت و مهرمانه مواجه میشدم که البته گاهی محدودیتها سلیقهای هم بود، با توجه به اینکه 38 سال از این پرونده میگذرد و هیچ خبر موثقی از آن منتشر نشده برخی میخواهند نقش خود را در این قضیه توجیه کنند، ممنوعیتهایی را لحاظ میکردند که نشود اطلاعات لازم را بدست آورد. بماند که همه هزینههای رفت و آمد به لبنان را به صورت شخصی پرداخت میکردم، یعنی هیچ ارگان و نهادی کمک نکرد که اگر بخواهیم محاسبه کنیم هزینه رفت و آمد به لبنان حدود 40 میلیون تومان شد، اما حق تألیف کتاب حدود 6 میلیون تومان شد، اما برای من ارزش داشت که بتوانم این حقیقت را پیدا کنم و بصورت کتاب دربیاورم.
.jpg)
شما در کتاب «راز احمد» به شهادت حاج احمد متوسلیان اشاره کردید، چطور به این نتیجه رسیدید؟
در ابتدا بر اساس مستنداتی که بدست آوردم به این نتیجه رسیدم و سپس در اسفندماه 1397 هم از حاج قاسم سلیمانی در جلسهای سؤال کردم و ایشان گفت همان شب اول حاج احمد و دیپلماتها به شهادت رسیدند و متن این جلسه نیز در پایان کتاب آورده شده است و حاج قاسم به عنوان فردی که در قضیه لبنان اشراف کاملی دارد به این موضوع اشاره کرد. قبل از آن هم دیماه سال 1397، محسن رضایی، فرمانده سپاه در آن زمان، شهادت حاج احمد را تأیید کرده بود و اینها سند اصلی محسوب میشوند.
البته در تحقیقاتی که انجام داده بودم به این نتیجه رسیده بودم که حاج احمد متوسلیان و دیپلماتها شهید شدهاند و این تحقیقات را با صحبت حاج قاسم تکمیل کردم.
مهمترین پیام یا پیامهای کتاب برای نسل جوان چیست؟
ما همیشه دنبال قهرمانسازی و قهرمانهای دستنیافتنی هستیم، این خوب نیست و نسل امروز از اینها فاصله میگیرد. باید بجای این کار سیره، منش و مرام شهدا را مطرح کنیم. در این کتاب تلاش شده اخلاق و رفتار حاج احمد متوسلیان آورده شود تا جوانان احساس دوستی بیشتر کنند و با این افراد آشنا شوند.
ارزیابی شما از حمایتهایی که از کارهای دفاع مقدسی میشود چیست؟
متأسفانه اغلب حمایتها کم است و من که تاکنون بیش از 40 کتاب در زمینه دفاع مقدس منتشر کردهام، حمایتی ندیدهام. مثلاً اگر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس یا دیگر ارگانها ا 1000 نسخه از این کتابها را خریداری کنند، به این طریق هم ناشر و هم نویسنده حمایت میشوند. ممکن است این تصور وجود داشته باشد که چون برای دفاع مقدس مینویسیم، حمایت مالی میشویم، ولی این خبرها نیست و پس از سی سال کار فرهنگی، هنوز همان 12 درصد حق تألیف را دریافت میکنیم.
گاهی در این حوزه مسئولان و نویسندگان ما دنبال محصول زود بازده هستند. لذا کتاب عمیق در حوزه دفاع مقدس کمتر نوشته میشود ارزیابی شما در این باره چیست؟
باید این اعتراف تلخ را بکنیم که پژوهش و تحقیق در جامعه ما جایگاهی ندارد. در زمان جنگ، 85 درصد از دانشجویان عراقی که به خارج از کشور میرفتند، موظف بودند که پایاننامه شان در رابطه با جنگ ایران و عراق باشد. مشاهده میکنید که دشمن ما نسبت به تحقیق و پژوهش چه جایگاه و اهمیتی قائل است، آیا برای ما هم اینقدر اهمیت دارد؟ در حال حاضر یک کتاب پژوهشی دارم که زیر چاپ است و هزینهاش زیاد میشود، اما هیچکس هیچ حمایتی نمیکند، در حالی که اگر یک کتاب 50 صفحهای داستان یا شعر بنویسید، میبینید که چقدر برد پیدا میکند.
در رابطه با کتاب «کمین جولای 82» که شامل روزشمار این چهار گروگان از لحظه اول اسارتشان است. در اهمیت این کتاب همین بس که در سال 1387، در جلسهای که در رابطه با سرنوشت این گروگانها در کمیسیون امنیت مجلس برگزار شد، همه نمایندههای مجلس و نمایندههای وزارت راه و وزارت خارجه همه یکی از این کتاب در دستشان بود و با استناد به این کتاب صحبت میکردند، یعنی اینقدر ارزش داشت، اما این کتاب فقط یک بار در سال 1385 چاپ شد و دیگر چاپ نشد. اینها ضعف حمایتی ارگانهاست. کتابهای ما توسط ناشر خصوصی منتشر میشوند، چرا باید در یک کشور 80 میلیون نفری، یک ناشر خصوصی مجبور باشد با توجه به اینکه هزینه کاغذ شدید بالا رفته، کتاب به این مهمی را فقط 1000 نسخه چاپ کند. این تعداد بسیار کم است و شهرستانیها معمولاً اعتراض میکنند که شما برای خودتان کار میکنید و ما را به حساب نمیآورید.
موافق نوشتن داستان تلخ از دفاع مقدس هستید؟ یا معتقدید که نباید کام خواننده را تلخ کرد؟
حقیقت تلخ است، تاکی باید سر خود را زیر برف کنیم، بالاخره جنگ مشقتها و سختیهایی داشته است. اتفاقاً کتاب دیگری با عنوان «جاسوسبازی» چاپ کردهام که بیشتر آن درمورد دفاع مقدس است و جدیداً از چاپ خارج شده است. در این کتاب سرنوشت برخی افراد که در جنگ نقش مهمی داشتند و بعداً خود را فروختند و اعدام شدند یا به خارج از کشور فرار کردند را روایت کردهام. این کتاب به خواننده شوک وارد میکند که ما این افراد را هم داشتهایم که در حد فرماندهی بالا رفته بودند و بعداً به جرم جاسوسی اعدام شده و جانشان فدای دشمنشان شده است و این واقعیتهای تلخی است که در هر جنگی پیش میآید.
ما کی باید این واقعیتها را مطرح کنیم؟ اگر مطرح نشود جوانان ما از منافقین چیزی نمیدانند و فریب تبلیغات را میخورند. برخی میگویند ذائقه مردم را نباید تلخ کرد، پس حقیقت را کی باید گفت؟ مثلاً اینکه منافقین 16 هزار نفر از مردم ما را به شهادت رساندند و در خیابان ها ترور کردند را باید چگونه تعریف کنیم؟ در قالب طنز که امکان ندارد، بنابراین برخی جاها باید به صورت رمان، خاطره و داستان باشد و با وجود تلخیها، جوان باید بفهمد که این مملکت چگونه با خون و چنگ و دندان حفظ شده است.
کتاب «راز احمد»، تألیف حمید داوودآبادی در 457 صفحه، شمارگان 1000 نسخه از سوی انتشارات یازهرا(س) روانه بازار نشر شده است.
نظر شما