کتاب «سنجش از دور حرارتی و کاربرد آن در علوم زمین» در سال 1386 بهعنوان کتاب برگزیده دانشگاهی و شایسته تقدیر در جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران معرفی شد. این کتاب در سال 1394 نیز بهعنوان یکی از هشتاد گنج دانشگاه تهران انتخاب شد.
اما جدیدترین کتاب سید کاظم علویپناه، شاید کمی متفاوت از دیگر آثار اوست. «ﺧﯿﻠﯽ دور ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺰدﯾﮏ؛ ﺟﺴﺘﺎرﻫﺎﯾﯽ از ﺗﻔﺎوت در اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎ»، از پیشگفتار تا پایان، خواننده را برسر دوراهیهای متعددی قرار میدهد. او در آغاز سخن درباره اثرش نوشته است: «من این کتاب را همچون بذر عشقی میدانم که بر زمین علم و عشق و در عصر فناوری اطلاعات کاشتم، اما نه در زمین خاکی، بلکه اینبار در هوای رسیدن به آسمان! از همینرو از آب و خاک فاصله گرفتم و در هوای آسمان و آتش عشق غوطهور گشتم و این سطرها را با هرچه بر روانم جاری میشد، سیراب کردم تا مرا به خویشتن حقیقیام بازگرداند و امید که بر خواننده هم همین تأثیر را داشته باشد.»
گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «ﺧﯿﻠﯽ دور ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺰدﯾﮏ؛ ﺟﺴﺘﺎرﻫﺎﯾﯽ از ﺗﻔﺎوت در اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎ» در ادامه میآید.
پس از سالها فعالیت و نوشتن در حوزه تخصصی سنجش از دور، چه شد که اینبار برای نوشتن چنین سوژهای را انتخاب کردید؟
پرسشی در ذهنم مرا به نوشتن این کتاب رهنمون ساخت. بر پایه آخرین نظریههای علمی، جهان همواره در حال انبساط و بزرگ شدن است. از طرف دیگر با پیشرفتهای علمی و فناوری و بهویژه ارتباطات، جهان در حال کوچک شدن است و به سمت دهکده جهانی شدن میرود. علوم و فنون آنقدر پیشرفت کرده و گسترش یافتهاند که با توجه به روند تخصصگرایی و واگرایی آنها، دنیای اندیشه و عقل به تکنیک و فناوری نزدیکتر میشود. اما آیا اندیشه و روح متعالی انسانی هم رو به بزرگ شدن دارد یا خیر؟ آیا انسانها بهویژه دانشمندان امروزی برسر دوراهی قرار میگیرند، همان راهی را برمیگزینند که گذشتگان انتخاب میکردند؟ در این کتاب گزارشهایی از اینسوی خشکی تا آنسوی آب میگویم. در واقع دوراهی اینسوی آب و آنسوی خشکی را مطرح میکنم.
این کتاب را بیشتر یه اثر علمی میدانید یا هنری و عاشقانه؟
این کتاب هرچند اثری عاشقانه نیست، اما نوشتن حتی یک سطر آن بدون عشق ممکن نبود. حکایتی غمانگیز با پایانی شورانگیز است. گرچه این اثر سنجش از دور نیست، اما درک دورسنجی است. سفرنامه نیست، اما نامه سرگشادهای از سفر است. کتابی با رویکردی که بر پایه تأمل برسر دوراهیهاست. با هدف همگرایی علم، فناوری و هنر موضوعات مختلف را بر پایه زمان و شرایط پیش کشیدیم. در واقع ضمن اینکه موضوعات را از یکدیگر تفکیک کردهایم، با به چالش کشیدن آنها و طرح پرسشهای بنیادین به تفسیر ابعاد گوناگون و هزارلایه علمی، ادبی، هنری و ذوقی، دوباره آنها را ترکیب و تجزیه کردهایم. فرجام اینکه یا راه تازهای پیشنهاد کردیم یا خواننده را به اندیشیدن واداشتیم.
تفاوت این کتاب با کتابهای پیشین که علمی بودند، در نگرش است که حاصل نگاهی متفاوت است. در این نوشته، چیزی که نه تنها فراموش نمیشود، بلکه به آن توجه هم میشود، «ندای دل» است و بر همین پایه، مهمترین پرسشی که مطرح میشود این خواهد بود که آیا پیشرفتهای علمی بشر، پاسخگوی نیازهای دل او خواهند بود؟
در این کتاب از ابتدا تا انتها بحث برسر دوراهیهاست. لطفا در این زمینه توضیح دهید؟
اگر پیشگفتار کتاب «اصول سنجش از دور نوین و تفسیر عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای» مرا دیده یا خوانده باشید، نخستین چیزی که به چشم میخورد، عنوان «بگذار بگویم» است. دوراهی بگویم یا نگویم، نخستین عنوان مهمی بود که با آن مواجه شدم؛ بر سر این دوراهی نشستن و راز و نیاز تا کی؟ در دوراهی یقین و تردید ماندن و کاری از پیشنبردن تا کی؟ دورویی و دورأیی و دورنگی تا کی؟ چند سالی از نوشتن پیشگفتار این کتاب گذشت و من همچنان به توصیههای سخنسرایان گوش فرا دادم و نوشتههای بسیاری از اندیشمندان را خواندم اما مانند این بود تنها حرفهایی را میشنیدم که به گوشم خوش میآمد و نوشتههایی را میخواندم که به چشمم زیبا بود. آنگاه که نوشتن «بگذار بگویم» در خاطرم نشست، دانستم بسیاری از چیزهایی که به گوشم خوش نمیآید و به چشمم زیبا جلوه نمیکند، سخنی نو و کرامتی ارزشمند در خود دارند. حال اگر میخواستم سخنی بگویم باید آنچه از قلمم میتراود، سخن دیگران هم میبود و اگر از دل من برمیخواست، لاجرم بر دل دیگران هم مینشست.
آنچنان در دانش و فناوری سنجش از دور حل شده بودم که ذهنم پر از غوغا و دلم خاموش شده بود. ناگفتههای بسیاری در دل داشتم و قلمم هنوز در تبوتاب نوشتن بود، اما نه سخن دل میگفتم و نه از تمنای آن مینوشتم، سرانجام بر آن شدم چند صباحی بر شاخسار دلاویز عشق بنشینم و سرودی دیگر بسرایم. هرچند علم خود شاخه تنومندی از درخت عشق است، ولی تنها شاخهای از آن است نه درختی کامل!»
درباره این دوراهیها بیشتر صحبت کنید؟ از دیدگاه شما این موضوع چرا و چقدر اهمیت دارد؟
دوراهیهای بیشماری در سرتاسر کتاب خواهد آمد که نشان از دغدغه نگارنده دارد. از شما خوانندگان عزیز که از پیشگفتار تا پایان کتاب پیوسته با واژگان خیلی دور و خیلی نزدیک، برخورد میکنید انتظار دارم با خواندن متنهای علمی و تکنیکی سنجش از دور به زمین و اطلاعاتش نزدیکتر شوید و آنگاه احوالی از نزدیکان بپرسید. نترسیم از دورهای نزدیک، ولی بترسیم از نزدیکها دور! اما از دورتر بیشتر بترسیم، زیرا اندک اندک بیش گردد و قطره قطره سیلی میشود.
همین که برسر دوراهی علم و فناوری یا عشق و معنا قرار گرفتیم، باید دست به انتخاب بزنیم نه اینکه مسیر خود را تابعی از سرنوشت بدانیم. به سرنوشت نگریستن نشانه نادانی و ناآگاهیست؛ سرنوشت همه راه نیست، بلکه یک راه است اما این راه تنها تا سر دوراهی پذیرفته است. همین که به دوراهی رسیدیم، سرنوشت معنای خود را از دست میدهد. از این پس انتخاب معنا مییابد. اگر در انتخاب یک راه از دوراهی در اجبار باشیم، پس بر زندگی خود حاکم نیستیم! در راهی که نه حاکم هستیم و نه محکوم، چه نقشی داریم؟ آیا زندهایم؟ گویی مشکل اصلی از دوراهی آغاز میشود.
در این کتاب از چه موضوعات و سرفصلهایی سخن به میان آمده است؟
سنجش از دور چیست؟، سنجش فیزیکی یا سنجش معنوی؟، رنگ پدیدهای پیچیده و شگفت، نور یا ظلمت؟، هزاران رنگ یا هزاران ریا، هاله فیزیکی یا هاله عاطفی، سنجیدههای بیاحساس یا حسهای بیسنجش؟، دوراهی ماده یا معنا، گریه شعف یا خنده تلخ؟، قانون طبیعت، دوراهی الهام از طبیعت یا استفاده ابزاری از آن؟، دورها چه نزدیک شدند، پرواز یا فرود؟، باران در زیر ابرها یا بر فراز ابرها؟، دیدن یا نگاه کردن، اندیشه زیر سقف یا پرواز آن؟، تفاوت از اینسوی خشکی تا آنسوی آب، هنر فناوری یا فناوری هنر؟، پادشاه بیمار یا تهیدست تندرست؟، هنر پیشرفت یا پیشرفت هنر؟، غم نداشتهها یا شادی داشتهها؟، ریاضی: دیدن مو یا پیچش مو؟، علم به عشق یا عشق به علم؟ و مناظره با خر! ازجمله سرفصلهای کتاب است. مجموعه گزارشها، یادداشتهای پراکنده و گفتوگوها نیز بخشهای پایانی این کتاب را شامل میشود.
نخستین چاپ کتاب «ﺧﯿﻠﯽ دور ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺰدﯾﮏ؛ ﺟﺴﺘﺎرﻫﺎﯾﯽ از ﺗﻔﺎوت در اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎ» در 335 صفحه با شمارگان 350 نسخه به بهای 67 هزار تومان در سال 99 از سوی نشر ترفند راهی بازار نشر شده است.
نظر شما