کتاب «تاریخ مردم شناسی و فرهنگ مردم ایران در روزگار پهلوی» نقد و بررسی شد
دالوند: مردم شناسی ایران نتوانسته تصویری از انسان ایرانی ارائه کند
دالوند گفت: هنوز هم مردم شناسی ایران تصویری از انسان ایرانی نتوانسته ارائه کند چون این علم متکی بر آرشیو است اما ما اساسا آرشیو درست و حسابی نداریم و نمیتوانیم تصویر درستی از این علم ارائه کنیم.
دالوند در ابتدای این نشست درباره انگیزه خود از تالیف این کتاب گفت: بعد از انقلاب برای نخستین بار گروهی متشکل از وکیلیان و ... تاسیس شد که به وسیله آنها میراث گذشته در حوزه مردم شناسی زنده شد و من نیز سعی کردم در این گروه فعال شوم و اسناد را طبقه بندی کردیم. متاسفانه بعدها من در این کار شکست خوردم و نگذاشتند کار را ادامه دهم.
او ادامه داد: آنجا متوجه شدم اگر میخواهیم کاری را در هر حوزهای درست انجام دهیم باید تجربه داشته باشیم و جز تاریخ راهی برای تجربه نیست. مردم شناسی تحصیلات من نبوده است اما وقتی وارد این حوزه شدم فهمیدم باید مروری بر گذشته داشته باشم و تاریخ مردم شناسی را بررسی کنم. برای من بنابراین فرصتی پیش آمد که نگاهی روی تاریخ مردم شناسی داشته باشم. من به میراث فرهنگی رفتم و به آرشیو دسترسی پیدا کردم و اسناد بیشتری دیدم. در اینجا من حدود 11 مقاله نوشتم و در مقاله دوازدهم خودم به میراث انجوی در حوزه مردم شناسی اشاره کردم.
دالوند افزود: تلاش من این است که بگویم این حوزه بسیار بکر است. البته نعمت الله فاضلی هم در این باره کارهای خوبی انجام داده و احاطه خوبی روی تاریخ دارد. تاریخ یکی از نقاط اساسی است که میتواند آغاز خوبی در حوزه مردم شناسی باشد. من در این کتاب بر مبنای اسناد تاریخی که در آرشیوهای دولتی دیدم، تاریخ نگاری داشت. البته روح دادن به این جسم تاریخی مصاحبه با افراد است که متاسفانه به دلیل زمان کم نتوانستم روحی به این اسناد ببخشم و صرفا توانستم این اسناد را جمع آوری کنم و توصیف مکانیکی از این اسناد داشته باشم.
این محقق گفت: ما وقتی میتوانیم در مردم شناسی حرف بزنیم که تاریخ گذشته خود را مرور کنیم. در آینده میخواهم مقالات دیگری به این کتاب و دوره پهلوی اضافه کنم و در ادامه میخواهم آسیبشناسی بر مبنای توصیفهایی که انجام شده داشته باشم.
او در ادامه درباره ناشر این کتاب هم توضیحاتی داد و افزود: پیوند ما با پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصادفی است. من این کتاب را سالها پیش شروع کرده بودم اما پژوهشکده چون محورهای کتاب با برنامههای پژوهشیاش تطبیق داشت از چاپ این کتاب استقبال کرد.
دالوند با اشاره به اینکه تمام نهاهای فرهنگی ما وابسته به افراد هستند و هنوز به مرحله نهاد نرسیدیم یادآور شد: افرادی مانند انجوی، حکمت، فروغی و ... برای ما یک نمونه است که به دلیل تلاشهای فردی فروپاشید. البته دکتر کیا برای نخستین بار در یک راس قرار گرفت و نهادی را درست کرد که این نهاد هم وابسته به ایشان بود و افرادی چون بلوکباشی به این نهاد متصل شد. اما اکنون نهادها جای افراد را میگیرند. متاسفانه در اغلب علوم تاریخ ما وابسته به افراد است.
او در پایان گفت: امروز ما به صورت تخصصی انجمن و دانشکدههای تخصصی داریم و مردمشناسی راهش را از علوم اجتماعی جدا کرده است و گرایشهای مختلفی دارد اما هنوز هم مردم شناسی ایران تصویری از انسان ایرانی نتوانسته ارائه کند. این علم متکی بر آرشیو است اما ما اساسا آرشیو درست و حسابی نداریم و چون زیرساخت منظمی هم وجود ندارد نمیتوانیم تصویر درستی از این علم ارائه کنیم. مردم شناسی علم هویتساز ماست و میتواند آیینهای باشد که ما خودمان را در آن ببینیم اما ما نتوانستیم این آیینه را برای خودمان بسازیم.
عربستانی نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه تلاش کرده با متن گفتوگو کند گفت: شکل گیری مردم شناسی از ابتدا تا امروز در هالهای از ابهام بود و رشتهای که بتواند این ها را بهم وصل کند وجود نداشت اما این کتاب به ما کمک کرد که این رشته پیدا شود و این نقاط مبهم به هم متصل شود.
او افزود: لازم است تولیدات محتوایی را تحلیل کنیم و این کتاب از جهت تحلیل اسناد آرشیوی بسیار قابل تامل و توجه است و جایش خالی بود و میتوان پس از آن قدمهای بعدی آن را پیش برد. البته من در گفتوگو با کتاب سوالات خود را دنبال کردم و با مردم شناسی به مثابه یک رشته با یک روش شناسی مواجه شدم.
به گفته این مردم شناس، وقتی تولیدات به اسم مردم شناسی را پیش از انقلاب میبینیم خیلی سخت با تعریف رشته مردم شناسی آن را فهمید. از سوی دیگر ما دیسپلین وارداتی هم در این حوزه داریم که هر کدام منشا شکل گیری متفاوت دارند و سخت میتوان این نظامها را با هم همراه کرد.
او تاکید کرد: انگیزهها در ایران در رشته مردم شناسی بیشتر دولتی و با تکیه بر عناصر فرهنگی بودند در حالی که در رشته انسان شناسی در جهان اینها را در پارادیم فرهنگی میگذاریم و به مثابه کنش فرهنگی تحلیل میکنیم. امروز در انسان شناسی، انسان شناسی نجات کمتر مورد توجه قرار میگیرد و کمتر جایی است که از این حوزه حمایت کند. پس بین نظام انسان شناسی در ایران با نظامی که در جهان هست تفاوت است و اگر این نظامها را یکسان ببینیم دچار تعارضات مفهومی میشویم.
او با بیان اینکه سنت پیش از انقلاب در مردم شناسی یک هم پوشانی با سنت بعد از انقلاب دارد یادآور شد: اما از سوی دیگر گسستی هم بین این دو هست البته برخی این دو را با هم پیوند میدهند ولی تا همین امروز این تمایز روشن نشده است.
به گفته عربستانی، نگاه ذاتگرایانه به مردم شناسی امروز دیگر معنا ندارد و بیشتر متوجه امرهای در صیرورت است نه داشتههای در گذشته. انسان شناسان در جهان کمتر به سراغ اصالت رفتند اما در انسان شناسی فولکلور در ایران این اصالت مدام مطرح میشود. پس دغدغه در اصالت هم یکی دیگر از تمایزهاست.
او ادامه داد: بعد از انقلاب با شکل گیری دانشگاه و مساله انقلاب فرهنگی و ... گسترش علم انسان شناسی و در ارتباطات وسیعی که دانشگاهیها با حوزههاداشتند، گفتمان ما با میراث گذشته هم تغییر کرده و با توجه به مردم شناسی نوین سوالات و پروژههایی مطرح میشود که متفاوت با گذشته است و به طور مثال مساله روش متمایز شده است.
این مدرس دانشگاه در پایان گفت: دلیلی ندارد پژوهشگاه مردم شناسی نقش دانشگاه را ایفا کند و بر عکس. بعد از چهل سال باید این نقشها متمایز شود.
حسن زاده نیز در بخش دیگری از این نشست با اشاره به دوکتاب مرجع در خوانش تاریخی مردم شناسی عنوان کرد: یکی از این آثار کتاب «ابعاد سیاسی فرهنگ در ایران» نوشته نعمت الله فاضلی و دیگری کتاب آقای دالوند است که به مخاطب امکان مرور تاریخ مردم شناسی را میدهد.
او با طرح این سوال که قرائت تاریخی مردم شناسی چه امکانی را به ما میدهد؟ توضیح داد: در اینجا این سوال طرح میشود که کارکرد علوم انسانی چیست وقتی به ویژه دنبال یک نقادانه در این حوزه هستیم. اینجاست که میفهمیم در کشورهای توسعه یافته چرا دایره المعارفها و رصد تاریخ علم اهمیت دارد. مردم شناسی و فرهنگ و زبان فارسی در ایران جایگاه بسیار ویژهای دارد و در مشروطه و بازگشت به خویشتن هیچ رشتهای به اندازه مردم شناسی در بازتعریف هویت ایرانیان موثر نبوده است.
او افزود: اهمیت مشروطه غیرقابل انکار است و مشروطه زادگاه رشته مردم شناسی است که به تجربه مردمی و فرهنگ غیرطبقاتی رجوع میکند. مشروطه با امر چند صدایی گره میخورد و خاستگاه رمانهایی در ادبیات داستانی میشود.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: دیدگاه دالوند در این کتاب منسجم است؛ اینکه مردم شناسی در ایران امری فرایدئولوژیک بوده است و به طور مثال نوروز در همه زمانها و ... به یک نوع به آن پرداخته میشود. از سوی دیگر اهمیت موضوعی که دالوند به آن در این کتاب پرداخته در این است که یکی از نخستین مراکز مردم شناسی در خاورمیانه مرکزی است که در سال 1315 در ایران تاسیس میشود و دومین مرکز بعد از ترکیه است. از این نظر، این یک مطالعه در فرایند شکل گیری نهاد علم در ایران است و از این لحاظ قابل توجه است.
حسن زاده در بخشهای پایانی سخنانش برخی از فصول کتاب را تشریح کرد و گفت: در فصل نخست کتاب مولف زمینه شکل گیری دانش مردم شناسی را بیان میکند و تلاش میکند بر اساس اسناد این زمینه را بیان کند. از سوی دیگر تولد مردم شناسی در این از سوی پژوهشگاه صورت گرفته است نه دانشگاه. او در فصل دوم به نهادسازی این علم در ایران میپردازد و از این جهت روی رصد کردن علم مردم شناسی در ایران تاکید میکند.
نظر شما