«قصر آشتی» عنوان کتابی است به قلم مهدی پوررضائیان که با تصویرگری محمد علیزاده از سوی انتشارات کتاب نیستان راهی بازار کتاب شده است.
پوررضائیان در این کتاب، در قالب داستانی کودکانه به این موضوع پرداخته است. او داستان لاکپشت کوچکی به نام «لاکو» را بیان میکند که بسیار شاد و سرخوش است. لاکو دوست دارد مثل سایر موجودات بگردد، شنا کند و خوراکیهای مورد علاقهاش را بخورد. اما یک روز که تصمیم میگیرد به جنگل برود، کنار برکه بازی کند و مدتی به شناکردن بپردازد، متوجه موضوع عجیبی میشود. لاکو وقتی مشغول تماشای تصویرش در برکه است، دهانش را باز میکند تا مثل میمونها قاه قاه بخندد و دندانهایش را به همه نشان دهد، اما ناگهان متوجه میشود حتی یک دندان هم ندارد و این موضوع برایش غیرقابل باور است. به همین دلیل سریع به خانه میرود و سعی میکند موقع حرف زدن، دندانهای پدرش را ببیند اما متوجه میشود او هم دندان ندارد و این مساله برایش سوالبرانگیز میشود.
نهایتا پدرش با تعریف کردن داستانی از حضرت سلیمان که زبان حیوانات را میفهمید و ماجرای دیدارش با یک لاکپشت پیر، موضوع را به طور کامل برای لاکو تعریف میکند.
داستان اینگونه آغاز میشود: «روزی روزگاری، در یک جنگل پر از درخت و زیبا، لاکپشت آرام و کوچولویی بود به نام لاکو. لاکو کاری به جز خوردن و خوابیدن نداشت چون تابستان بود و او به دبستان نمیرفت. صبحها در کارهای خانه به مادر کمک میکرد، عصرها پای پنجره مینشست و رفت و آمد همسایهها را نگاه میکرد و شبها هم به داستانها یا خاطرات پدر از شکارها گوش میکرد. یک روز که از نشستن خسته شده بود به خودش گفت: «وای... چاق شدم از بس نشستم.» بعد به سرعت برخاست، کلاه زرد و شال آبی و کفشهای مخملی سبزش را از روی جارختی برداشت و به سراغ مادرش که در آشپزخانه بود رفت.»
نویسنده در قالب این داستان آموزنده، علاوه بر اینکه به یکی از ویژگیهای لاکپشتها اشاره میکند و سبب میشود بچهها شناخت بیشتری نسبت به این موجودات پیدا کنند، به مصلحت خداوند اشاره میکند و اینکه هیچکدام از کارهای خداوند بدون حکمت نیستند و در هر کاری مصلحتی نهفته است.
انتشارات نیستان، کتاب «قصر آشتی» را با شمارگان هزار و 200 نسخه و قیمت 17هزارتومان منتشر کرده است.
نظر شما