پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۱
عبید در «اخلاق‌الاشراف» بنیاد سیستماتیک فکر خودش را اجرا می‌کند

مهدی محبتی گفت: یکی از مهمترین رساله‌های عبید زاکانی ، «اخلاق الاشراف» است که خیلی مدرن است و عبید در آن بنیاد سیستماتیک فکر خودش را اجرا می‌کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بیست‌ودومین و بیست‌وسومین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ عبید زاکانی، با عنوان «انبان قلماشی» به تبیین و تحلیل بنیادهای فکری و فلسفی عبید به گونه‌ای همساز و سیستماتیک اختصاص دارد، که اولین جلسه آن با سخنرانی مهدی محبتی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی، بعد از ظهر چهارشنبه (19 تیرماه) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
 
مهدی محبتی صحبت‌های خود را با توضیحی پیرامون موضوع نشست، یعنی «انبان قلماشی» شروع کرد و گفت: اگر معنای عربی این واژه مدنظر باشد، جایی به کار می‌رود که ما می‌خواهیم حرف‌هایی را بزنیم، اما به دلایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جرات ابراز آن را نداریم و باید به گونه‌ای حرف بزنیم، که بعضی‌ها بفهمند و بعضی‌ها نفهمند. حرف‌هایی که ممکن است مخاطب عام از کنار آن عبور کند، اما مخاطب خاص می‌فهمد سخنور چه می‌گوید؛ بنابراین«قلماشی کردن» یک ترفند و شیوه بیان است که ما طوری حرف بزنیم که خواص مغز و عوام پوسته حرف را درک کنند؛ که این کار هرکسی نیست و مخصوصا در تاریخ فرهنگی ما، کار ساده‌ای نبوده است.
 
اگر عبید حراف و هرزه‌گوی بود، در تاریخ تفکر ما نمی‌ماند
استاد دانشگاه زنجان در ادامه به معنای ترکی «قلماش» اشاره کرد و افزود: این واژه در زبان ترکی و فارسی، یعنی کسی که یاوه می‌گوید؛ ولی با توجه به نمونه‌های شعری، منظور از «قلماشی» همان «قل ما شئت» عربی است. «انبان قلماشی» هم یعنی مرکز حرف‌هایی که نباید گفته شود؛ اما به زبان دیگری گفته می‌شود، تا آن‌ها که باید؛ بفهمند. به نظر می‌رسد حرف‌ها و آثار عبید هم از این دست سخنان است؛ چون اگر عبید یک فرد حراف و هرزه‌گوی بود، اینقدر در تاریخ تفکر ما نمی‌ماند و در بهترین وجه در ردیف هزلیات انوری قرار می‌گرفت؛ اما چیزی در عبید هست، که با همین شعرها و نثرهای ظاهراً غیرمتعارف و هنجارشکن، همیشه در رده اول فرهنگ ما است؛ بنابراین کار او فقط ابتذال نیست.
 
او ادامه داد: از این منظر می‌توانیم به عبید نگاه جدیدی داشته باشیم، که آیا عبید یک متفکر دستگاه‌دار است یا خیر؟ معمولاً در طول تاریخ و فرهنگ ما آدمی که برای تفکر سیستم بسازد، کم داریم. یعنی به جرات می‌توان گفت که هیچ یک از بزرگان ما را سراغ نداریم  که یک دستگاه فکری منسجم مثل کانت هگل و ...ساخته باشد؛ شاید بزرگترین سیستمی که در تاریخ تفکر ما ساخته شده، «عرفان» است، که یکپارچه می‌خواهد جهان را تقسیم کند؛ اما هیچ یک از بزرگان ما در حوزه کلام و فلسفه نتوانسته‌اند تفکر را سیستماتیک کنند. شاید تنها کسی که در بین فلاسفه ما به سمت سیستم‌سازی رفت، ملاصدرا بود. اما کلام ملاصدرا نه برهان، نه عرفان و نه قرآن محض است، بلکه ترکیبی از این سه است، که هر کدام ساز خودش را می‌زند.
 
حتی یک نویسنده در مدار جهانی نداریم
محبتی در ادامه مشکل نداشتن تفکر سیستمی در بین بزرگان ما را معطوف به دو چیز دانست و گفت: یکی اینکه می‌گویند تفکر شرقی قادر به ایجاد سیستم نیست؛ چون دین این نقش را انجام می‌دهد و دیگر اینکه تفکر اشراقی به صورت کارکردی و ذاتی، نمی‌تواند سیستم بسازد؛ چون شهود خلجان می‌کند. یکی از مظاهر خلجان شعر است. فرهنگ غالب گذشته ما فرهنگ شعری است؛ شاهد آن هم این است که اگر ادبیات کلاسیک جهان ده شاعر درجه اول داشته باشد، پنج‌تای آن ایرانی هستند؛ ولی از دیرباز تاکنون حتی یک نویسنده در مدار جهانی نداریم. آن هم به دلیل سلطه بی‌نظیر شعر بر فرهنگ ما است.
 
وی اضافه کرد: از طرفی، نثر چند ویژگی دارد، که جامعه ما آمادگی پذیرش آن را نداشته است. شرط اول ظهور نثر، دموکراتیک بودن جامعه است و جامعه‌ای که دموکراتیک نیست، نمی‌تواند نویسنده خوب پرورش دهد. به تعبیر پل والری شعر رقصیدن و نثر راه رفتن است؛ بنابراین نثر حتماً باید جهت‌دار و معنادار باشد، اما معنای شعر می‌تواند معطوف به خود و نه به بیرون باشد.
 
سخنران نشست ضمن برشمردن عقلانیت و فردیت از دیگر موارد ضروری در نثر‌نویسی افزود: اما در شعر سه ویژگی وزن و قافیه، تخیل و عاطفه و احساس، آدم را از آن دقتی که عقل می‌خواهد به آن سو برود، دور می‌کند؛ یعنی هم وزن، هم خیال و هم عاطفه و احساس سه عنصری هستند که آدم را از دقت دور می‌کنند. در حالی که ما می‌خواهیم با سیستم‌سازی، آدم را به سمت دقت، امانت و ... ببریم؛ به همین خاطر در کل تاریخ تفکر ما، یک نفر که سیستم فکری بسازد، نداشتیم. این هم خوب است و هم بد؛ ولی باید در نظر داشت که جامعه با تفکر سیستماتیک پیش می‌رود.
 

او ادامه داد: درباره عبید مسئله ما این است که چرا با وجود موارد گفته شده درباره شعر و محبوبیت آن در جامعه تاریخی ما، عبید به سراغ نثر می‌رود و با وجود اینکه انقدر شعر را خوب می‌گوید، بهترین حرف‌هایش را در قالب نثر می‌زند.
 
عبید در«اخلاق الاشراف» بنیاد سیستماتیک فکر خودش را اجرا می‌کند
وی در ادامه اظهار کرد: عبید تقریباً ۳۲۱۹ بیت شعر دارد، که در مقابل خیلی از شاعرهای سطح پایین عدد زیادی نیست؛ اما عبید رساله‌های «اخلاق الاشراف»، «رساله دلگشا»، «صد پند»، «ریش‌نامه» و ... را هم دارد. یکی از مهمترین این رساله‌ها، اخلاق الاشراف است که خیلی مدرن است و عبید در آن بنیاد سیستماتیک فکر خودش را اجرا می‌کند. علاوه بر این یک سری آثار هم منسوب به عبید است و در درستی نسب آن‌ها به عبید، شک است. تنها اثر عبید هم که به نثر است و هزل نیست؛ رساله «نوادر الامثال» است، که تقریبا اولین رساله جدی عبید محسوب می‌شود و جمع همه اقوال حکما و بزرگان درباره اخلاق و این قبیل مسائل است.
 
محبتی ضمن بیان اینکه هدف ما این است که بدانیم عبید در آثارش حکمت دارد یا خیر و در صورت وجود آیا این حکمت ذوقی  و سطحی است یا عمقی، اضافه کرد: خواندن‌ شعر بدون حکمت و دستگاه هم لذت دارد؛ اما لحظه‌ای است و تغییری ایجاد نمی کند. در واقع حرفی برای گفتن در جمع نخواهد داشت، اما تفکر زمانی تاثیرگذار و ماندگار است، که مانند پاره‌های اجزا با هم بخوانند و مثل یک ساختمان باشد. در واقع ما نمی‌نویسیم که فقط چیزی نوشته باشیم، بلکه می‌نویسیم که چیزی را عوض کنیم.
 
این پژوهشگر ادبیات کلاسیک در ادامه ضمن اشاره به فرهنگ نادرست رایج در جامعه از دیرباز تاکنون مثل رواج دروغ‌گویی، ریا و... عنوان کرد: عبید جزو اولین کسانی است که می‌گویند این فرهنگ با این وضعیت جواب نمی‌دهد و باید آن را عوض کرد و این با  شعرگویی و بیان نکات اخلاقی و این قبیل مسائل درست نمی‌شود؛ بلکه لازمه آن، ساخت دستگاهی است که به همه آن‌ها جواب دهد. ما نمی‌گوییم عبید یک متفکر درجه یک است، که مثل کانت دستگاه ساخته باشد، بلکه حرف ما این است که او در حدی که توانسته، سعی کرده این دستگاه را بسازد.
 
نکته‌های اخلاقی عبید حاصل تعاملات طولانی ۵۰ ساله است
وی اضافه کرد: حرف ما این است که این نکته‌های اخلاقی عبید، اولا حاصل تعاملات طولانی ۵۰ ساله است و در ثانی این نکته‌ها فی‌المجلس  به ذهن او نرسیده و هرکدام را بر اساس یک مبنایی در دل این دستگاه جای داده، تا بتواند هستی ایجاد کند.
 

استاد دانشگاه زنجان ضمن قرائت بخشی از نمونه‌های منثور و منظوم عبید که نشان‌دهنده حکمت او است؛ عنوان کرد: باید این تصور اشتباه عوض شود که عبید، بی‌هدف و بدون فکر دست به آفرینش آثار خود زده است. او ۵۰ سال جان کنده، سیستم ساخته و حرف جدی زده؛ اما «قلماشی» کرده است. یعنی برای اینکه مورد خشم و اذیت حاکمان و بزرگان قرار نگیرد؛ ظاهر حرف‌هایش به گونه‌ای است  که مخاطب را می‌خنداند، اما باطن آن‌ها برای تغییر و تحول است. بررسی آثار عبید نشان می‌دهد که او برای حرفش وقت بسیاری گذاشته و فکر کرده است؛ چنان‌که در طول عمر ۵۰ یا ۶۰ ساله شاعری خود دو کتاب دارد، که نشان گزیده‌کاری و تفکر پشت آثار و ابیات او است.
 
محبتی در بخش پایانی سخنان خود عنوان کرد: می‌گویند عبید به واسطه قصیده و رباعی گفتن، قصد ورود به دربار را داشته و چون از آن‌جا ناامید می‌شود و می‌بیند پادشاه طرفدار حرف حساب نیست، رو به این هزلیات می‌آورد. و به سمت داستان‌سازی می‌رود؛ زمانی هم که به تبیین مبانی نظری خود می‌رسد، اعلام می‌کند که من هزال نیستم و به اندازه شما حکمت می‌دانم. در مجموع می‌توان گفت عبید سعی کرده طوری حرف بزند که مردم ترغیب شوند، بفهمند، برای آنها درگیری ایجاد کند، تا برای همدیگر تعریف کنند و دیگر اینکه این حرف‌ها، پراکنده هم نباشد؛ بلکه دستگاه و عقایدی داشته باشد و به هدفی منتهی شوند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها