مدیر انتشارات و کتابفروشی کمال اندیشه معتقد است حرفهای شدن صنعت نشر در گرو آموزش آکادمیک است و در این راستا باید اقدامات عملی صورت بگیرد و ارتباط میان صنوف و دانشگاه تقویت شود.
به عنوان اولین سوال تا چه میزان صنعت نشر ایران را حرفهای میدانید؟
در حال حاضر اغلب فعالان بدنه صنعت نشر بهصورت سنتی عمل میکنند و این موضوع جای نگرانی دارد. البته در سالهای اخیر ناشران و کتابفروشیها، بیشتر به سمت حرفهای شدن قدم برداشتند و این اتفاق خوبی به حساب میآید، اما همچنان این نیاز به ویژه برای شرکتهای پخش و توزیع وجود دارد که برای بقا و پایداری، به سمت حرفهای شدن پیش بروند.
به نظر شما برای سرعت گرفتن جریان حرفهای شدن، چه اقداماتی باید در زمینه حرفهای شدن فعالان نشر صورت بگیرد؟
آموزش یکی از مهمترین اقداماتی است که به آن نیاز داریم. حتی لازم است که به جز مدیر انتشارات، پرسنل نشر نیز در بستری مناسب آموزش ببینند. البته بهصورت موازی، انجمنها و اتحادیه ناشران، جلساتی را راهاندازی کردهاند؛ برای نمونه میتوان به کلاس 64ساعتهای که کمیسیون آموزش اتحادیه، برای متقاضیان پروانه نشر برگزار میکند، اشاره کرد که البته تنها برای مدیران مسئول است، اما کلاسی که بهصورت مدون باشد و رسما به همه فعالان و موسسات انتشاراتی فراخوان بدهد، وجود ندارد. به اعتقاد من باید کلاسهای آموزشی در نظر گرفته شود که به فراخور مسئولیتهایی که افراد دارند، بتواند به آنها کمک کند تا حرفهایتر عمل کنند.
آیا بهتر نیست این آموزشها زیر نظر دانشگاهها صورت بگیرد؟
ما در ایران دانشگاههایی داریم که افراد میتوانند در رشته مدیریت حرفهای امور نشر در آنها به تحصیل بپردازند اما متاسفانه به دلایلی، صنف نشر، این رشته را ندیده است. مثلا دانشگاه علمی کاربردی واحد 30تهران تا مهر 96 اقدام به جذب دانشجو در این رشته کرد اما از این تاریخ به بعد، متقاضی خاصی برای این رشته وجود نداشت.
به رغم نشست مشترکی که تابستان گذشته میان مسئولان دانشگاه و رییس وقت اتحادیه ناشران برقرار شد و با اینکه قولهای مساعدی نیز در نشست داده شد، اما اتفاق خاصی نیفتاد. ما انتظار داشتیم این رشته مجددا پویا شود و اتحادیه ناشران اطلاعرسانی گستردهای را انجام دهد اما هیچ کدام رخ نداد.
با اینکه دغدغه این موضوع در میان مدیران وجود دارد اما مشخص نیست چه دلایلی باعث بیتوجهی به آموزش آکادمیک حوزه نشر میشود. همین چند وقت پیش مصاحبهای خواندم از آقای حسینیپور، مدیرعامل خانه کتاب که به ضرورت آموزش برای حرفهای شدن اشاره داشت. این موضوع نشان میدهد دغدغه حرفهای شدن و آموزش در میان مدیران ما وجود دارد اما متاسفانه این دغدغه بیشتر بهصورت مصاحبه و سخنرانی نمود پیدا میکند و اقدام عملی عاجلی صورت نمیگیرد.
جالب اینجاست که در کشوری مانند آلمان، رشته مرتبط با نشر دیده نمیشود و ما در ایران این رشته را داریم اما به دلیل فاصلهای که میان دانشگاه و صنعت وجود دارد، نتوانستهایم بهرهبرداری مناسبی از این حوزه داشته باشیم.
چه نهاد یا ارگانی میتواند ارتباط مناسب میان دانشگاه و صنف را ایجاد کند؟
به عقیده من مهمترین ضلع لازم برای هماهنگی، اتحادیه ناشران است و کمیسیون آموزش اتحادیه باید همتی مضاعف کند و با ایجاد بستری مناسب، فعالان را به سمت آموزشهای حرفهای پیش ببرد. همچنین خانه کتاب، نیز باید وارد میدان شود و از دانشگاه بخواهد که زمینههایی را برای این قبیل اقدامات فراهم آورد.
من به عنوان فعال صنف نشر، فکر نمیکنم که دانشگاه، دغدغه یا نیازی داشته باشد برای اینکه وارد این حوزه شود و ارتباطاتش را با صنف قوی کند. این احساس باید در میان مسئولان صنف ایجاد شود که با توجه به مصاحبههای اخیر، میتوان دید که این دغدغه وجود دارد. باید جایی باشد که دانشگاه و صنعت را با یکدیگر هماهنگ کند.
به عقیده شما کدام حلقه نشر، نیازمند آموزش بیشتری است؟
بهصورت کلی اگر صنعت نشر را به سه بخش تولید، توزیع و فروش تقسیمبندی کنیم، مشاهده میکنیم که در حوزه تولید، ناشرانی که بهصورت تخصصی در رشتههای مختلف فعالیت میکنند، بسیار حرفهای هستند مانند ناشران حوزه کودک و نوجوان و ناشران دانشگاهی. اما در بخش توزیع ما شرکت بسیار بزرگی که بهصورت تخصصی کار پخش را انجام بدهد نداریم. متاسفانه ما توزیعکننده حرفهای، یا نداریم یا بهصورت خیلی محدود داریم که این موضوع ناشران را اذیت میکند.
متاسفانه در حال حاضر، محدود مراکز پخشی که در ایران فعالیت میکنند، با همه ناشران کار نمیکنند و بدتر اینکه ویترینهایی هم که وجود دارند تنها به کتابهایی که این شرکتها از ناشران محدود پخش میکنند اختصاص پیدا میکند. یعنی یک ناشر به دلیل نبود سیستم مناسب توزیع، مجبور میشود کتابهایش را از طریق سیستمهای فروش دیگری که خیلی هم حرفهای نیستند، به بازار عرضه کند. همین نمایشگاههای کتابی که کنار خیابان راه میافتند به دلیل نبودن سیستم مناسب توزیع است.
اینکه من توزیع را از فروش جدا میدانم به این دلیل است که معتقدم، کتابفروش و توزیعکننده هر کدام باید آموزش خاص خود را ببینند.
نبودن ثبات در بازار نشر چقدر در غیرحرفهای شدن صنعت نشر اثرگذار است؟
بیثباتی در بازار نشر، موضوعیست که به تازگی پیش آمده و نزدیک به یک سال است که شاهد آن هستیم و این در حالیست که احساس غیرحرفهای بودن در بدنه صنعت نشر، تنها مربوط به سال گذشته و امسال نیست. در 17 سالی که بنده در صنوف مختلف کتابفروشی و نشر و توزیع فعالیت داشتم، میتوانستم این غیرحرفهای بودن را ببینم. شاید بتوان گفت که بیثباتی در بازار، باعث تشدید بحران غیرحرفهای بودن شده است. شاید اگر در سالهایی که ثبات وجود داشت، به سمت حرفهای شدن میرفتیم، امروز با این مشکلات روبهرو نبودیم. هرچند همچنان عقیده دارم یک ناشر حرفهای، میتواند بیثباتی را کنترل کند و خود را با شرایط وفق بدهد.
نظر شما