داریوش مهرجویی در رونمایی از کتاب «برزخ ژوری» مطرح کرد:
در سینما با بنبست روبهرو شدهایم/سینما با رماننویسی تفاوتی ندارد
داریوش مهرجویی گفت: به دلیل مسائل اقتصادی در سینما با بنبست روبهرو شدهایم؛ به هرحال سینما با رماننویسی تفاوتی ندارد. مشخص کردن شخصیتها و پروراندن آنها در مسیر داستانی است که باید داستان جذابی باشد.
بسیاری فیلم «گاو» را یک فیلم جریانساز در موج نوی سینما میدانند و داریوش مهرجویی در مقام کارگردان این فیلم را یک پدیده نو در عصر خودش دانستهاند. گاو بر اساس اقتباسی از کتاب «عزاداران بیل» اثر غلامحسین ساعدی ساخته شده است. البته موفقیت مهرجویی در فیلمهای اقتباسی به گاو ختم نمیشود و دیگر آثار او مانند «مهمان مامان» اثر هوشنگ مرادیکرمانی و «درخت گلابی» به قلم گلی ترقی سایر اقتباسهای موفق این کارگردان محسوب میشود. علاوه بر اینها پیوند مهرجویی با ادبیات به اینجا ختم نمیشود و اکنون او پس از شش رمان به عنوان یک نویسنده هم شناخته میشود.
روزهای پایانی سال است و پایتخت مثل همیشه در هیاهوی خود به سر میبرد. فضای باز عمارت روشنان میزبان شب داریوش مهرجویی و رونمایی از رمان تازه او «برزخ ژوری» است. هوا سرد است اما عده بسیاری برای ادای احترام به داریوش مهرجویی آمدهاند. طبق معمول شبهای بخارا علی دهباشی میزبان این مراسم و سخنرانان آن است.
مجتبی گلستانی اولین سخنران نشست است که از راه میرسد؛ بر روی ویلچر نشسته است و لبخند به لب دارد. به دنبال او شهرام اقبالزاده وارد میشود. حالا دیگر همه منتظر داریوش مهرجویی هستند.
اقبالزاده با حاضران خوش و بشی میکند و خبر میدهد: «آقای مهرجویی گفتهاند با نیم ساعت تأخیر میرسند.»
مراسم با سخنرانی پریا آقایی، مدیر انتشارات «به نگار» آغاز میشود. او میگوید: عمارت روشنان کتابفروشی انتشارات بهنگار است و این نشر این افتخار را داشته است که چهار رمان را از داریوش مهرجویی منتشر کند.
در ادامه علی دهباشی، مدیرمسئول مجله بخارا توضیحاتی را درباره آثار مکتوب مهرجویی بیان میکند. دهباشی میگوید: آقای مهرجویی از زمره کارگردانانی است که در کار نویسندگی هم دستی دارد. کارگردانی که در سینمای ایران از فلسفه کارش را آغاز کرد. از همان جوانی مقالاتی مینوشت که یکی از آنها «روشنفکران رذل و مفتش بزرگ» است که ترجمه شده و توسط نشر هرمس منتشر شده است.
آشنایی با داریوش شایگان فصلی نوین در زندگی مهرجویی
دهباشی سپس به تسلط مهرجویی به دو زبان انگلیسی و فرانسه اشاره کرد و ادامه داد: احاطه مهرجویی به دو زبان فرانسه و انگلیسی امکان داد تا در دنیای گوناگون حرکت کند. آشنایی او با غلامحسین ساعدی فصل نوینی در کار هنریاش بود و به کارنامه زرین سینمای ایران افزود. آشنایی او همچنین با دکتر داریوش شایگان کمک کرد در کارهایش دیدگاهی فلسفی داشته باشد. مهرجویی سالهاست که به فلسفه روی آورده و این موضوع در کتاب «برزخ ژوری» کاملاً نمایان است. دهباشی سپس بخشی از کتاب برزخ ژوری را برای حاضران خواند.
در ادامه این مراسم شهرام اقبالزاده مترجم و ویراستار با اشاره به اینکه مهرجویی از معدود کارگردانان کتابخوان در حال حاضر است، بیان کرد: مهرجویی کارگردان مؤلف و فلسفهاندیش است. اکثر فیلمنامهها را خودش نوشته و حتی اگر متنی به زبان مبدأ بوده ترجمه کرد است.
این مترجم به شباهتهای شایگان و مهرجویی اشاره کرد و گفت: مرحوم شایگان شاگرد فردید بود و اعتقاد داشت شرق در فردیت است و غرب بیریشه و سرزمین طاغوت است. البته این اواخر دیگر شایگان غربستیز نبود و از دموکراسی غرب دفاع میکرد و میگفت آینده ما باید مانند غرب باشد. اما مهرجویی ضمن اینکه درسخوانده غرب است و فرهنگ، سینما و ادبیات آمریکا و فرانسه را خوب میشناسد نگاهی معتدل دارد. شایگان و مهرجویی متفکرانی هستند که به فرهنگ ایران اهمیت میدهند و وجه مشترک هردو ایراندوستی است.
خلاقیت فردی باعث پیشرفت مهرجویی شد
اقبالزاده بیان کرد: رولان بارت اصطلاحی دارد با عنوان «مرگ مؤلف». یعنی نویسنده کاتب است. پیش از اثر او متن بوده و نویسنده میخواند و متنی جدید میآفریند. لوسین گلدمن میگوید نویسنده فاعل جمعی است؛ یعنی انسان متأثر از زیست و جهان فردی است. مهرجویی به عنوان نویسنده متأثر از ادبیات فرانسه و فلسفه غرب است و جدا از اینها خلاقیتهای فردی بسیاری دارد. او در جوانیاش به ترجمه اشعار شاعران ایرانی و نوشتن مقالاتی درباره صادق هدایت پرداخت. کار سینما کار جمعی است و کار نویسندگی کار فردی و مهرجویی در این رمان دغدغهاش را بیان میکند که زادن و مردن است.
سخنران بعدی شب داریوش مهرجویی، مجتبی گلستانی پژوهشگر و منتقد ادبی بود. او به نگاه فلسفی در آثار مهرجویی اشاره کرد و گفت: نام مهرجویی جزء قله های هنر ایران محسوب میشود. چیزی که در همان صفحات آغازین رمان برجسته است فارغ از بحثهای فلسفی، مطرح کردن زندگی یک کارگردان است که در یک جشنواره رئیس هیئت داوران است و به بیماری سختی مبتلا شده. کم نیستند داستانها و رمانهایی که در تاریخ ادبیات اینگونه به مقوله مرگ پرداختند و اضطرابهای مرگ را بررسی کردند.
وی افزود: در رمان «بیگانه» اثر آلبرکامو شخصیت اصلی در زندان میفهمد زندگی چیست. هایدگر در بحث از «مرگ» و «هرروزگی» به داستان مرگ ایوان ایلیچ اثر تولستوی اشاره میکند که آنجا ایلیچ نمیتواند خوب بمیرد. تأمل فلسفه چیزی جز تأمل بر مرگ نیست. مارتین هایدگر فیلسوفی است که معنای مرگ برایش مهم است. برای هایدگر مواجهه با مرگ مواجه شدن با نیستی است. آنچه که ما از هایدگر یاد میگیریم که نیستی را درک میکنیم.
گلستانی در پایان با اشاره به معنای فلسفه مرگ در رمان «برزخ ژوری» تصریح کرد: در برزخ ژوری ما در این موقعیت قرار میگیریم که هستی را بفهمیم. مهرجویی در این رمان تجربه مرگ را مطرح میکند و سوال برایمان مطرح است باتوجه به تجربه عدم بپرسیم که هستی چیست و این موقعیت را مطرح میکند که انسان برای زیستن نیاز به چه چیزی دارد.
پس از ساعتی سرانجام داریوش مهرجویی وارد مراسم میشود. حاضران همه از جای خود بلند میشوند و تشویق میکنند.
به دعوت شهرام اقبالزاده، کامشاد کوشان، نویسنده و فیلمساز چند دقیقهای صحبت کرد. کوشان نخست به آشنایی خود با مهرجویی اشاره کرد و گفت: آشنایی من با مهرجویی خارج از ایران بود و من به عنوان مصرفکننده هنر نگاه کردم. فیلمهای ایشان با درایت به جامعه خود را نگاه میکند. کارگردان روح زمانه خود است و در مقاطع مختلف خودش را نشان میدهد. داریوش در آثارش نگاه مشاهدهگر خودش را نشان میدهد و رمانش هیچ مغایرتی با فیلمهایش ندارد. روایتهای ایشان روان است و عنصر مشاهدهگری از همه مهمتر است.
پایان این مراسم به صحبتهای داریوش مهرجویی و پاسخ او به پرسشهای حاضران اختصاص داشت.
سینما با رماننویسی تفاوتی ندارد
مهرجویی در پاسخ به این پرسش که چرا کمتر کار سینمایی میکند، گفت: به دلیل مسائل اقتصادی در سینما با بنبست روبهرو شدهایم. به هرحال سینما با رماننویسی تفاوتی ندارد. مشخص کردن شخصیتها و پروراندن آنها در مسیر داستانی است که باید داستان جذابی باشد.
این فیلمنامهنویس و کارگردان ادامه داد: من تاکنون 6 رمان نوشتهام و باز هم ادامه میدهم. نقاشی هم میکنم و آثاری کشیدهام که به زودی به نمایش درمیآید.
مهرجویی با اشاره به فرهنگ غنی ایران افزود: دانشمندان ما به جهان خدمات بسیاری کردهاند برای مثال رازی کتابی نوشته است به نام «الحاوی فیالطب» که 22 جلد است و به همه امراض اشاره دارد. به نظر شما میتوان از کنار این آثار ساده گذشت. این دانشمندان هم عربی میدانستند و هم فارسی و احاطه بر افکار کل جهان داشتند.
در پایان این مراسم داریوش مهرجویی رمان برزخ ژوری برای علاقهمندانش امضا کرد.
نظرات