روزنگار تاریخ انقلاب اسلامی: هشتم بهمن 1357
آیتالله رفسنجانی: رژیم در مقابل فشار افکار عمومی داخل و خارج نمیتواند زیاد مقاومت کند
هشتم بهمن 1357 تحصن روحانیون برای بسته شدن فرودگاه و جلوگیری از ورود امام خمینی مورد حمايت و استقبال شديد مردم و مراجع تقليد واقع شد و در نهايت شرايطی را به وجود آورد که بالاخره دولت بختيار را مجبور ساخت به بستن فرودگاهها پايان بخشد و اجبارا قدمي ديگر به عقب رود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود از روز هشتم بهمن مینویسد: «مردم در حمایت از این تحصن (علما در دانشگاه تهران) به سوی دانشگاه به حرکت درآمدند و وقتی از سوی نیروهای نظامی مستقر در میدان انقلاب (24 اسفند) متوقف شدند، شروع به درگیری و مقابله کردند که این کار در چند نوبت انجام شد. ولی سختترین درگیری در بعدازظهر اولین روز تحصن روی داد که در نتیجه آن، عده زیادی شهید و مجروح شدند و مردم جنازه شهدا را به دانشگاه آوردند و در خیابانها گرداندند؛ آنها با عصبانیت شعار میدادند: «رهبران ما را مسلح کنید.»
رفسنجانی در خاطرات خود با اشاره به شعارهای مردم «وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاد، اگر امام فردا نیاد، مسلسلها بیرن میاد» و «وای اگر خمینی حکم جهادم دهد، ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد» مینویسد: این شعارها به خوبی روحیه مردم را در به مبارزه طلبیدن دشمن نشان میداد و در این اوضاع و احوال فکر تحصن اعتراضی روحانیون مبارز در دانشگاه تهران در جمع ما مطرح شد و در همان لحظات اولیه، با شرکت دههها نفر از روحانیون که بعدا تعداد آنها به صدها نفر رسید، به سرعت شکل اجرایی گرفت و ما نیز در جلساتی که برای اداره برنامههای تحصن در اتاقی در کنار مسجد دانشگاه تهران برپا میکردیم به همکاری و همفکری با تعدادی از دانشگاهیان میپرداختیم.»
وی میافزاید: «در چنین شرایطی جمعیت زیادی هم در صحن و هم در داخل مسجد دانشگاه تهران حضور داشتند که لازم بود آنها را هم مشغول سازیم و هم کنترل کنیم تا حوادث تلخی رخ ندهد. برای همین من نیز مثل جمع دیگری از دوستان، در اجتماع مردم در مسجد سخنرانی کردم و با ارایه تحلیلی گفتم: رژیم در مقابل فشار افکار عمومی داخل و خارج، نمیتواند زیاد مقاومت کند و در نهایت مجبور خواهد شد که با آمدن امام خمینی به کشور موافقت کند.»
آیتالله رفسنجانی در خاطراتش به جوانان نیز اشاره کرده و نوشته است: «دیدم که جوانها بی مهابا در معرض اصابت گلوله قرار میگیرند. به میان جمعیت رفتم و عبای خود را از دوش برداشتم و در مقابل آنها ایستادم و گفتم: حق ندارید که چنین کارهایی بکنید و بعد هم آنها را همراهی کردم و آنها هم همانجا ماندند و شعار رهبران ما را مسلح کنید، دادند. این تحصن که با حضور آقایان بهشتی، مطهری، مفتح، خامنهای و عدهای دیگر از روحانیون مبارز ساماندهی شده بود، به صورت گسترده مورد حمایت مردم، علما و مراجع تقلید قرار گرفت.» (هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات سالهای 1356 و 1358 انقلاب و پیروزی- نشر معارف انقلاب- 1383)
علی امینی نیز که به پاریس سفر کرده است در یادداشتهای روزانهاش مینویسد: «خبر آمدن آقای شاپور بختیار به پاریس و ملاقات با آقای خمینی برآنم داشت که به تهران تلفن کنم و با بختیار صحبت کنم. ساعت 6 و 30 صبح با ایشان صحبت کردم. گفت: بعد از مذاکرات با مهندس بازرگان و دکتر آیتالله سید محمد حسینی بهشتی اعلامیهای تهیه کردهام که متن آن را خواند و حاکی از این بوده که به عنوان یک نفر ایرانی وطندوست میآید پاریس و یکسره به نوفل لوشاتو خواهد رفت و جریان وضع کشور را با آقای خمینی درمیان خواهد گذاشت و ایشان را متوجه مسئولیتی که عهدهدار خواهند بود میگذارند و احتمالا دوشنبه با هم ناهار خواهیم خورد. ولی غفلتا معلوم شد که دیشب آقای خمینی با وجود موافقتی که قبلا شده بوده به القای عدهای از دوستان در تهران، اعلامیه مختصری داده و مذاکرات را تکذیب و دوباره شرط ملاقات را استعفای آقای دکتر بختیار دانسته است.» (امینی، ایرج-بربال بحران: زندگی سیاسی علی امینی- نشر ماهی- 1388-ص 82)
علی امینی در ساعت 11 به منزل اسدلله مبشری رفت و با او و رحمتالله مقدم مراغهای در این باره مذاکره کرد. آنها همگی از این اوضاع ناراحت بودند، اما راهحلی به نظرشان نمیرسید. بعدازظهر نیز عبدالحسین اعتبار از کن (جنوب فرانسه) با امینی تماس گرفت و گفت: تلفنی با بختیار صحبت کردهام و بختیار با توجه به اعلامیه جدید امام خمینی از مسافرت به پاریس منصرف شده است.» (امینی، ایرج-بربال بحران: زندگی سیاسی علی امینی- نشر ماهی- 1388-ص 83)
خبرگزاری فرانسه از پاریس گزارش داد که حسن نزیه، رئیس کانون وکلای ایران، طی دو هفته گذشته پنج بار با آیتالله خمینی ملاقات کرده است و در این دیدارها نظر ایشان را درباره مفهوم حمهوری اسلامی، عدالت اجتماعی، استقلال ملی و آزادی جویا شده است. نزیه در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه ادعا کرد که پیشنویس قانون اساسی اسلامی به من تسلیم خواهد شد تا در متن آن اصلاحاتی انجام دهم. نزیه تاکید دارد البته درباره این قانون با اقشار مختلف مردم ایران مذاکرده خواهد شد. در همین حال خبرگزاری فرانسه ادعا کرد که اطرافیان آیتالله خمینی تاکید کردند که کمیتهای از حقوقدانان ایرانی به ریاست حسن نزیه سرگرم تدوین قانون اساسی ایران هستند.» (اطلاعات-ش 15770-8/11/1357-ص8)
حسین ترابی نویسنده کتاب «برای آزادی» در توصیف تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران مینویسد: «تظاهرات در دانشگاه تهران بر پارچه بزرگی نوشته شده است: «هدف، جمهوری اسلامی» بر پارچهای که بر سر در مسجد دانشگاه تهران نصب شده نوشته شده است: «تحصن جامعه روحانیت مبارز ایران در مسجد دانشگاه به عنوان اعتراض به جلوگیری از بازگشت امام خمینی به میان ملت.»
ترابی در ادامه میافزاید: «پیرمردی در میان انبوه جمیت به روحانی جوانی توصیه میکرد که بحث نکنید! الان 1500 ساواکی میان ما انداختهاند تا تفرقه ایجاد کنند، اگر ما بحث و مشاجره کنیم دچار عاقبتی نظیر 28 مرداد 1332 خواهیم شد. صدها نفرنیز زیر بارش باران نشسته بودن و با هم سرود میخواندند: «ای ملت، ما با هم، متحد میشویم(دو دستشان را بالا آورده و بر هم می زدند) تا برکنیم ریشه استعمار، درود، درود، درود بر خمینی»
نظرات