یکشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۰
فقط کسانی که شبیه مولانا هستند باید سماع کنند/ با فلسفه غربی نمی‌توان درباره مولانا فیلم ساخت

علی‌تمیزال، رئیس انستیتوی تحقیقاتی مولانا و مدیر دپارتمان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلجوق ترکیه می‌گوید: من بر این باورم که فقط کسانی که پیرو و وابسته مولانا باشند، می‌توانند سماع را انجام دهند. یعنی باید مرید و طرفدار مولانا باشند، شبیه مولوی، یعنی با اخلاق و دین مولانا زندگی کنند. بنابراین فقط کسانی که این‌‌گونه باشند، باید سماع کنند، وگرنه یک کارمند نمی‌تواند سماع کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ایران و ترکیه از دیرباز، به دلیل نزدیکی جغرافیایی که با هم دارند، دارای اشتراکات فراوانی در زمینه‌های فرهنگی، دینی، معماری و زبانی هستند. همچنین به جهت دادوستدی که در طول تاریخ با یکدیگر داشته و دارند، شیوه‌های زندگی نزدیک به هم دارند، که این اشتراکات همه در قرابت فرهنگی این دو کشور به هم، بسیار موثر بوده است. آنچه بیش از همه این‌ها باعث بست و پیوند فرهنگی بین دو کشور ایران و ترکیه شده و فعالیت فرهنگی و ادبی مشترک بین این دو کشور فراهم آورده، وجود شاعری چون مولاناست. حضور دکتر علی‌ تمیزال، رئیس انستیتوی تحقیقاتی مولانا و مدیر دپارتمان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلجوق ترکیه در ایران فرصت مغتنمی بود که هم درباره جایگاه زبان و ادبیات فارسی در ترکیه و چالش‌های پیش روی آن و هم درباره فعالیت‌هایی که درباره مولانا در ترکیه صورت گرفته، کسب اطلاع کنیم. با او که به شیوایی فارسی صحبت می‌کند به گفت‌وگو نشستیم که آنچه گفتیم و شنیدیم، به شرح زیر است:
 
 
به عنوان رئیس دپارتمان زبان و ادبیات فارسی، ابتدا مختصری درباره جایگاه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه سلجوق و اینکه چقدر به آن پرداخته می‌شود؛ بفرمایید.
ابتدا باید از اینجا شروع کنم که از چه زمانی در دانشگاه‌های ترکیه تدریس زبان و ادبیات فارسی شروع شده است. ما از دیرینه و حدود 1000 سال است که با زبان فارسی آشنا هستیم. در دوره عثمانی، ما در مدرسه‌‌ها بیشتر از زبان فارسی استفاده کردیم. در دوره مدرن یا قرن بیستم هم در دانشگاه‌های ترکیه، به‌ویژه بعد از جنگ جهانی دوم و با مهاجرت استادهای آلمان، در دانشگاه استانبول رشته زبان‌ و ادبیات‌ شرقی برپا شد، که در آن کرسی زبان و ادبیات فارسی هم وجود داشت. بعد از این، یکی از مهم‌ترین دانشکده‌های ترکیه، دانشکده زبان، تاریخ و جغرافیا، وابسته به دانشگاه آنکاراست، که اولین دانشکده در دوره جمهوریت در ترکیه تاسیس شده است. آنجا هم زبان‌های شرقی و در آن رشته زبان و ادبیات فارسی آموزش داده می‌شد.

بعد از آن، دانشگاه آتاتورک در ارزروم است، که از سال 1975 میلادی، گروه زبان و ادبیات عرب-فارسی در آن تشکیل شده است، که خود من از همین دانشگاه آتاتورک فارغ‌التحصیل شدم. البته زمانی که من فارغ‌التحصل شدم، گروه جدا شده بود. یعنی زبان و ادبیات فارسی و زبان و ادبیات عرب به عنوان دو کرسی مجزا شده بودند.
در دانشگاه سلجوق هم که بنده به عنوان رئیس دپارتمان زبان و ادبیات فارسی در آنجا مشغول هستم، از سال 1990 گروه زبان و ادبیات فارسی به عنوان کرسی برپا شده است و از همان سال 1990 تا به امروز، در این گروه دانشجو می‌پذیریم. البته چند سال به دلیل عدم استقبال دانشجویان یا مسائل دیگری که به وجود آمد، کار متوقف شد. اما الان هشت سال است که دوباره شروع به کار کرده‌ایم و دانشجو هم زیاد داریم.
همان‌طور که قبلا گفتم، گروه‌های زبان و ادبیات فارسی که در ترکیه فعالیت می‌کنند، به عنوان کرسی فعالیت دارند اما گروه ما در دانشگاه سلجوق به عنوان یک رشته و گروه کاملا مستقل فعالیت دارد. البته سابقا ما هم مثل دیگر دانشگاه‌ها بودیم اما من کمی کار کردم، با سازمان آموزش عالی مکاتبه کردم و گروهمان را از گروه‌های دیگر جدا کردم. ما چهار گروه زیر عنوان گروه زبان و ادبیات شرقی بودیم که من این گروه‌ها را لغو کردم و گروه زبان و ادبیات فارسی کاملا آزاد و مستقل شد. البته کارهای ما کمی بیشتر شد؛ چون تسهیلاتی که از طرف ریاست دانشگاه به دانشجویان داده می‌شد، بین چهار گروه تقسیم می‌شد، الان فقط به یک گروه داده می‌شد که به نفع دانشجویان شد.
 

علی تمیزال در حال تدریس در دپارتمان زبان و ادب فارسی دانشگاه سلجوق

در حال حاضر وضعیت زبان و ادبیات فارسی، به لحاظ استاد، تعداد دانشجو، واحدهای درسی و مقاطع تحصیلی در دانشگاه سلجوق چگونه است؟
در دپارتمان یا گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلجوق در حال حاضر سه عضو هیات علمی داریم که خود بنده به عنوان رئیس گروه هستم و عنوانم هم پروفسور است؛ یک استادیار و یک دانشیار هم داریم. چهار پژوهشگر داریم که یکی از آن‌ها دکترا هم دارد. البته یک کارشناس هم داریم که از او هم سر کلاس استفاده می‌کنیم. کسانی که درس‌می‌دهند، این‌ها هستند.

ما هم مثل ایران دانشجویانمان را با کنکور انتخاب می‌کنیم و مانند ایران در دوره لیسانس، در چهارسال یا هشت ترم درس می‌خوانیم. در این هشت ترم، درس‌هایی مثل دستور زبان فارسی، تاریخ‌ادبیات فارسی، متون کلاسیک، متون آزاد که در سال اول استفاده می‌کنیم و متون، به ویژه حکایت، داستان یا رمان‌های کوتاه متعلق به دوره‌های اخیر و از قرن بیستم به بعد تا به امروز است، استفاده می‌کنیم. البته واحدهای زیادی داریم ولی مهم‌ترین عنوان‌ها ما این‌ها بود. در دپارتمان زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه سلجوق، در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی‌ارشد و دکترا دانشجو داریم. البته در حال حاضر نمی‌توانیم در مقطع دکتری دانشجو بپذیریم، چون سال گذشته قوانین دانشگاه‌های ما عوض شد و طبق قانون جدید ما در صورتی می‌توانیم دانشجوی دکتری بپذیرم که حداقل پنج‌تا عضو هیات علمی داشته باشیم و ما چون سه نفر بیشتر نیستیم، بنابراین نمی‌توانیم دانشجوی دکتری بپذیریم و با دانشجوهای دکتری که قبلا داشتیم، ادامه می‌دهیم.
در مقطع کارشناسی ارشد هم 20 دانشجو و در مقطع کارشناسی تقریبا 230 دانشجو داریم.
 
درس‌هایی که ارائه و تدریس می‌شود مربوط به چه حوزه‌ای است و بیشتر به کدام شاعران و نویسندگان توجه دارید؟
ما بیشتر در تاریخ ادبیات ایران درس داریم. یک درس با عنوان «متون کلاسیک فارسی» داریم که در آن انتخابی عمل می‌کنیم. یعنی مثلا یک غزل از سعدی، یک غزل از حافظ، نظامی گنجوی، مولانا و... می‌خوانیم؛ ولی کلیات آن‌ها را نه. به معنای دیگر، هم در مورد زندگی‌نامه آن‌ها اطلاع می‌دهیم و هم چند تا از اشعارش را به عنوان نمونه، به دانشجویان تدریس می‌کنیم. در متون معاصر هم از آثار صادق هدایت، بزرگ‌علوی، فریدون مشیری و... می‌خوانیم. البته ما پروین اعتصامی را هم مدرن می‌دانیم و از او هم می‌خوانیم. در تاریخ ادبیات درمورد ملک‌الشعرای بهار، به‌ویژه امیرکبیر، شهریار، جمال‌زاده و... صحبت می‌کنیم.
 
برای تدریس مباحثی که اشاره کردید، از چه منابعی استفاده می‌کنید؟
برای تدریس، خود من، به ویژه در زمینه تاریخ ادبیات ایران از کتاب‌های دانشگاه پیام‌نور ایران استفاده می‌کنم که توفیق سبحانی نوشته است. علاوه بر آن از کتاب‌های کانون زبان ایران، کتاب‌های بنیاد سعدی و موسسه دهخدا هم استفاده می‌کنیم.
 


استقبال از زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه سلجوق چطور است؟
از طرف دانشجویان استقبال خوب است، اما مشکلاتی هم داریم. مثلا ما در گروه زبان و ادبیات فارسی با امتیاز زبان خارجی دانشجو می‌پذیریم. یعنی دانشجوی ما در کنکور در گروه زبان انگلیسی شرکت می‌کنند و با آن امتحان در گروه زبان فارسی قبول می‌شوند که این کمی برای ما مشکل‌زا است. البته این مسئله فقط برای ما تنها نیست، برای گروه‌های دیگر هم هست. امسال هم این قانون را عوض کردند که به نفع ما نشد، چون امتیاز زبان را بین سه گروه تقسیم‌بندی کرده بودند. با امتیاز زبان 3 دانشجو می‌پذیرفتیم که در این امتیاز، فقط امتیاز زبان انگلیسی نبود، بلکه امتیاز تاریخ و ادبیات هم بود که انشاءالله سال آینده مجددا این قانون را عوض می‌کنند.
دانشجوهای ما مثل دانشجوهای ایران پرکار هستند. من چون 4 سال در دانشگاه علامه‌طباطبایی استاد مدعو بودم و در ایران کار کردم، می‌توانم خیلی خوب مقابله و مقایسه کنم.
 
با اساتید برخی از کشورها به‌خصوص کشورهای اروپایی که صحبت می‌کردیم، عدم وجود شغل مناسب برای دانشجویان زبان و ادبیات فارسی در آن کشورها را از دلایل کم‌توجهی و عدم اقبال به این رشته می‌دانستند؛ در ترکیه این مسئله چگونه است؟ آیا شغلی برای دانشجویان این رشته تعریف شده است؟
وقتی که دانشجویان ما از گروه‌های زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل می‌شوند، بیشتر در کتابخانه‌های نسخه‌های خطی استخدام می‌شوند. چون در این گروه‌ها علاوه بر زبان فارسی، تقریبا 10واحد زبان عربی و دو واحد ترکی عثمانی هم درس می‌خوانند که برای استخدامشان لازم است. علاوه‌ بر این، شرکت‌های ایرانی هستند که در ترکیه فعالیت می‌کنند، در آن شرکت‌ها هم استخدام می‌شوند. همچنین در وزارت‌خانه امور خارجه و آرشیوها هم امکان استخدام دارند. اگر خیلی قابلیت داشته باشند، ممکن است در شرکت‌های هواپیمایی هم کار پیدا کنند. علاوه بر این به عنوان دانشجوی فارغ‌التحصیل از دانشگاه -نه از رشته زبان و ادبیات فارسی- در همه جا می‌توانند کار کنند. مثلا در بانک‌ها و.... خود من چهار ماه در بانک ملت ایران در آنکارا کار کرده‌ام. چون بانک ملت ایران در شهرهای آنکارا، استانبول و ازمیر شعبه دارد. الان بیشتر در اداره مهاجرت کار می‌کنند. یعنی هر سال چند تا از دانشجویان ما در اداره مهاجرت و اتباع خارجه، به عنوان مترجم مشغول به کار می‌شوند.
 
در جایی از صحبت‌های خود اشاره کردید که سابقه تدریس در دانشگاه علامه‌طباطبایی هم دارید. مختصری از تجربه حضور و تدریس در این دانشگاه برایمان بگویید.
از سال 2006 تا 2010، هشت ترم در دانشکده ادبیات و بخش زبان و ادبیات خارجی تدریس کردم. در واقع استاد مدعو گروه زبان ترکی استانبولی بودم. ولی با اساتید گروه زبان و ادبیات فارسی هم ارتباط و رفت‌وآمد داشتم. حتی آقای ایران‌زاده که الان معاون رئیس دانشگاه علامه طباطبایی است از دوستان ماست. اساتید دیگری هم بودند که همه مهربان بودند و من بدرفتاری از آ‌ن‌ها ندیدم. البته آن‌ها هم از من راضی بودند. مثلا اساتید روحانی هم در دانشکده بودند که من با آن‌ها سلام‌وعلیک داشتم و از آن‌ها که می‌پرسیدم، از من راضی بودند و تا به امروز پشت سر من یک واژه بد گفته نشده است. حتی در انجمن علمی دانشکده، که خود دانشجویان مسئول آن بودند، یک سال من را به عنوان استاد برتر انتخاب کرده بودند و برایم یک ساعت دیواری هدیه آوردند، که الان هم در منزلم است.
 
ارتباطتان با دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی ایران چگونه است؟ آیا با دانشگاه‌های ایران تبادل دانشجو یا استاد دارید؟
چند سالی است که ترکیه یک برنامه به نام برنامه مولانا ایجاد کرده است. در این برنامه کشورهای آسیایی، به‌ویژه کشورهای اسلامی، کشورهای آمریکای جنوبی، کشورهای بالکان-آن‌هایی که هنوز عضو اتحادیه اروپا نیستند- ایران، افغانستان، تاجیکستان، هندوستان و مالزی از این برنامه استفاده می‌کنند. ما در این چهارچوب از ایران دانشجو می‌پذیریم و می‌توانیم به ایران دانشجو بفرستیم؛ اما از گروه ما تا به حال کسی به ایران نیامده است، چون باید بین دانشگاه سلجوق و یک دانشگاه معتبر ایران، مثل دانشگاه تهران، دانشگاه علامه‌طباطبایی یا دانشگاه شهید بهشتی، یک تفاهم‌نامه امضا شود، که این تفاهم‌نامه‌ها به من مربوط نمی‌شود و بین روئسای دانشگاه‌ها امضا می‌شود. ما فقط می‌توانیم پیشنهاد بدهیم که یا پذیرفته می‌شود، یا نمی‌شود و غیر از این کار دیگری از دستمان برنمی‌آید.

مثلا سال‌های گذشته دانشجویانی از رشته زبان فارسی از دانشگاه «کریک‌کاله» به دانشگاه تهران آمدند و به مدت یک ترم از این تفاهم‌نامه استفاده کردند. وقتی که دانشجو از این طریق به ایران می‌آید، حکومت ترکیه به دانشجو کمک هزینه تحصیلی می‌دهد که البته خیلی زیاد نیست و ممکن است نصف هزینه‌هایش با آن پول حل شود.
برای اساتید هم حداکثر 15 روز چنین فرصتی می‌دهند. ما به عنوان دانشگاه سلجوق هنوز نتوانسته‌ایم، با یک دانشگاه ایرانی این طور تفاهم‌نامه‌ای امضا کنیم؛ ولی تقریبا 18 سال پیش بین دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه آنکارا، این‌طور تفاهم‌نامه‌ای بود که باید هر سه سال تجدید و تمدید می‌شد؛ که این موضوع هم ادامه نیافت. امضا کردن این تفاهم‌نامه‌ها سخت است، ولی ادامه دادن آن راحت‌تر است.

نمایی از دانشگاه سلجوق در قونیه

به طور کلی چند دانشگاه در ترکیه به زبان و ادبیات فارسی می‌پردازند؟
الان 6 تا از دانشگاه‌های ترکیه در گروه‌های زبان و ادبیات فارسی، دانشجو می‌پذیرد. البته تقریبا 10 دانشگاه یا بیشتر، گروه زبان و ادبیات فارسی دارند، اما هنوز تعداد اعضای هیات علمی آن‌ها، به آن سطح نرسیده که دانشجو بپذیرد. چون قانون ترکیه این است که در صورتی هر گروه سه عضو هیات علمی داشته باشد، می‌تواند دانشجو بپذیرد. در حال حاضر گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه‌های سلجوق، آتاتورک، آنکارا، استانبول، کریک‌کاله و دانشگاه آرتوکلو در استان ماردین فعال است که دانشجو می‌پذیرد.
 

با بنیاد سعدی هم همکاری دارید یا خیر؟
بله، سالانه چند دانشجو را در دوره‌های 15 روزه، 21 روزه یا سه هفته‌ای به بنیاد سعدی می‌فرستیم. دو سال پیش، به‌ویژه پژوهشگرانی که در زمینه آموزش زبان کار می‌کنند، به ایران آمدند تا از قابلیت آموزش زبان فارسی برای خارجی‌ها استفاده کنند و در کلاس‌های بنیاد سعدی شرکت کردند. علاوه بر این، از کتاب‌ها و نشریه‌های بنیاد سعدی استفاده می‌کنیم. البته گاهی آن‌ها هم به ترکیه می‌آیند و جلسات کوچکی برگزار و بحث می‌کنیم، که مثلا از چه سبکی استفاده کنیم، تا دانشجویان ما بیشتر و بهتر زبان فارسی را بیاموزند.
 
شما رئیس انستیتوی تحقیقاتی مولانا هم هستید. بفرمایید که در انستیتوی تحقیقاتی مولانا چه برنامه‌ها و فعالیت‌هایی دارید؟
ما به عنوان انستیتوی تحقیقاتی مولانا، از سال 2013، یعنی حدود 5 سال است که در مقطع کارشناسی ارشد در رشته «تحقیقات مولانا و مولویت» دانشجو می‌پذیریم. در حال حاضر 60 دانشجو داریم و تا به امروز 13 دانشجوی ما از مقطع کارشناسی ارشد مولانا و مولویت فارغ‌التحصیل شده‌اند. ما اولین انستیتو در دنیا هستیم که در زمینه مولانا و مولویت، در مقطع کارشناسی ارشد دانشجو داریم. البته دانشجوی خارجی هم می‌پذیریم، تا امروز دو دانشجوی ایرانی هم از آن‌جا فارغ‌التحصیل شده‌اند و در حال حاضر هم از کشور انگلستان، هندوستان و مالزی هم دانشجو داریم.
 
در این رشته و دوره چه درس‌هایی تدریس می‌شود؟
بیشتر درس‌های متعلق به دوره مولانا تدریس می‌شود. مثلا تاریخ سلجوقیان، تاریخ و اجتماع قونیه در دوره مولانا و... جزو درس‌هایی است که در این رشته تدریس می‌شود. البته قبل از این‌ها دانشجویان باید طی دو ترم، حدود 12 واحد فارسی و 6 واحد ترکی عثمانی بیاموزند، که این اجباری است و اگر در این دو ترم موفق نشوند، نمی‌توانند در مقطع کارشناسی‌ارشد درس بخوانند.

استقبال چطور است؟
استقبال هم زیاد است. مثلا امسال 90 نفر برای شرکت در امتحان فوق‌لیسانس انستیتوی تحقیقاتی مولانا شرکت کردند که ما فقط 14 نفر آن‌ها را پذیرفتیم. یکی از فعالیت‌های ما در گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلجوق این است، که همیشه به انستیتوی تحقیقات مولانا در زمینه آموزش فارسی و موارد این‌چنینی کمک می‌کنیم. دانشجویان انستیتوی تحقیقاتی مولانا باید فارسی بیاموزند، زیرا کسی که فارسی نمی‌داند، نمی‌تواند در زمینه مولانا ، مثنوی و دیگر آثار او کار کند.
 


اهم فعالیت شما درباره مولانا در طول سال چیست؟ آیا برنامه ویژه‌ای برای ایام عُرس مولانا دارید؟
ما به عنوان انستیتوی تحقیقاتی مولانا، در برنامه عرس مولانا که به مدت 10 روز و از 7 تا 17 دسامبر در قونیه برگزار می‌شود، برنامه‌های مختلفی داریم. یکی از این برنامه‌ها این است که در مرکز قونیه سه شهرستان است که هر سال سه دبیرستان از آن شهرستان‌ها انتخاب می‌کنیم و برای آن‌ها درباره مولانا صحبت می‌کنیم. اسم برنامه هم «مولانا در دل‌های جوان» است. در این برنامه، به‌ویژه از دانشجویان فوق‌لیسانس انستیتوی مولانا استفاده می‌کنیم.
برنامه دیگر برای کسانی است که در کار یا مسلکشان پیشکسوت شده‌اند؛ خواه در زمینه مولانا کار کنند یا نکنند. در این برنامه مخاطب ما گاه استاندار، گاه رئیس دانشگاه، مدیر امنیت، وکیل حزب، رئیس سازمان غیرانتفاعی و... است که برای آن‌ها درباره مولانا سخنرانی می‌کنیم و اسم برنامه‌ هم «مولانا در دل ما» است.
علاوه بر این، همایش‌های بین‌المللی یا ملی هم برگزار می‌کنیم. برای مثال سال گذشته یک همایش بین‌المللی داشتیم که اتفاقا دو استاد از ایران هم شرکت کرده بودند. البته یک همایش بین‌المللی کوچک بود که 30 نفر از هشت کشور پاکستان، ایران، تاجیکستان، ازبکستان، بوسنی‌وهرزگوین، قبرس و مصر شرکت کرده بودند.
امسال هم یک همایش ملی به مناسبت هشتمین سالگرد فوت «احمد عونی کنک» برگزار کردیم؛ که یک شارح خیلی معروف متعلق به آخرین دوره قرن نوزدهم و اولین دوره قرن بیستم میلادی است و مثنوی مولانا را شرح و به ترکی ترجمه کرده است. علاوه بر این در زمینه آثار عرفانی مثل «فصوص‌الحکم» ابن عربی هم کار کرده و بسیاری از آثار کلاسیک فارسی را به ترکی ترجمه کرده است. در این همایش سه عنوان داشتیم. یکی «احمد عونی کنک و مثنوی و فصوص‌الحکم»، یکی «احمد عونی کنک، عرفان و تصوف» و دیگری « احمد عونی کنک و موسیقی عرفانی»، چون در زمینه موسیقی عرفانی همکار کرده است.
 
آیا تمام برنامه‌های ایام عرس برعهده انستیتوی تحقیقاتی مولاناست یا نهادهای دیگر هم برای این ایام برنامه دارند؟
در ایام عرس، علاوه بر فعالیت‌‌ها و برنامه‌هایی که انستیتوی تحقیقاتی مولانا دارد، از طرف دانشگاه‌های دیگر ترکیه، به‌ویژه از طرف شهرداری، استانداری یا اداره گردشگری و توریسم استانداری قونیه، نهادها و انجمن‌های دیگر هم تقریبا 300 برنامه در قالب تئاتر، موسیقی و... انجام می‌شود. در این ایام در آرامگاه مولانا، هر روز سه برنامه سماع و دو برنامه آموزش مثنوی به زبان ترکی و انگلیسی برگزار می‌شود.
 
در رابطه با برنامه سماع که در ایام عرس انجام می‌شود، عده‌ای بر این عقیده‌اند که این بازاری کردن ادبیات ادبیات و مفاهیم مولانا است و عده‌ای دیگر هم معتقدند این نوع بازاری کردن شعر، عرفان و سماع مولانا باعث آشنایی و جذب مردم عادی به مولانا است. نظر شما در این باره چیست؟
هر دوی این مسائل هست و بنده هم به آن نقد دارم، اما جهانیان منتظر برگزاری چنین برنامه‌هایی هستند. البته برنامه‌های ما در انستیتوی تحقیقاتی مولانا بیشتر علمی است، چون ما یک نهاد آکادمیک هستیم، به این خاطر برنامه سماع کار ما نیست. من بر این باورم که فقط کسانی که پیرو و وابسته مولانا باشند، می‌توانند سماع را انجام دهند. یعنی باید مرید و طرفدار مولانا باشند، شبیه مولوی، یعنی با اخلاق و دین مولانا زندگی کنند.  بنابراین فقط کسانی که این‌‌گونه باشند، باید سماع کنند، وگرنه یک کارمند نمی‌تواند سماع کند.
البته سماع این فایده را هم دارد که برای کسانی که به زیارت مولانا آمده‌اند، یک حالت تفریحی ایجاد می‌کند. در این ایام مسافران زیادی هم از ایران می‌آیند. امسال شهرام ناظری آمده بود،که من هم به کنسرتش رفتم. البته با اینکه همه‌اش ایرانی بود، ولی من 20 نفر از دانشجویان گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلجوق را به کنسرت او بردم.
در ماه مهر و از اول تا دهم آن، در قونیه یک جشنواره موسیقی عرفانی با نام «میستیک موزیک» برگزار می‌شود که امسال یازده ساله شد. هر سال از ایران هم یک گروه موسیقی سنتی و عرفانی شرکت می‌کنند. از کشورهای اسلامی دیگر هم گروه‌هایی شرکت می‌کنند و لازمه شرکت در این جشنواره هم این است که گروه موسیقی باید عرفانی یا میستیک باشد.
 


به عنوان انستیتوی تحقیقاتی مولانا، برای شناساندن مولانا به کشورهای دیگر هم برنامه‌ای داشته‌اید؟
بله، مثلا دو ماه پیش در تاجیکستان یک همایش بین‌المللی برگزار کردیم که از ایران هم دو استاد شرکت داشتند. علاوه بر این، در ایام عرس در قونیه، میهمانانی که به‌ویژه از کشورهای غربی می‌آیند، به ما مراجعه می‌کنند و صحبت‌هایی درباره همکاری با هم داریم.
 
چند وقت پیش در یکی از دانشگاه‌های تهران نشستی درباره نویسندگان زن ترکیه برگزار شد و در آنجا مطرح شد که کتاب «عشق» الیف شافاک، که در ایران با عنوان «ملت عشق» مشهور است، یک کتاب سفارشی است و در سال مولانا به سفارش بنیاد مولانا نگاشته شده است. آیا شما این مسئله را تایید می‌کنید؟
بله. اصلا ما کتاب «عشق» الیف شافاک را قبول نداریم؛ چون یک رمان است و واقعیت را انعکاس نمی‌دهد. اگر قرار است درباره مولانا یک رمان نوشته شود، آن رمان باید تاریخی و عرفانی باشد و اطلاعات تاریخی و عرفانی به دست دهد؛ ولی «عشق» الیف شافاک فقط یک رمان و رمانتیک است. خود الیف شافاک هم معلوم نیست که کیست. ارجاعاتش درست نیست و روابط شمس و مولانا را درست انعکاس نمی‌دهد.
 
چقدر از این کتاب تخیل، چقدر واقعیت و چقدر تحریف واقعیت است؟
تقریبا همه رمان تخیل است، یعنی یک کتاب تخیلی است تا تتاریخی و مستند.
 

 تمیزال در آیین رونمایی از ترجمه ترکی استانبولی کتاب‌های محمدعلی موحد در دانشگاه استانبول

چند وقتی است که خبری مبنی بر ساخت فیلم هالیوودی درباره مولانا پخش شده و این طور که معلوم است، فیلم‌نامه‌نویس انف «دیوید فرانزولی» به ترکیه و شهر قونیه هم سفری داشته‌اند، با مولوی‌شناسان ترکیه دیدار کرده و صحبت‌هایی درباره مشارکت ترکیه برای ساخت این فیلم هم شده است. شما تا چه حد از این موضوع اطلاع دارید؟ نظر شما در این باره چیست؟
بله، من هم شنیدم که به قونیه آمدند، ولی با من صحبت نکردند. فکر کنم هشت ماه شد که مثل شما از رسانه‌ها خبر آن را شنیدم.
این فیلم باید این‌طور ساخته شود که مولانا چه عقیده‌ای داشت. چه کسی را باور می‌کرد. سرچشمه افکار، اندیشه و آثار مولانا چه بود. فیلم باین این‌ موارد را انعکاس دهد. اگر فقط به رقص و موارد حاشیه‌ای بپردازد، مثل کار الیف شافاک تخیلی می‌شود.
مولانا می‌گوید: «من بنده قرآنم اگر جان دارم/ من خاک در محمد مختارم»
فیلم‌سازان باید به ریشه افکار مولانا بپردازند. باید حتما به سرچشمه‌ افکار، اندیشه، ایمان و باور مولانا برسند. اینکه مولانا که بود و به چه دینی باور داشت. ولی الان مولانا را یکی مثل دیگران نشان می‌دهند. این که رقص و سماع می‌کند همه مولانا نیست، بلکه فقط یک رشته یا قسمتی از مولاناست. در واقع قطره‌ای از دریای مولاناست. برای فهمیدن و درک مولانا فرد باید قبل از هر چیز، با علوم دینی آشنا باشد، یعنی بتواند قرآن بخواند و بفهمد و احادیث پیغمبر ما را بداند. علاوه بر این، باید هم زبان فارسی، هم عربی و هم ترکی بداند. باور من این است که اگر کسی به این سه زبان مسلط نباشد، نمی‌تواند مولانا را بشناسد. همچنین باید فاضلان و عارفان بزرگ را بشناسد و بداند که بزرگان دین اسلام چه گفته‌اند؟ چون فقط به طریق فلسفه غربی این مسئله انجام نمی‌شود.
 
پس به نظر شما یک فیلمساز هالیوودی نمی‌تواند یک فیلم خوب درباره مولانا بسازد؟
اگر از دین اسلام اطلاع ندارد، مسلما نمی‌تواند.
 
نظرتان راجع به محمدعلی موحد چیست؟ آثار او را دیده‌اید؟
بله خود و کتاب‌هایش را می‌شناسم. چندین بار با یکدیگر ملاقات داشته‌ایم و از نزدیک او را دیده‌ام. حتی یک مقاله نوشته بود که من به ترکی استانبولی ترجمه کردم و چاپ هم شد. موحد در زمینه مولوی‌پژوهی پیشکسوت است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها