مجموعه کتابهای کودک خاطرات یک بچه بیعرضه نوشته جف کینی نویسنده آمریکایی در کشورهای مختلف با استقبال خوبی روبرو شده است. روزنامه تلگراف به بهانه چاپ آخرین نسخه از این کتاب توسط انتشارات پنگوئن مصاحبهای با این نویسنده انجام داده است.
هرچند کینی در آمریکا نویسنده محبوبی است ولی بیشترین استقبال از آن در کشور انگلیس شده است. به گفته سخنگوی انتشارات پنگوئن از این کتاب تا کنون 115 میلیون نسخه از زمان انتشار نخستین جلدش منتشر شده و در پنج سال اخیر پرفروش ترین کتاب کودک بریتانیا بودهاست. تقریباً دو هفته شعبه انگلیس انتشارات پنگوئن نسخه جدیدی از کتاب منتشر کرده است که به همین بهانه روزنامه تلگراف مصاحبهای با کینی انجام داده است که بخشهایی از آن را در زیر میخوانید:
قبل از نویسندگی کار دیگری میکردید؟
بله اولین کاری که بابت آن پول گرفتم برنامهریزی کامپیوتر در 15 سالگی بود که برای مادرم انجام دادم. البته جای پول مزدم کلوچه و شیرینی بود.
ایده نوشتن دفترچه خاطرات چه موقع به ذهن تان رسید؟
قبل از نوشتن این کتاب به صورت تمام وقت کتاب مصور چاپ میکردم. برای سایتها و مجلات نقاشی کودک میکشیدم و علاقمندی مخاطبان به نقاشیها باعث شد به فکر نوشتن یک کتاب مستقل از خودم بیفتم. البته انتشارات پنگوئن اولین بار پیشنهاد این کتاب را داد ولی زیاد محتوایش مشخص نبود.
کتاب از همان اول موفق بود؟
در سال 2007 اولین کتاب مجموعه منتشر شد و در دو هفته اول 100 هزار نسخه از کتاب فروش رفت. در سه سال 16 میلیون نسخه از آن در آمریکا فروش رفت و وقتی این کتاب به زبانهای دیگر ترجمه شد فروش به 200 میلیون نسخه رسید. حالا فکر می کنم به 220 میلیون نسخه هم رسیده باشد.
شنیدهایم قرار است از کتاب فیلم کارتونی تهیه شود. درست است؟
بله شرکت فاکس قرن بیستم گفته میخواهد یک سریال انیمیشن از روی کتاب بسازد ولی خب من در طول ساخت فیلم نخواهم بود ولی به نظر میرسد مجبور باشند بخشهایی از کتاب را حذف کنند. البته درآمد ثابتی از ساخت فیلم به من میرسد.
از کتابفروشیتان بگویید. گفتهاید بهترین و بدترین سرمایهگذاری زندگی همین کتابفروش بود؟
بله درست است. بهترین و بدترین سرمایهگذاری افتتاح این کتاب فروشی بود. این کتاب فروشی در خیابان پینویل ماساچوست واقع شده است. میلیونها دلار در این کتابفروشی سرمایهگذاری کردم ولی خیلی منفعت اقتصادی برایم نداشت ولی از این خوشحالم که روی چیزی سرمایهگذاری کردم که به آن علاقه دارم. در حقیقت در زندگی تنها چیزی که من را هیجان زده نمیکند پول است.
پس یعنی به خیریهها خیلی کمک میکنید؟
بله خیلی. بارها سعی کردم در مدارس و تحصیل افراد بیبضاعت پول خرج کنم. پرهیجان ترین اتفاق زندگیام سفر به یکی روستا در کشور تانزانیا بود که سعی کردیم در آنجا آب بهداشتی برای ساکنین فراهم کنیم.
به عنوان سوال آخر چه هدفی در زندگی دارید؟
تمام چیزی که من را در زندگی راضی میکند ساختن ساختمان برای افراد بیخانمان است. نهایت هدفم در زندگی همین است.
نظر شما