محبوبه نجفخانی، از مترجمانی است که نام او برای هر کودک و نوجوان کتابخوانی آشناست و خاطراتی از مجموعههای «جودی دمدمی»، «جودی و استینک»، «حالا من قصه را میگویم»، «نامههای فیلیکس»، «دایناسورها هم انصاف دارند» و «آبشار یخ» را برایش زنده میکند.
نجفخانی فقط یک مترجم نیست او از افرادی است که نه در حرف بلکه در عمل تلاش کرده لذت کتاب خواندن را به بچهها بچشاند. او ازجمله دوستداران کتابی است که 12 سال عاشقانه و بدون دستمزد در مدرسهای دولتی به عنوان معلم کتابخوانی در مقطع راهنمایی عشق به خواندن را در دانشآموزان زنده کرده و با هزینه شخصی کتابخانه مدرسه را با کتابهای بهروز، جذاب و تاییدشده شورای کتاب کودک، تجهیز کرده است و با هماهنگی مدیر مدرسه از خانه کتابدار درخواست کرده تعدادی مربی به عنوان معلم کتابخوانی به یکی از دبستانها بفرستند تا بچهها را با کتاب و کتابخوانی آشنا کرده و حال خوش خواندن را در آنها ایجاد کند.
ایجاد حال خوش خواندن نیازمند زمین حاصلخیز، رسیدگی مدام و باغبان خوب است
او معتقد است حال خوش خواندن، فقط یک حرف نیست، باید برای ایجاد آن تلاش کرد و در این باره میگوید: ایجاد حال خوش خواندن در مخاطب، نیاز به زمین حاصلخیز، رسیدگی مدام و باغبان خوب دارد و بدون توجه، تلاش و ممارست، حاصل نمیشود. من سالها پیش تصمیم گرفتم کاری در این زمینه انجام دهم و دانشآموزان را با کتاب و کتابخوانی مانوس کنم. چون میدیدم که بچهها ازجمله دختر خودم در مدارسی تحصیل میکنند که مدیران و معلمانشان هیچ علاقه و شناختی نسبت به کتاب و کتابخوانی ندارند و بچهها را از کتاب دور میکنند. براین اساس با الگوبرداری از مدارس خارجی و چیزی که در کشورهای پیشرفته دیده بودم، از سال 1379 با هماهنگی یکی از مدیران مدارس دولتی به عنوان مربی کتابخوانی مشغول به کار شدم و تا 12 سال به این کار ادامه دادم. در طول این مدت کتابخانهای را در مدرسه درست کردم و آن را مرتب با کتابهای جدیدی که از سوی شورای بررسی شورای کتاب کودک تایید میشد، تجهیز کردم و با برنامههای مختلفی از جمله قصهگویی، کتابخوانی، برگزاری نمایشگاه کتاب، معرفی کتاب از سوی بچهها و ... سعی کردم آنها را با کتاب مانوس کنم و نتیجه آن ایجاد حس خوب خواندن در آنها بود. در آن مدرسه، دانشآموزانی داشتم که علیرغم اینکه خانوادهشان اهل کتاب بود، علاقهای به کتابخوانی نداشتند ولی کمکم با کتاب مانوس شدند.
کمتر پیش میآید معلمی عاشق کارش باشد
وی در ادامه به وضعیت کتاب و کتابخوانی در مدارس اشاره میکند و میافزاید: متاسفانه کتابهای غیردرسی وارد اغلب مدارس دولتی و برخی از مدارس غیرانتفاعی نمیشود و دانشآموزان این مدارس با کتابخوانی مانوس نیستند. حتی معلمان هم آشنایی و علاقهای به کتاب و کتابخوانی ندارند. وقتی من در مدرسه نمایشگاه کتاب برگزار میکردم هیچکدام از معلمها به این نمایشگاه نمیآمدند و پیگیری نمیکردند. کمتر پیش میآید معلمی عاشق کارش باشد و عاشق کتابخوانی و در دانشآموزان نسبت به کتابخوانی انگیزه ایجاد کند. در کشورهای پیشرفته، معرفی و نقد و بررسی کتاب، بخشی از برنامههای درسیشان است، کتابداران حرفهای دارند. کتابداران انجمن دارند و در انجمن کتابهای خوب برای معرفی و ارائه در مدارس به آنها معرفی میشود و آنها این کتابها را به بچهها معرفی میکنند و با حضور پدیدآورندگان آثار در مدارس، جلسات نقد و بررسی برگزار میکنند. کتابداران با عشق و علاقه بر اساس این کتابها برنامههایی با استفاده از وسایل مختلف بازی، آزمایشگاهی، نمایش و موسیقی جهت تقویت خلاقیت، اعتماد به نفس، شخصیتسازی و انجام کارگروهی اجرا میکنند و تک به تک استعداد و سلیقه آنها را بررسی میکنند و مشکلات را با والدین بچهها درمیان میگذارند تا با همکاری والدین برطرف شود.
حال خوش خواندن نیازمند اقدامی از سوی آموزش و پرورش است
به گفته این مترجم، اگر میخواهیم حالمان با کتاب خوب باشد باید آموزش و پرورش در این زمینه کاری انجام دهد. درهای مدارس را به روی کتابهای خوب و پدیدآورندگان آثار باز کند. اجازه دهد با حضور نویسندگان آثار جلسات معرفی و نقد و بررسی کتاب برای دانشآموزان در مدارس برگزار شود. اما این اتفاق نیفتاده است و همچنان بزرگترین کمبود ما در حوزه فرهنگسازی است که آموزش و پرورش در آن ضعیف عمل کرده است و فقط به یکسری کتاب درسی بسنده کرده و مدام آنها را تکرار میکند و بچهها هم فقط مطالب را حفظ میکنند.
نجفخانی میافزاید: بارها انجمن نویسندگان کودک و نوجوان از آموزش و پرورش درخواست کرده درهای مدارس را به روی نویسندگان باز کنند اما به نتیجهای نرسیده است. حتی دو سال پیش طی مذاکراتی که با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شد، آنها قبول کردند هزینه نویسندگان را پرداخت کنند و آنها جلساتی در مدارس برگزار کنند و آموزش و پرورش لازم نبود هیچ هزینهای انجام دهد اما باز هم نپذیرفتند و نویسندگان فقط توانستند در برخی مدارس غیرانتفاعی حاضر شوند. چرا دانشآموزان مدارس دولتی باید از این جلسات محروم شوند؟ آموزش و پرورش باید در زمنیه استخدام کتابداران عاشق و متخصص اقدام کند و زمینهای برای حضور این افراد در مدارس و تجهیز کتابخانهها با کتابهای خوب و مورد علاقه بچهها فراهم کند.
تلاشهای نهادهای مدنی برای پرکردن جای خالی کمکاریهای آموزش و پرورش
مترجم «جناغ آرزوها» در ادامه به نقش سازمانهای مردم نهاد در این زمینه اشاره میکند و میگوید: در سالهای گذشته سازمانهای مردم نهادی مانند شورای کتاب کودک و موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و ... تلاشهایی در زمینه پرکردن جای خالی کمکاریهای آموزش و پرورش انجام داده است و برنامههایی را برای برقراری ارتباط بین کودکان و نوجوانان با کتاب انجام دادهاند. مثلا در موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، بجز کتابهای داستانی برنامهای در زمینه آموزش کتابهای درسی و غیرداستانی مانند مطالب علمی به بچهها دارند و هرکتابی که برای بچهها میخوانند تبدیل به کتاب کار میشود مثلا اگر داستانی درباره اسکلت برای بچهها بخوانند بخشهای مختلف اسکلت را برای بچهها به صورت عملی تشریح میکنند و بچهها عملا مطالب علمی را یاد میگیرند و فقط به خواندن و شنیدن مطالب اکتفا نمیشود. این کارها میتواند حال بچهها را خوب کند و حس خوب خواندن را به آنها بچشاند، وقتی این حس ایجاد شود، حال صنعت نشر هم خوب میشود.
هفته کتاب باید آغازی باشد برای گشایش درهای مدارس به روی نویسندگان
به گفته نجفخانی، بچههای ایرانی چیزی از نظر هوش و استعداد از بچههای کشورهای پیشرفته کمتر ندارند فقط باید در مسیری قرار بگیرند که بارور شوند و پرورش یابند. معلمان آموزش و پرورش که علاقه و انگیزه ندارند، نمیتوانند بچهها را کتابخوان کنند و حال خوب خواندن را در آنها بهوجود آورند. اگر سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی مرتبط با کتاب، با هم کار میکردند جامعه متحول میشد و فرهنگ ما غنیتر میشد. اما این اتفاق نیفتاده و فقط مردم و سازمانهای مدنی این دغدغه را دارند. توجه به کتاب و برنامههای کتاب فقط به مناسبتهایی مانند هفته کتاب محدود میشود و شعارهایی مانند «حال خوش خواندن» در حد حرف باقی میماند. درحالیکه الان شروع سال تحصیلی است و باید هفته کتاب آغازی باشد برای استفاده از تجربیات دیگران و باز کردن درهای مدارس به روی نویسندگان، پژوهشگران و کارشناسان ادبیات کودک و اعضای شورای کتاب کودک.
نظر شما