اولین بار او را در کانون دیدم در ساختمان آموزش که آن روزها در خیابان نوفل لوشاتو بود. سال 1364، 33 سال پیش، زمانی که برای مصاحبه و شرکت در کلاسهای ویرایش و داستاننویسی، برای اولین بار به آنجا رفتم.
مصاحبهام چند دقیقهای بیشتر طول نکشید. دو سه تا داستان کوتاهی را هم که نوشته بودم با خودم داشتم. نشانش دادم. با خوشرویی گرفت. بعد از آن در کلاسهایش که در همان ساختمان برگزار میشد، شرکت کردم. 20 نفری میشدیم که دست آخر دو نفرمان کارمند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدیم.
پس از آن پنج سالی را با ایرانی گذراندم، در کسوت شاگردی. سختگیر بود، اما بیدریغ آنچه را باید، به من آموخت. پس از آن مابینمان سالها جدایی افتاد. تا دیروز که خبر درگذشتش را شنیدم. روحش شاد.
ناصر ایرانی متولد ۷ مرداد ۱۳۱6 در تهران که در سن 81 سالگی پس از تحمل مدتها بیماری، دار فانی را وداع گفت. او علاوه بر داستاننویسی برای بزرگسالان آثار متعددی برای کودکان و نوجوانان همچون گرگو، سختون، عروج، راه بی کناره، راز جنگل سبز و... تألیف و ترجمه کرده است.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درگذشت این داستاننویس را به بازماندگان آن مرحوم و خانواده کتاب و ادبیات تسلیت میگوید.
نظر شما