کودکان در سیاستگذاریهای فرهنگی در آخرین مرتبه هستند
فرهاد حسنزاده، از نویسندگان موفق حوزه کودک و نوجوان و از راهیافتگان به مرحله نهایی جایزه هانس کریستین اندرسن، در این باره میگوید: آنها هیچگونه شناختی نسبت به ادبیات کودک و نوجوان و انجام کار خلاقه برای کودکان ندارند. کلا نگاهی که در جامعه ما وجود دارد این است که اهمیت زیادی برای کودکان قائل نیستند و در سیاستگذاریهای فرهنگی همیشه بچهها نه تنها اولویتی ندارند بلکه در مرتبه آخر هستند. در این بنیاد هم به جای اینکه از نویسندگان کودک و نوجوان حمایت کنند، آنها را کنار گذاشتهاند. درحالیکه نوشتن برای بچهها خیلی سختتر است.
نویسنده رمان «زیبا صدایم کن» در ادامه میافزاید: بین کسی که تخصصی برای بچهها کار میکند با کسی که خاطراتش را مینویسد و به عنوان نویسنده مطرح میشود، یا به شکل تفننی، اشعاری مینویسند و چاپ میکند، تفاوت وجود دارد.
بنیاد ملی نخبگان نویسندگان را به عنوان نخبه نمیپذیرد
به گفته خالق «هستی» نویسندگان و اهل قلم جزء افراد نخبه جامعه هستند که در شرایط خاص کار میکنند و یکی از وظایف بنیاد ملی نخبگان این است که کمک هزینه سفرهای خارجی و شرکت در سمینارها و نمایشگاههای بینالمللی را برای نویسندگان خوب کشورمان فراهم کند، اما عملا میبینیم که نویسندگان ما نمیتوانند به عنوان نخبه در این مرکز پذیرفته شوند. من دوسال پیش بر اساس فراخوانی که بنیاد ملی نخبگان داده بود، در این بنیاد، ثبت نام کردم و مدارک لازم را ارائه دادم. اما در طول این مدت هیچ گونه پاسخ درست و قانع کنندهای دریافت نکردم. وقتی هم پیگری میکنم، میگویند باید شورایی متشکل از چند نهاد تشکیل شود که گویا بعد از دوسال هنوز این شورا تشکیل نشده است. هیچکس هم پاسخگو نیست.
نویسنده باید بمیرد تا قدرش دانسته شود
حسنزاده در ادامه سخنانش میافزاید: ظاهرا فعالیت در حوزه کودک جزو کارهای بیاهمیت است و نویسنده باید بمیرد تا قدرش دانسته شود. متاسفانه کسی این حلقه مفقوده را نمیبیند. یا نمیخواهد ببیند. باید نهادهای مربوطه در حوزه فرهنگ و هنر این اصل را جا بیاندازند و حرکتی اساسی بکنند تا در زمینه نخبه شناخته شدن و دیده شدن نویسندگان و استفاده از امکاناتی که در این زمینه ارائه میشود حقوقشان پایمال نشود.
نویسنده «این وبلاگ واگذار میشود» معتقد است، نویسندگان به دلیل تیراژ پایین کتابها و عدم امنیت شغلی زندگی سختی را میگذرانند. آنها وقتی در نیازهای اولیهشان ماندهاند دیگر نمیتوانند به سفرهای خارجی بروند و بر غنای تجربه و هنر خود بیفزایند.
لزوم تشکیل شورایی برای بررسی بازخورد آثار تولیدی
وی در پاسخ به این سوال که «اگر این چنین قوانینی بوجود آید و همه نویسندگان بتوانند از این شرایط استفاده کنند، امکان سوءاستفاده یک سری افراد سودجو و فرصتطلب مانند نویسندهنماها فراهم نمیشود» میگوید: باید معیارهای روشنی تعیین شود تا جلوی سوءاستفادههای احتمالی را بگیرد. معیارهایی که روشن و شفاف باشد و نتوان از آن بهره سودجویانه برد. اصلا مگر ما چندتا نویسنده حرفهای داریم؟ چقدر با جهان مراوده داریم که چنین فکر بازدارندهای کنیم؟ باید براساس معیارهایی مانند برگزیده شدن در جوایز ادبی و ارائه کتابهای تازه و عوامل دیگر امتیازهایی تعیین شود تا آن که مستحق این حمایتهاست به حق خود برسد.
به گفته حسنزاده شاید لازم باشد که نهاد و شورایی داشته باشیم در گوشهای از یکی از وزرتخانهها که نویسندگان و آثارشان و بازخورد آثارشان را رصد کند. ما برای راه یافتن به عرصههای جهانی نیاز داریم تیم و مربی داشته باشیم و کار فردی انجام ندهیم. وظیفه من به عنوان نویسنده خلق آثار خوب است از اینجا به بعد نیاز به یک کار تیمی است که راه را برای حضور و معرفی نویسندگان در خارج از مرزها باز کنند. حتی نویسندگان از تسهیلات فرهنگی مانند دیدن فیلم، تئاتر، کنسرت و ... برخوردار باشند و قدرشان دانسته شود.
نویسندگی برای بچهها حرکت روی لبه تیغ و بسیار حساس است
علی گلشن، مولف کتاب «سگسانان و کفتارها» از مجموعه «پستانداران ایران» برگزیده سیوسومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در بخش کودک و نوجوان نیز در این باره میگوید: اگر با اقداماتی مانند عضویت و حمایت بنیاد ملی نخبگان بتوانند از نویسندگان حمایت کنند بر بهبود کار آنها تاثیگذار است و میتوانند پژوهشهای گستردهای داشته باشند. به ویژه در زمینه تولید کتابهای علمی و مرجع، اینگونه حمایتها بسیار مفید و تاثیرگذار است و میتوانند آثار تالیفی باکیفیتی تولید کنند.
او در ادامه به اهمیت تولید کتاب در حوزه کودک و نوجوان اشاره میکند و میگوید: متاسفانه خیلی از افراد فکر میکنند کار کتاب کودک دم دستی و بیاهمیت است درصورتیکه اگر کمی مطالعه کنند، میفهمند چقدر کار سخت و حساسی است. نوشتن برای کودکان و نوجوانان مانند حرکت روی لبه تیغ و بسیار حساس است چون اگر نویسنده کوچکترین اشتباهی داشته باشد، مطالعه آن کتاب برای بچهها نه تنها سودمند نیست بلکه مخرب است و آنها را گمراه میکند. درواقع اگر بخواهیم متنی را برای بزرگسالان بنویسیم وقت کمتری صرف میشود نسبت به زمانی که میخواهیم همان متن را برای کودکان بنویسیم و برعکس تفکر عمومی حاکم بر جامعه نویسندگی در حوزه کودک و نوجوان کاری کاملا جدی و سخت است.
حرف آخر
خلق کتاب جدید و نو که جهانی تازه پیش روی مخاطبان میگشاید در هر حوزهای کاری سخت و طاقتفرساست. کتاب، جهانی پراز رمز و راز و شگفتی است که زائیده ذهن خلاق یک نویسنده است. اگر به همه سختیهای نویسندگی، ضرورت آشنایی با دنیای متفاوت کودکان را هم اضافه کنیم به حساسیت و سختی نویسندگی برای حوزه کودک و نوجوان پی میبریم. اینکه بتوانیم اثری خلق کنیم که بچهها بتوانند با تمام وجودشان با آن ارتباط برقرار کنند کاری بسیار دشوار است و بیشک خلق چنین اثری نیازمند ذهنی نخبه و خلاق است، ذهنی که مانند یک کاشف و مخترع بتواند اثری ارزشمند و ماندگار خلق کند، اثری که ممکن است زندگی، سرنوشت و راه و رسم بسیاری از مخاطبان را دگرگون کند و مسیر جدیدی از زندگی را پیش رویشان قرار دهد. براین اساس نویسندگان و خالقان آثار ماندگار، نخبگان ناشناختهای هستند که در جامعه مغفول ماندهاند، اما این نخبگان نیازمند شناسایی و حمایت هستند، حمایت نهادهایی مانند بنیاد ملی نخبگان.
نظر شما