جمعه ۲ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۰
کتابی از فروید که بیش از همه در آشنا کردن مردم با روانشناسی موثر است

«آسیب شناسی روانی زندگی روزمره» به احتمال زیاد در آشنا کردن مردم با روانشناسی از همه کتاب‌های دیگر موثرتر بوده است. فروید این کتاب را در آغاز قرن جدید برای خوانندگان معمولی نوشته با چاپ نسخه‌های متعدد، مدام شرح‌ها و ماجراهای نازه‌ای به آن افزود، بی آن که هیچ تغییری در نظریات پایه‌ای کارش ایجاد کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، زیگموند فروید (1939 -1856)، عصب‌شناس و روان‌شناس برجسته اتریشی است. کتاب «آسیب شناسی روانی زندگی روزمره» در ۱۹۰۱، یک سال بعد از انتشار «تفسیر رویا» به چاپ رسید و فروید به تدریج در طی سال‌های آتی با افزودن مثال‌های متنوع و متعدد، آن را بسیار غنی‌تر ساخت.

برای خوانندگان مبتدی که می‌خواهند با روانکاوی و به‌ویژه نظرات فروید آشنا شوند، کتاب حاضر می‌تواند بهترین گزینه محسوب شود زیرا کتاب کمتر به مسائل نظری محض می‌پردازد و بیش‌تر با ارائه مثال‌های بی‌شماری که کمابیش در زندگی هر کدام از ما اتفاق می‌افتد و بسیار عینی و همه فهم است، سعی در تبیین نظریات روانکاوی دارد.

بنا بر آنچه که ویراستار کتاب، جیمز استراچی در مقدمه‌ای بر آن نوشته است، به لحاظ دفعات چاپ نسخه آلمانی و دفعات ترجمه به زبان‌های بیگانه، فقط یکی از آثار فروید با عنوان «درس گفتارهای مقدماتی» (۱۹۱۷-۱۹۱۷) به پای کتاب حاضر می‌رسد؛ تقریباً در تک تک چاپ‌ها، بخش‌های تازه‌ای به کتاب افزوده می‌شد، و از این لحاظ این کتاب وضعیتی مشابه «تاویل رویا» و «سه مقاله در باب نظریه جنسیت» دارد؛ دو اثری که فروید در سرتاسر عمرش مدام بخش‌های تازه‌ای به آن‌ها افزود. اما از این گذشته، این موارد هیچ مشابهتی با هم ندارند. در این دو کتاب، بخش‌های افزوده عمدتاً شامل شرح و توضیح‌ها یا تصحیح‌های مهم یافته‌های بالینی و نتیجه‌گیری‌های نظری بود. در «آسیب شناسی روانی زندگی روزمره»، تقریباً تمام توضیحات و نظریه‌های اساسی در همان نخستین نسخه‌های کتاب موجود بود.
 
بخش عمده‌ آنچه بعداً به کتاب افزوده شد، صرفاً دربرگیرنده مثال‌ها و توضیحات اضافه (بخشی از جانب خود فروید، اما بخش عمده آنها به وسیله دوستان و شاگردان او) برای روشن‌تر کردن بحث‌های پیشین بود. بی‌تردید فروید از خود حکایت‌ها و از تایید گسترده نظراتش لذت زیادی می‌برد؛ اما خواننده به طور حتم گاهی احساس می‌کند که وفور مثال‌های جدید در جریان اصلی استدلال بنیادین کتاب، وقفه و چه‌بسا آشفتگی ایجاد می‌کند.
 

فروید در این کتاب با تحلیل موارد گوناگونی از «کنش پریشی»، ما را با عرصه ناخودآگاه روان آدمی آشنا می‌سازد. منظور فروید از «کنش پریشی» همان اشتباهاتی است که خواه بیماران روان رنجور و خواه افراد بهنجار و سالم در زندگی روزمره مرتکب می‌شوند؛ از جمله می‌توان فراموشی‌ها (برای مثال فراموشی موقت و زودگذر اسامی خاص)، لغزش‌های زبان، خطاهای خواندن و نوشتن، اعمال ناشیانه، گم کردن و شکستن اشیا را نام برد، یعنی تمام آن اعمالی که ما معمولا دلیلی روانی برای آنها قائل نمی‌شویم و خیلی ساده آنها را نتیجه حواس پرتی و شانس و اتفاق می‌دانیم.
 
در کنار این اعمال کنش‌های دیگری نیز وجود دارد که اعمال تصادفی و نشانگر نامیده می‌شود. مانند ور رفتن با ریش، خط خطی کردن با مداد، به صدا درآوردن سکه‌های داخل جیب و بازی با انگشت‌ها یا با لباس و غیره. بر خلاف کنش پریشی‌ها که از اعمال ارادی آدمی بهره‌برداری کرده و بواسطه آنها و همچنین با مختل کردن آنها خواسته‌های ناخودآگاه را جامه عمل می‌پوشانند، اعمال نشانگر به خودی خود هیچ هدفی ندارند و تنها مانند یک نشانه، رازی از ناخودآگاه را فاش می‌سازند.
 
ویراستار کتاب «آسیب شناسی روانی زندگی روزمره» در ادامه مقدمه کتاب بیان می‌کند که، فروید اولین بار در نامه‌اش به فلیس در ۲۶ اوت ۱۸۹۸ از اصطلاح «کردارپریشی» استفاده می‌کند. او در این نامه می‌گوید: «سرانجام موضوعی جزئی را که مدت‌هاست ذهنم را درگیر کرده است، دریافته‌ام» از ذهن گریختن یک نام و جایگزین شدنش با نامی یکسر نادرست. فروید یک ماه بعد در ۲۲ سپتامبر (همان، نامه ۹۶) برای فلیس مثال دیگری می‌آورد، و این بار مثال آشنای «سینیورلی»، مثالی که البته فروید آن را در همان سال به شکلی ابتدایی و مقدماتی در (Monatsschrift fur Psychiatrie und Neurologie (۱۸۹۸ منتشر و سپس از آن برای فصل نخست اثر فعلی استفاده کرد. سال بعد، در همین نشریه مقاله‌ای از فروید در باب خاطرات پوشان منتشر شد (می ۱۸۹۹)، موضوعی که او کم و بیش در امتداد خطوطی متفاوت در فصل چهار کتاب حاضر، بیشتر در موردش بحث کرد.
 
اما کامل کردن کتاب، «تاویل رویا» (۱۹۰۰) و آماده کردن بررسی کوتاه‌ترش با عنوان «در باب رویاها» (۱۹۰۱) چنان وقت فروید را گرفت که تازه در اواخر سال ۱۹۰۰ توانست به‌جد به کتاب «آسیب شناسی روانی زندگی روزمره» بپردازد. فروید در سی ام ژانویه ۱۹۰۱ (فروید، ۱۹۵۰، نامه ۱۴۱) برای فلیس می‌نویسد که این کار «متوقف و نیمه تمام مانده [است] اما به زودی ادامه خواهد یافت»، و در پانزدهم فوریه (نامه ۱۴۲) اعلام می‌کند که این کار راظرف چند روز آتی تمام خواهد کرد، و این کار در نهایت در ماه ژوئیه و ماه اوت در دو شماره از همان نشریه چاپ برلین با عنوان مطالعاتی مقدماتی به چاپ رسید.
 
سه سال بعد در ۱۹۰۴، این نوشته برای نخستین بار به شکل کتابی مستقل و تقریباً بدون تغییر به چاپ رسید؛ اما از آن پس تا بیست سال بعد مدام بخش‌هایی به آن افزوده شد. در سال‌های ۱۹۰۱ و ۱۹۰۴ این اثر ده فصل داشت. دو بخش دیگر (که حال فصل‌های سه و یازده هستند) در سال ۱۹۰۷ به متن افزوده شدند. در کتابخانه فروید نسخه‌ای از کتاب یافته شد که چاپ سال ۱۹۰۴ بود و لای کتاب صفحاتی بود پر از یادداشت‌های اولیه برای عرضه مثال‌های بیشتر. بخش عمده این مثال‌ها در نسخه‌های بعدی کتاب گنجانده شدند؛ مثال‌های در خور توجه دیگری نیز در کتاب حاضر و در بخش‌های مناسب به شکل پانوشت عرضه شده‌اند.
 
دستمایه کتاب حاضر Gesammelte Werke است؛ متنی که خود تجدید چاپ نسخه دهم کتاب در سال ۱۹۲۴ بوده است. تمام موارد افزوده شده و تغییر یافته مورد اشاره قرار گرفته و تاریخ اعمال آنها تصریح شده است. تغییراتی که ثبت نشده‌اند، بسیار جزئی و عمدتاً ناشی از تفاوت‌های سبکی هستند.
 
دلیل توجه خاص فروید به کردارپریشی‌ها بی‌تردید این واقعیت بود که این نوع لغزش‌ها در کنار رویاها، به او امکان دادند که واقعیت‌هایی را که نخستین بار در ارتباط با روان رنجوری‌ها کشف کرده بود، به عرصه زندگی ذهنی طبیعی بسط دهد. به همین دلیل، فروید برای آشنا کردن پژوهندگان با یافته‌های روان کاوی، از این کردارپریشی‌ها به مثابه بهترین شرح مقدماتی بهره می‌برد؛ پژوهندگانی خارج از حوزه پزشکی و درمان. این موضوع هم ساده بود و هم دست کم در ظاهر نمی‌شد به آن خرده گرفت و در عین حال، به پدیده‌هایی مربوط می‌شد که هر آدم معمولی‌ای نیز تجربه شان کرده بود.
 
فروید در نوشته‌های تفسیری‌اش گاهی برای شرح منظورش موارد کردارپریشی را به رویاها ترجیح می‌داد؛ رویاهایی که متضمن سازوکارهایی پیچیده‌تر بودند و به سرعت شخص را به سمت مفاهیمی عمیق تر شوق می‌دادند. به این شکل بود که مجموعه بزرگ درسگفتارهای مقدماتی (۱۷-۱۹۱۶) آغاز شد، و از این میان سه سری از درس گفتارها به کردارپریشی‌ها اختصاص یافت که دست بر قضا، در آنها تعداد زیادی از مثال‌ها (بالغ بر چهل مورد) مجدداً در صفحات بعدی عرضه شده‌اند؛ فروید در نوشته‌هایش برای Sientia (۱۹۱۳) و دائره‌المعارف مارکوزه (۱۹۲۳) نیز برای کردارپریشی‌ها اولویت قائل بود، اما با اینکه این پدیده‌ها ساده و به سهولت قابل تشریح بودند، فروید توانست بر اساس همین مثال‌ها چیزی را شرح دهد که نظریه بنیادین تثبیت شده در تاویل رویا بود؛ وجود دو حالت کاملاً متمایز در کارکرد ذهنی، یعنی همان چیزی که فروید آنها را فرآیندهای اولیه و ثانویه نامید.
 
به علاوه، فروید باور بنیادی دیگری هم داشت که با بررسی کردارپریشی‌ها به شکلی قانع کننده و قاطعانه قابل اثبات بود - باور او به کاربرد جهان شمول جبرباوری در مورد رخدادهای ذهنی. این حقیقتی است که فروید در فصل پایانی کتاب بر آن تاکید می‌کند. در حوزه نظریه، کشف عوامل تعیین کننده روانی در تک تک جزئیات فرایندهای ذهن باید عملی باشد. شاید این واقعیت که این هدف در مورد کردارپریشی دسترس ناپذیر می‌نمود، خود دلیل دیگر جذابیت خاص این موارد برای فروید بوده است.
 
در مجموع و در بیانی ساده، ما در کتاب «آسیب‌شناسی روانی زندگی روزمره» با مجموعه‌ای از مشکلات روانی با نمودهای جسمانی و فیزیکی که فروید نام آنها را «کردارپریشی» نهاده، آشنا خواهیم شد؛ مسائلی مثل لغزش‌های زبانی، فراموشی نام‌ها و اسامی خاص، خطاها، خام دستی‌ها و ناهماهنگی‌ها، خرافه‌باوری‌ها و تمامی اعمال اینچنینی که فروید معتقد است در پسِ آنها یک نوع روان‌رنجوری و آسیب روانی نهفته است.
 
کتاب «آسیب‌شناسی روانی زندگی روزمره» نوشته زیگموند فروید و آلن تایسن به ویراستاری جیمز استراچی با ترجمه سهیل سُمی با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، در ۳۱۲ صفحه و با بهای ۳۱ هزار تومان از سوی انتشارات «پندار تابان» منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها