بلیندا بائور نویسنده زن اهل ولز یکی از نویسندههایی است که نامش در لیست اولیه دریافت جایزه من بوکر امسال اعلام شده است. او در گفتگو با گاردین درباره خاطرات کودکیاش میگوید و اینکه چطور آنها را به کتاب تبدیل کرده است.
بائور سالها در شهر کاردیف پایتخت ولز در شغل خبرنگاری کار کرده است و بارها به عنوان فیلمنامه نویس نیز ظاهر شده است. در کارنامه هنری بائور جایزه فیلمنامهنویسی از جشنواره فیلم بفتا نیز دیده میشود. او هفت سال به شغل خبرنگاری و فیلمنامه نویسی مشغول بود ولی خودش اعتقاد دارد در این شغل چندان موفق نبوده است و حالا در سن 45 سالگی رماننویسی را انتخاب کرده است. بائور در گفتگو با خبرنگار گاردین انگیزه اصلی خود را از نوشتن رمان مادرش عنوان میکند. وی میگوید: «میخواستم جلوی سرزنشهای مادرم را بگیرم. واقعاً عجیب است ولی تمام این رمانها را به این خاطر نوشتم که به مادرم ثابت کنم نویسنده هستم. او همیشه میدانست که من مینویسم ولی هیچ فیلمی از نوشتههای من ساخته نمیشد و شاید به خاطر این نوشتههای من را نمیدید.»
بائور درباره اولین رمانش و اینکه تا وقتی که منتشر نشده بود احساس نمیکرده یک نویسنده ژانر جنایی است. وی میگوید: « تا وقتی که اولین قراردادم را امضا نکرده بودم فکر نمیکردم نویسنده این ژانر باشم و در جلسه اول با ناشر نیز نمیدانستم کتاب دوم با چه موضوعی خواهد بود ولی به ناشر گفتم که حتماً موضوع جنایی خواهد بود. دومین رمان بائور با عنوان «سمت تاریک» در سال 2011 با ژانر جنایی از سوی انتشارات بنتام منتشر شد. گفتنی است همه آثار بائور توسط همین انتشارات روانه بازار کتاب شده است. وی در ادامه گفتگو به خبرنگار گاردین میگوید که تا کتاب سوم نیز هنوز باور نداشته یک نویسنده ژانر جنایی است ولی بعد از دریافت جایزه خنجر طلایی به تدریج به این باور رسیده است.
هرچند تمام آثار بائور با موضوع و ژانر جنایی روایت شده است ولی خودش آرزو داشته داستانهای دیگری غیر از این موضوع بگوید ولی احساس میکرده در ژانر جنایی موفق خواهد بود و به خاطر همین این موضوع را دنبال میکند. او میگوید ایدههای بسیاری در ذهن داشته که میخواسته آنها را به داستان تبدیل کند ولی در هر کدام از آنها رنگ و بویی از جنایت دیده میشد و به خاطر همین خیلی سعی نکرده وارد موضوعات دیگر داستانی شود.
این نویسنده زن ولزی در گفتگویش با خبرنگار گاردین درباره موضوع آخرین رمانش حرف میزند که نامزد دریافت جایزه من بوکر شده است. وی اعتقاد دارد تفاوت رمان آخرش با دیگر کتابها در سبک نوشتاری آن است که هرچند داستانی جنایی را تعریف میکند ولی قهرمانان داستان کودکان هستند و باید بگویم که این داستان شبیه کارهای استیون کینگ است که در آن پسربچهها ماجرای داستان را جلو میبرند.
بائور مثل بسیاری از نویسندگان دیگر که قهرمانهای خود را کودک انتخاب میکنند، اعتقاد دارد این انتخاب شاید در دوران کودکیاش ریشه داشته باشد. او از دوران کودکی خود صحبت میکند که چگونه تنها نشستن در اتاقش و فکر کردن به یک داستان در ذهنش را به بازی با خواهرش ترجیح میداده است. او میگوید وقتی هفت یا هشت ساله بودم یادم میآید بزرگ شدن شبیه کابوسی برایم بود. میترسیدم بزرگ شوم و دیگر خاطرات و رویاهای کودکی را نداشته باشم. البته وقتی بزرگ شدم نیز خاطراتم را هنوز فراموش نکرده بودم و شاید به خاطر همین نوشتن را انتخاب کردم. از این مسئله خوشحالم که توانستم این خاطرات دوران کودکی را در کتابهایم بیاورم.
بائور میگوید از زمانی که در لیست نامزدهای اولیه دریافت جایزه من بوکر قرار گرفته است سیلی از پیامها در شبکههای اجتماعی را دریافت میکند که هر کدام نظر خاصی درباره داستانهایش دارند. خودم باورم نمیشود که در این لیست قرار داشته باشم چون خودم را زیاد نویسنده بزرگی در ژانر جنایی نمیدانم ولی خب از این مسئله هم خوشحالم که اقبال عمومی مردم به داستانهای جنایی زیاد شده است.
نظر شما