به تازگی کتاب «سرشک عشق» اثر سینان یاغمور که در دنیا با استقبال زیادی مواجه شده، به فارسی ترجمه شده است. این کتاب که تذکرهنوشتی تخیلی از زبان شمس است، پس از انتشار به اکثر زبانها ترجمه شده و با توجه به تجربه کتاب ملت عشق، میتوان به این نتیجه رسید که ظرفیت و پتانسیل داستانی ماجرای شمس و مولانا هنوز برای مردم دنیا جذاب است.
با نگاهی به کتاب ملت عشق الیف شافاک و میزان استقبال از آن میتوان به صحت گفتههای بالا پی برد کتابی که به رغم فروش بالا در همه دنیا، از زمان انتشار همیشه در فهرست پرفروشهای ایران بوده است.«سرشک عشق» اما داستان متفاوتی دارد. در این کتاب نویسنده خود را به جای شمس تبریزی گذاشته و بر اساس تحقیقات و یافتههای خود در این زمینه تذکرهای تخیلی را به نگارش درآورده که به لحاظ روایت بسیار دلچسب و پرکشش است. چون مخاطب به زودی خود را به جای شمس میگذارد و آنقدر این روایت به حقیقت زندگی شمس و مولانا که شنیدهایم نزدیک است که باعث میشود مخاطب فراموش کند این صرفا یک داستان تخیلی است.
اسماعیل حسینی، پژوهشگر و مترجم که به تازگی کتاب «سرشک عشق» با ترجمه او منتشر شده در گفتوگو با ایبنا، درباره تفاوت این کتاب که تذکرهنوشتی از شمس تبریزی و قصه زندگی و رابطه شمس و مولانا است، با دیگر کتابهای مشابه، گفت: در وهله اول باید بگویم این کتاب یک اثر تحقیقی در باب رابطه شمس و مولانا نیست که بر پایه مستندات تاریخی یا ادبی نوشته شده باشد، یعنی اثری نیست که در حیطه تاریخ ادبیات بگنجد یا اینکه از منظر ادبی صرف به مسئله نگاه نکرده است؛ بلکه یک داستانگونه و تذکرهای تخیلی از زبان شمس است که در این حکایت از مستندات تاریخی هم تا حدی استفاده شده و ضمن اشاره به برخی اتفاقات مشهور در زندگی شمس و مولانا، به شرح شوریدگی این دو عارف میپردازد، اما چنین نیست که برای شناخت شمس یا مولانا بتوان به این کتاب استناد کرد.
از دلایل اقبال کتاب این است که راوی داستان سوم شخص نیست
او ادامه داد: در این کتاب بیشتر با شخصیتهای تخیلی مواجه میشوید که بر مبنای تاریخ است؛ که اصلا در رمان تاریخی باید همینطور باشد. یعنی اینکه در رمانهای تاریخی شخصیتهای تاریخی هیچگاه در واقعیت وجود ندارند. منتها آنقدر هم دور و پرت از ماجرا نیست. نویسنده در اینجا بر اساس همان کتابهایی که جدی به این موضوع پرداختهاند، اطلاعاتی دارد که یک مقدار چاشنی تخیل هم به آن اضافه کرده و در واقع یک داستان و رمان از زبان شمس مینویسد. شاید یکی از دلایل اقبال کتاب همین است که راوی داستان سوم شخص نیست و از بیرون به این رابطه نگاه نمیکند، بلکه در درون ماجرا قرار دارد و از درون برای ما حرف میزند. در داستان شخصیتهای معروفی مثل فرزندان مولانا، مریدان، شاگردان و اساتیدی که داشته را پرداخته و اشعاری هم از مولانا و شمس را در متن آورده است.
نویسنده با عرفان به معنای کلی قضیه آشناست
حسینی از دلایل دیگر اقبال خوب به اثر را نوع نگاه نویسنده عنوان کرد و افزود: به نظر میرسد نویسنده با عرفان به معنای کلی قضیه آشناست، یعنی در شروع هر مبحث یا فصل کوتاهی یک نقل قول میآید که در وهله اول خواننده گمان میکند از خود نویسنده است، اما با مقداری کنکاش، جمله خیلی آشنا به نظر میرسد، یعنی جاهایی ممکن است نویسنده از انجیل استفاده کرده باشد یا حتی جاهایی از حکایت شیعی معروف بهره برده باشد، منتها اینها را به زبان خودش آورده است. اصلا شاید یکی از دلایلی که کتاب در همه دنیا موفق بوده، همین نگاه عرفانی حاکم بر اثر باشد که به نوعی یک عرفان جهانشمول را مطرح میکند.
بین این اثر و آثار مشابه همسانی نیست
وی درباره شباهتی که ممکن است این اثر با کتابهای مشابه و هم مضمون مثل «ملت عشق» داشته باشد، گفت: به آن شکل نمیتوان بین این اثر و بقیه آثار همسانی پیدا کنید. یعنی نشانههایی از آثاری که قبل از نگارش این کتاب درباره مولانا نوشته شده به صورت مستقیم یا غیر مستقیم وجود دارد و احتمالا نویسنده آثار زیادی در این رابطه خوانده است، ولی اینطور نیست که بگوییم یک تناظر یک به یک بین این اثر و بقیه آثاری که درباره مولانا و شمس نوشته شده، وجود دارد.
این مترجم درباره نحوه آشنایی خود با کتاب «سرشک عشق» و چرایی ترجمه آن به فارسی اظهار کرد: «سرشک عشق» را مهدی کمپانی که خود مولویشناس است برای ترجمه به بنده معرفی کرد. هر سال یک مراسم در قونیه برگزار میشود که آقای کمپانی هم در آن شرکت میکند و در آنجا غالبا سخنرانی هم دارد. دو سال پیش من در کلاسهای مولویشناسی ایشان شرکت میکردم. زمانی که از قونیه برگشت، این کتاب را برای من آورد و گفت که این کتاب در قونیه به شدت مورد استقبال بوده است؛ یعنی افراد انگلیسی زبانی که میآمدند کتاب را تورق میکرده و از هر دو نفری که کتاب را میدیدند، یکی آن را میخرید و با توجه به استقبالی که در قونیه از کتاب شده بود، تصور کمپانی این بود که سرشک عشق کتاب خوبی است. بنابراین کتاب و پیشنهاد ترجمه آن را به من داد. من هم دست به کار شدم و کار انجام شد. البته نه من و نه آقای کمپانی با نویسنده آشنایی نداشتم و در اصل به واسطه خواننده به این کتاب وصل شدیم.
حسینی درباره منابع مورد استفاده نویسنده برای نگارش «سرشک عشق» گفت: اصل کتاب به ترکی استانبولی است و من از ترجمه انگلیسی اثر برای برگردان به فارسی استفاده کردم. ترجمه انگلیسی که صورت گرفته صرفا یک مقدمه دارد که یک خانم نویسنده ترک بر اثر نوشته است و هیچ جای کتاب پینوشت یا ارجاعی نیست که متوجه شویم از چه منبعی استفاده شده. حتی آن جایی که اشعاری را از مولانا نقل کرده، به کتاب یا اثر مولانا که از ابیات از آن نقل شده، هیچ اشارهای نکرده است که با توجه به اینکه اشعار به انگلیسی بود و منبعی هم برای آن ذکر نشده بود، سختترین قسمت ترجمه کتاب برای ما همین اشعار بود که باید ابتدا یک مفهوم کلی از بیت را درمییافتیم و بعد در آثار مولانا به دنبال بیتی با آن مضمون میگشتیم و بیت اصلی را پیدا میکردیم. در مجموع در کتاب هیچ مرجعی ذکر نکرده که از کدام منبع استفاده شده. از طرفی هم تخیل در این اثر خیلی پر رنگتر از مستندات تاریخی است.
زبان به فضاسازی کمک کرده است
وی در پاسخ به این سوال که آیا نویسنده ترکیهای به خوبی توانسته فضای تبریز آن زمان و یا قونیه را توصیف کند، عنوان کرد: این کتاب اصلا مانند کتاب «دوبلینیها» جیمز جویس نیست، چون گفته میشود که بر اساس کتاب «دوبلینیها»ی جویس میتوان شهر دوبلین را بازسازی کرد، یا مثلا مثل کتاب «تام جونز» هنری فیلدینگ نیست که براساس آن میتوان لندن قرن 18 را بازسازی کرد. در این کتاب شاید تا حد زیادی زبان به فضاسازی کمک میکند؛ یعنی به تصور من یک فضایی ایجاد میشود، با زبانی که زبان جدید نیست. یعنی نویسنده با زبانی که یک مقدار قدیمیتر است، آن حال و هوای زمان وقوع داستان را ایجاد میکند. البته اسم یک سری محلهها در قونیه را هم ذکر میکند اما در مورد تبریز از فضا یا محله خاصی نامی برده نشده است. در مجموع از لحاظ فضاسازی فیزیکی اتفاق خاصی در داستان نمیافتد.
این اثر هم اتوبیوگرافی هست و هم نیست
مترجم «سرشک عشق» درباره سبک نگارش این کتاب گفت: کتاب، رمانی است در شکل و شمایل کسی که دارد سرگذشت و زندگینامه خودش را تعریف میکند. میتوان گفت این اثر هم اتوبیوگرافی هست و هم نیست، چون در اتوبیوگرافی شعر نداریم اما در این کتاب نویسنده از مولانا شعر هم آورده است، یا مثلا جاهایی که شمس از مولانا دور است، نامههایی رد و بدل شده که آنها را هم آورده است. همچنین گاه نویسنده از ذهن مولانا هم سخن گفته است در حالی که شمس راوی داستان است و دارد قضیه را تعریف میکند.
حسینی در پایان به کارنامه ترجمه خود اشاره کرد و افزود: سال 84 یک کار در حوزه ادبیات کودک ترجمه کردم. یک اثر مشترک بود و من در آنجا دو مقاله بلند ترجمه کردم و توسط کانون پرورش فکری کودکان منتشر شد. کتاب دیگری که ترجمه کردم «قدرت مثبت اندیشی» بود که نثر ثالث آن را به چاپ رساند. یک سری کار هم ترجمه کردم که در زمینه روانشناسی عام قرار میگرفت و با انتشارات راشین همکاری داشتم. ترجمههای دیگرم هم کتابهایی است که جنبه آموزشی پیدا میکنند، مثل «مدیریت رفتار با دانشآموزان» یا «تدریس خلاق» که در زمان خودشان کتابهای موفقی بودند. تعدادی کار هم مانند «تاریخ ادبیات انگلیس» دارم که به عنوان کتاب درسی انگلیسی در دانشگاهها تدریس میشود.
کتاب «سرشک عشق؛ تذکره نوشتی از شمس تبریزی» نوشته سینان یاغمور با ترجمه اسماعیل حسینی در 240 صفحه با شمارگان 550 نسخه و بهای 26000 تومان از طرف انتشارات فرمهر چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
نظرات