محمدحسن شهسواری میگوید از آنجا که کمتر نویسندهای در ایران وجود دارد که درآمد اصلیاش از ادبیات باشد، موضوعاتی مثل حقوق مولف و کپیرایت نیز تاکنون به دغدغه آنها بدل نشده است، به همین خاطر آگاهی صنفی اولین قدم برای پیوستن ما به کنوانسیون برن است.
وی افزود: زمانی که کتاب الکترونیک تازه در ایران راه افتاده بود، چند نویسنده پیشنهاد دادند که نشستی برگزار کنیم و این موضوع را از چند وجه، یعنی از نگاه ناشران، مترجمان و ناشران کتابهای الکترونیک ببینیم. ما فراخوان دادیم و حدود چهل نفر آمدند. اما به غیر از من و آقای سناپور که برگزار کننده بودیم، نهایت یکی دو نویسنده دیگر آمدند. در حالیکه تقریبا همه ناشران مهم آمده بودند و چند مترجم پرکار. چرا؟ چون با اقتصاد زندگی روزمرهشان گره خورده بود.
نویسنده رمان «مرداد دیوانه» گفتوگو، کار رسانهای و برگزاری همایشها را در این زمینه مفید دانست و گفت: باید از طریق این گفتوگوها هم نویسندگان را نسبت به حقوقشان آگاه کنیم و هم مرزهای اخلاق را گسترش دهیم. زیرا امروز برخی ناشران غیرمسئول کتابها را بدون اجازه ناشر و نویسنده خارجی منتشر میکنند و از این کار خجالت نمیکشند. اما شاید روزی برسد که رعایت حقوق مولف برای ناشران جدا از امور حقوقی به امر اخلاقی بدل شود و این جز با کار رسانهای و آگاهیبخشی صورت نمیگیرد.
وی افزود: ما اغلب در این زمینه با دوستان مترجم بحثمان میشود. آنها میگویند برخورد شما مثل ایران خودرو و سایپا است. یعنی میگویید ما ماشین بد تولید میکنیم و شما جلوی واردات ماشین خوب خارجی را بگیرید. من به آنها میگویم اصلا قبول کنید که منِ شهسواری پراید و آقای موراکامی بنز، ولی کسی که میخواهد بنز سوار شود باید پول آن را بدهد. الان وضعیت نشر این طور است که ما بنز را از انبار کارخانه خارجی میدزدیم و هم قیمت با پراید وارد بازار میکنیم. تازه در طرحهای عیدانه و پاییزه به مردم میگوییم مهم نیست کدام را میخرید ما به هر دو به یک اندازه یارانه میدهیم. این حتی از وضعیت سینما هم بدتر است که ورود و اکران فیلم خارجی ممنوع است. چون در سینما حداقل فیلمهای ایرانی با خودشان رقابت میکنند نه با هالیوود و بالیوود.
شهسواری همچنین در زمینه رعایت حقوق مولف در قراردادهای نشر نیز گفت: وقتی شما ضعیف هستی و از راه ادبیات درآمد نداری، هم ترجمه کتاب خارجی میتواند شما را تحت فشار قرار بدهد، هم در قراردادهایی که با ناشرت میبندی حق تو پایمال میشود. مثلا ما درهمه قراردادهای نشر بندی داریم که میگوید اگر در هر کدام از موارد قرارداد دچار مشکل شدید به یک آدم مرضیالطرفین مراجعه کنید. ما هیچوقت نمیدانستیم این یعنی چه. یکی از دوستانمان شکایتی از ناشرش داشت و وکیل گرفت. وکیلش به او گفت که تو نمیتوانی به دادگاه شکایت کنی. چون پذیرفتهای به یک نفر سومی که هردوطرفتان آن را قبول دارید مراجعه کنی. درحالیکه ما اصلا نمیدانستیم این بند چیست و قراردادمان را همینطور امضا میکردیم.
این نویسنده افزود: الان ناشرهایی هستند که قرارداد نمیبندند، حقالتالیف نمیدهند یا کارهای غیرقانونی دیگری میکنند. مثلا چاپ اول کتاب را تا سالهای سال منتشر میکنند. یا در قبال معرفی و تبلیغ کتاب هیچ مسئولیتی بر دوش خود حس نمیکنند. هر نشر یکی دو کتاب پرفروش دارد که آن هم شانسی به دست آمده و بقیه کتابها را به عنوان فرزندان سرراهی نگاه میکند. فرض کنید نویسندگان این ناشران را تحریم کنند و با آنها قرارداد نبندند، اول این که بازار نشر ما بسیار کوچک است و در بهترین حالت پنج ناشر بیشتر نداریم که داستان ایرانی منتشر میکنند. مساله دوم این است که همه نویسندگان هم وارد این حرکت اعتراضی نخواهند شد. بنابراین تنها چاره ما درهمه زمینهها این است که قوی بشویم.
او تصریح کرد: اما از آن سو نباید سادهانگارانه به مسائل نگاه کرد و تنها متوقع بود. نشر به هر حال یک تجارت است. اگر یقین کنیم ناشر و کتابفروش، بدون اینکه با ما دشمنی داشته باشد به دنبال منافع خودشان هستند، آن وقت تازه میفهمیم تا وقتی قوی نشویم و نتوانیم مخاطب را در جناح خودمان بیاوریم، عملا کاری از پیش نمیبریم.
همایش دو روزه «حق مالکیت ادبی؛ گفتهها و ناگفتهها» از سوی انجمن صنفی داستاننویسان استان تهران و با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 8 و 9 شهریور ماه امسال در دانشگاه کاشان برگزار میشود.
نظر شما