ضیافت افطار امسال رئیس جمهور در حالی برگزار شد که حضور محمود دولتآبادی به عنوان یکی از مهمانان این مراسم واکنشهای زیادی را در بین اهالی قلم در پی داشت. دولت آبادی قبل از شرکت در این مراسم در یادداشتی اعلام کرده بود: «من دعوت ایشان را برای افطار پاسخ خواهم داد. دیگران هم هرکاری میخواهند انجام دهند به خودشان مربوط است...»
بسمل شدن بر سر سفره!
هنرمندانی که مخالف حضور در این مراسم بودند، تیر اعتراض خود را به سمت بازیگران و کارگردانانی نشانه رفتند که به نوعی از این ضیافت حمایت و از قبل در آن اعلام حضور کرده بودند. تخته دارت نویسندگان هم کسی نبود جز محمود دولت آبادی. محمود دولتآبادی نویسندهای است که به کرات دولت را برای عدم صدور مجوز چاپ آثارش مورد انتقاد قرار داده است و به زعم عدهای آسیب زیادی از این ناحیه خورده است. در شرایطی که نارضایتی از دولت و شرایط موجود، عدهای را به تحریم این ضیافت افطار سوق داد، دولت آبادی که انتظار میرفت به دلیل مجوز نگرفتن رمان «زوال کلنل» نفر اول این صف هر چند کوتاه معترضین باشد، دعوت رئیس جمهور را لبیک گفت و آماج تیرهای اعتراضی همصنفان خود قرار گرفت.
نویسندگان معترض به این اعلام حضور در صفحات اجتماعی خود به دولتآبادی حمله کردند و این اعتراضات تا جایی پیش رفت که برخی حتا هنر نویسندگی وی را هم زیر سوال بردند و از الف تا نون نوشتن وی را زیر تیغ نقد گرفتند. نکته جالب این اعتراضات هم این بود که این میان نقدهای تندی بر آثار دولتآبادی به خصوص کار اخیر وی «طریق بسمل شدن» نوشته شد و برخی آن را اثری ضعیف قلمداد کردند. این عده از دادن القابی چون روستایینویس و پدرخواندهطور ادبیات ایران و نماد وادادگی نیز شرم نکردند و پیر داستاننویس ایران را بر سر سفره افطار رئیسجمهور بسمل کردند.
روزگار سپری شده مردم معترض!
ذکر این نکته اینجا ضروری به نظر میرسد که رمان «طریق بسمل شدن» بعد از ده سال توانسته مجوز چاپ بگیرد و معترضین دلیل حضور وی بر سر سفره رئیسجمهور را همین موضوع میدانند و معتقدند که او کملطفیهای سابق را فراموش کرده و به گروه خاصی اعلام پیوستگی و وابستگی کرده است. اما دولتآبادی در یادداشتی که در پاسخ به این اعتراضات برای روزنامه اعتماد نوشت؛ دلیل دیگری برای حضورش ذکر می کند. خالق شخصیت ماندگار گلمحمد در یادداشت خود مینویسد: « ... من عملکرد هیچ شخصیتی را تعیین نمیکنم و معمولا هم در هیچ گروه و دستهای نبوده و نیستم. من به حسن روحانی رای دادهام و به همین رای که دادم، احترام میگذارم. بنابراین من دعوت ایشان را برای افطار پاسخ خواهم داد. دیگران هم هر کاری میخواهند انجام دهند به خودشان مربوط است چرا که معتقدم هر شخصیتی یک دید مختص به خود دارد. به نظر من حسن روحانی تا آنجا که توانسته برای پیشبرد اهداف و برنامههایش کوشش کرده است. شاید در رسیدن به برخی از این هدفها موفق نشده باشد که البته موفق هم نبوده اما من ضمن آنکه با بستانکاریهای خودم از این سیستم باقی میمانم در عین حال به رای خود نیز احترام میگذارم و در این مهمانی حضور خواهم یافت و امیدوارم که شرایط بهتر شود.»
زوال مخالف
اعلام حضور محمود دولتآبادی برخلاف آنچه که معترضین انتظار داشتند؛ واکنشهای مثبتی زیادی از سوی اهالی قلم در پی داشت. محمد حسینی، نویسنده و سرویراستار نشر ثالث در صفحه اجتماعی خود شیوه اعتراض مخالفان حضور در ضیافت افطاری رئیس جمهور را مورد انتقاد قرار داد و نوشت: «قهر کردن دم دستترین انتخاب است. پشت میکنی و « دنباله کار خویش» میگیری. پشت میکنی و فحش میدهی و همه تقصیر را به گردن کس دیگری میاندازی... عرصه سیاست عرصه عاطفه نیست. سیاست یعنی گفتوگو و چانهزنی. محمود دولتآبادی به گواه آثارش و به گواه زیستنش انسانی ستودنی است. او با همه سبقه و صبغه ادبی و زیستیاش به این نتیجه رسیده است که نباید قهر کند. انتخاب و تصمیماش را باید حرمت گذاشت. شک ندارم او بینیاز هر نوع چاپلوسی است. چنان که روزی از خود ایشان شنیدهام تاریخ اگر ب هیچ کار نیاید به این یک کار میآید که دریابیم میان تقویم و تاریخ تفاوتهاست و محمود دولتآبادی «تقویم» نیست، تاریخ است.»
اسدالله امرایی، مترجم درباره حواشی به وجود آمده از حضور دولتآبادی در این مراسم به ایبنا میگوید: از ایشان دعوت شده و دولت آبادی به عنوان نویسنده و کسی که در اجتماع فعال است، با اختیار خودش در این مراسم شرکت کرده است. البته نویسنده حق دارد مطالبات و مواضع خود را داشته باشد ولی به نظرم این نگاه که نویسنده حتما باید در تقابل با دولت باشد، نگاه عقبافتادهای است.
اینکه عدهای از سلبریتیها به ضیافت افطاری رئیس جمهور نروند، تا حدی قابل درک است اما حجم تهمتها و ناسزاهای وارده به حاضرین در این مجلس را نمیتوان به راحتی هضم کرد. نمیشود درک کرد که به آسانی به یکی از مفاخر معاصر و زنده ادبیات ما تهمت زده شود و به آسانی تمامی زحمات یک فرد ارزشمند برای ادب و فرهنگ یک ملت را با پاککن بدبینی و قضاوت نادرست محو کرد.
مهدی یزدانی خرم، مریم حسینیان، فرشته نوبخت، مریم جهانی، یوسف علیخانی و بسیاری دیگر از جمله نویسندگانی بودند که به نحوی در صفحات اجتماعی خود از حضور دولتآبادی و شرکت در این مراسم مراسم حمایت کردند. فرشته نوبخت تنها به چند خط درباره اعتبار دولتآبادی بسنده میکند و مینویسد:« میخواستم چیزی برایتان بنویسم استاد بیهمتا؛ اما دیدم توان گفتن ندارد این واژهها... باشید و زنده باشید عالیجناب باشکوه».
حسن محمودی، داستاننویس و روزنامهنگار در واکنش به این اعتراضات در صفحه اجتماعی خود مینویسد:«من باور ندارم که دولتآبادی رنگ عوض کرده باشد... یادمان باشد که رئیس جمهوری با نویسنده رمان کلیدر و روزگار سپریشده مردمان سالخورده دیدار میکند. با نویسندهای دیدار میکند که به باور من بیشتر از هر نویسنده دیگری، زبان مردم روزگارش بوده است.»
و حضور بنیآدم در ضیافت افطار
به هر حال با تمام حواشی به وجود آمده و هشتگهای نه به افطاری رئیسجمهور و ما به افطاری نخواهیم رفت و مواردی از این دست، این مراسم با حضور هنرمندان و اهالی قلم به رسم هر ساله برگزار شد و چهرههای شاخص ادب و فرهنگ این مملکت بر سر سفره رئیسجمهور روزه خود را باز کردند.
در خاتمه این گزارش بهترین جملهای که میتوان نوشت، از خود دولتآبادی است در میانه کتاب «نوننوشتن»؛ اندیشیدن را جدّی بگیریم. اندیشیدن. آنچه که ما کم داریم، مردان و زنانی هستند که اندیشیدن را جدی گرفته باشند. اندیشیدن باید به مثابه یک کار مهم تلقی شود. اندیشه ورزیدن. بند زبان را ببندیم و بال اندیشه را بگشاییم.
نظرات