شاگرد غلامحسین یوسفی در گفتوگو با ایبنا:
نمونه اعلای یک اعتدال مجسم بود/بوستان و گلستان تصحیح استاد، بهترین کار حال حاضر است
روحالله هادی استاد دانشگاه تهران و از شاگردان غلامحسین یوسفی میگوید: دکتر یوسفی نمونه اعلای یک انسان فرهیخته بود که در فرهنگ خراسان بزرگ و ایران عزیز پرورش یافته بود. آگاهی استاد به زبان فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسه، ایشان را یک سرمشق برای اساتید ادبیات میساخت که در عین آشنایی به بنیادهای کهن فرهنگی ما، از دانشهای امروز دنیا نیز بیخبر نباشد.
رعایت اعتدال در برخورد با همه پدیدهها
روحالله هادی، استاد ادبیات دانشگاه تهران، نویسنده و شاگرد غلامحسین یوسفی در گفتوگو با ایبنا میگوید: «استاد یوسفی از آغاز مشهد بودند و بعد از بازنشستگی به تهران آمد و به پیشنهاد استاد ارجمند، دکتر شفیعی کدکنی تدریس یک درس در دوره دکتری دانشگاه تهران را پذیرفته بود. من در دوره دکتری و سال آخری که استاد تهران بود، درس متون حماسی را با وی گذراندم و از بهمنماه 68 تا خرداد 69 به خدمت استاد در منزلشان میرفتیم. رفتاری که مرحوم استاد یوسفی داشت، نمونه اعلای یک اعتدال مجسم بود. وی در برخورد با همه پدیدهها که ادبیات هم یک بخش از آن بود، اعتدال را به تمامی رعایت میکرد، چنان که ایشان هم در شعر و نثر قدیم و هم در ابیات معاصر به معنای عام، یعنی چه شعر معاصر، چه نثر معاصر، رمان و داستان یک انسان صاحبنظر، یک منتقد باانصاف و مطلع بود و علاوه بر اینکه این حوزهها را مطالعه میکرد به آنچه که در زمان خودشان میگذشت، آگاهی داشت.»
غلامحسین یوسفی همزمان با تحصیل و تدریس به تحقیق و پژوهش در حوزههای متنوع هم میپرداخت و به این منظور سفرهای مطالعاتی به کشورهای مختلف از جمله فرانسه، انگلستان و آمریکا انجام داد. تصحیح متون یکی از زمینههای مورد علاقه او بود که در این مسیر کارهای ماندگاری چون تصحیح بوستان و گلستان سعدی، قابوسنامه، صوفینامه و غزلیات سعدی را از خود به یادگار گذاشت.
روحالله هادی، استاد دانشگاه تهران
تصحیح بوستان و گلستان استاد یوسفی، بهترین کار موجود
شاگرد دکتر یوسفی معتقد است: «استاد در باب سعدی، بر حسب علاقهای که به او داشت، آثارش را تصحیح میکرد که اولی بوستان، بعدی گلستان و سومی غزلیات سعدی است. منتها فرقی که کتاب سوم _یعنی غزلیات_ دارد این است که متاسفانه به دلیل بیماری، عمر استاد اجازه این را نداد که که کار را تمام کند و بعدها با اشراف دکتر پرویز اتابکی این کار به سرانجام رسید و چاپ شد؛ به همین خاطر است که این کتاب برخلاف دیگر آثار استاد که تعلیق، مقدمه و بحثهای مفصل دارد، هیچکدام از اینها را ندارد و فقط تصحیحی از غزلیات سعدی است و گرنه کار بوستان و گلستان استاد یوسفی در شرایط کنونی بهترین کار موجود برای مطالعه است.»
یوسفی پس از بازنشستگی نیز از پا ننشست و تا جایی که در توان داشت با استفاده از قلم پرتوانش در راه گسترش فرهنگ و ادب فارسی تلاش کرد و با استفاده از نعمت نویسندگی خود توانست 8تالیف ،7 تصحیح ،14 ترجمه، 137 مقاله فارسی و 36 مقاله انگلیسی و فرانسوی از خود به یادگار بگذارد. «کاغذ زر»، «ابومسلم خراسانی»، «دیدار با اهل قلم»، «برگهایی درآغوش باد» و «چشمه روشن» از جمله این آثار برجسته هستند.
دلبستگی خاص دکتر یوسفی به شاهنامه و زبان فارسی
روحالله هادی معتقد است: « یوسفی بهقدری در مطالعه ادبیات و شعر معاصر ورزیدگی یافته بود که میتوانست آنها را نقد کنند و نمونه آنها را در کتاب «چشمهی روشن» یا «روانهای روشن» میتوانید ببینید، منتها یک دلبستگی خاصی هم داشت. مثلا علاقه و دلبستگی بسیار خاصی به شاهنامه فردوسی و توجه خاصی به زبان فارسی داشت، بهگونهای که شما وقتی به جلد اول کتاب «برگهایی در آغوش باد» نگاه میکنید، تمام جلد اول درخصوص شاهنامه است که این علاقه را به خوبی نشان میدهد. لازم به ذکر است که استاد یوسفی ترجمه های داستان «من و شعر» از نزار قبانی، «اما من شما را دوست میداشتم» از ژیلبر سیسبرون ،«انسان دوستی در اسلام» از مارسل بالتازار، «شیوههای نقد ادبی» از دیوید دیچز، «برگزیدهای از اشعار عربی معاصر» از دکتر مصطفی بدوی، «چشماندازی از ادبیات و هنر» از رنه ولک و دیگران را نیز به انجام رسانید.»
غلامحسین یوسفی، سرمشق برای اساتید ادبیات
شاگرد دکتر یوسفی در بیان خاطرهای از استاد یوسفی میگوید: «ما با هم درس دکتری که داشتیم، علاوه بر درس عام از همه ما میخواست که به صورت جداگانه به دیدارشان برویم. یادم است که یک روز عصر، هماهنگ کردم و به خدمت او رسیدم و گفتوگوی صمیمانهای راجع به زندگی، آینده، برنامه درسی، اطلاعات حوزههای مختلف زبان و ... داشتیم و دیدار دلنشینی بود. جالب بود زمانی که خواستم از محضرشان مرخص شوم، گزیدهای از قابوسنامه را که از تصحیحات خود او بود، به من داد و جالبتر اینکه، اسم من را به اشتباه یا براساس آمیختههای ذهنی به جای هادی، آهی نوشته بود و این خاطره شیرین از آن دیدار برای من ماند.»
وی معتقد است: « وجود دکتر یوسفی نمونه اعلای یک انسان فرهیخته بود که در فرهنگ خراسان بزرگ و ایران عزیز پرورش یافته بود. آگاهی استاد به زبان فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسه، ایشان را یک سرمشق برای اساتید ادبیات میساخت که در عین آشنایی به بنیادهای کهن فرهنگی ما، از دانشهای امروز دنیا نیز بیخبر نباشد. بیشک جای او امروز بسیار خالی است و سالها باید بگذرد تا دانشگاه آدمهایی در این حد و اندازه از اعتدال، انصاف، دانش، رفتار شایسته، ظاهر به سامان و باطن نیک پیدا کند.»
غلامحسین یوسفی، در نهایت در چهاردهم آذر ۱۳۶۹ در ۶۳ سالگی در اثر بیماری سرطان در تهران درگذشت.
نظر شما