مجید مددی در گفتوگوبا ایبنا:
ایدئولوژی در نگاه مارکس ضد علم است/ انتقاد از عدم شناخت مارکس در ایران
مجید مددی میگوید مارکس در دوران بلوغ خود وقتی به علم میرسد وجه اومانیستی اندیشه خود را کنار میگذارد. به اعتقاد وی ایدئولوژی هم مولفهای ضد علم است.
لطفا در ابتدا درباره جایگاه اندیشههای لویی آلتوسر در غرب و نیز اهمیت فعالیتهایش در شناخت مکتب مارکسیسم توضیح دهید؟
آلتوسر در دهه 60 و 70 میلادی در جهان به معروفیت رسید. او اواخر دهه 50 میلادی کارهای خود را آغاز کرد اما هنوز آثارش به زبانهای مختلف ترجمه نشده بود و تنها کشوری که آثار وی را ترجمه کرده بود انگلیسی زبانها بودند. آلتوسر عضو حزب کمونیسم فرانسه بود و تا پایان عمر به فعالیت در این حزب ادامه داد. او همواره میگفت که هیچکس حرف مارکس را نفهمیده است و احزاب کمونیست هم در سراسر جهان مزخرف گفتند! اما وقتی از او میپرسیدند که چرا هنوز به عضویت در حزب کمونیست فرانسه ادامه میدهی؟ پاسخ میداد چون من باید در قالب یک حزب فعالیت بکنم و هیچ حزبی نیست که من بتوانم عضو آن باشم. بنابراین با همه انتقادهایی که دارم اما همچنان میتوانم عضو برجسته حزب باشم.
وی همانگونه که گفته شد یکی از اعضای برجسته عضو حزب کمونیسم فرانسه بود که آثار مارکس را با دقت مطالعه و بررسی کرد و به این نتیجه رسید که برای شناخت مارکس باید مارکسیسم را یاد گرفت و البته تفکر انتقادی را در نظر گرفت نه اینکه هرچه او گفت را پذیرفت. او در یک بررسی مفصل تاریخی تمام آثار مارکس را از دوران جوانی تا پایان عمرش بررسی کرد و در اروپا و بسیاری از کشورهای دیگر از جمله فرانسه، انگلیس، آفریقا، و... برخی از مطالعات او با نام مکتب آلتوسر مورد توجه قرار گرفت.
عمده نظر آلتوسر این بود که آثار دوره جوانی مارکس، آثاری است غیر مارکسیستی؛ بدین معنی که خود مارکس آنها را در پایان عمرش قبول نکرد و بعدها این آثار غیرمارکسیستی و غیرمهم توسط بسیاری به حساب مارکس گذاشته شدند به طور مثال تئوری الیناسیون یا همان از خودبیگانگی که در اوایل عمر مارکس مطرح شد از جمله مفاهیمی بود که به گفته آلتوسر ضدمارکسیستی است و مارکس در پایان عمرش آن را پاره کرد، اما امروز اغلب این تئوری را به مارکس متصل میکنند و با آن کار میکنند.
با این حساب، به اعتقاد آلتوسر مارکس را باید با کدام کتابش شناخت؟
آلتوسر تاکید میکند که برای شناخت مارکس تنها اثری که باید مورد توجه قرار گیرد کتاب «سرمایه» مارکس است که گویای علم اوست. آلتوسر میگوید مارکس تا قبل از بلوغش مارکسیست نبود او برای توضیح آن میگوید در جهان اندیشه سه انقلاب اتفاق افتاده است نخست قاره ریاضی بوده که توسط یونانیها و به وسیله طالس بهوجود آمده است. آلتوسر معتقد است اول علم به وجود آمده و بعد فلسفه و این برخلاف مهملاتی است که اکنون دانشگاهیان میگویند که فلسفه پدر و مادر همه چیز است در حالی که فلسفه هیچچیز نیست و فقط توصیفکننده علم است به گونهای که مارکس حتی میگوید فلسفه نوعی استمناءست و ارزشی ندارد. مارکس طبق گفته آلتوسر سومین قاره را در علم گشود که همان تاریخ است. قاره نخست ریاضی بود که توسط طالس گشوده شد و به دنبالهاش فلسفه افلاطون بهوجود آمد. قاره دوم توسط گالیله در فیزیک گشوده شد که فلسفه دکارت را ایجاد کرد و قاره سوم توسط مارکس به وجود آمد که در حوزه تاریخ گشوده شد اما مارکس نتوانست فلسفه آن را ارایه دهد اما جملاتی گفت که نشان داد این فلسفه چه میتواند باشد.
چه کسانی موفق شدهاند شارحان خوبی برای مارکس باشند؟
آلتوسر میگوید در جهان اندیشه تنها سه نفر موفق شدند مفاهیم موردنظر مارکس را تبیین کنند که از آن جمله گرامشی و لنین است. لنین نخستین کسی بود که فهمید وقتی قاره تاریخ گشوده شود چه اتفاقی میافتد چون فردی دقیق بود آثار مارکس و نوشتههای وی را بررسی کرد و در کتابی با عنوان ماتریالیسم و نقد کارکردی فلسفه مارکسیستی را نشان داد. او نام علم تاریخ را ماتریالسم میگذارد و فلسفه مارکسیستی را دیالکتیک ماتریالیستی نامگذاری میکند.
آلتوسر با بررسی آثار مارکس به این نتیجه رسید که اگر کسی بخواهد جهان را تغییر دهد باید علم مارکسیستی را یاد بگیرد. پس تمام کسانی که درباره مارکسیسم حرف میزنند و تئوریبافی میکنند اغلب آن را نشناختهاند.
آینده ایدهآل بشری از نگاه آلتوسر چگونه ترسیم میشود؟
من در کتاب مقدمه مفصلی درباره زندگی آلتوسر نوشتم و در آن به اندیشه فلسفی و سیاسی او اشاره کردم. آلتوسر معتقد است شناخت مارکسیسم در گرو شناخت علم تاریخ است به معنای کشف قاره تاریخ. من در یک مقدمه کوتاه باید بگویم که تاریخ بشر از 5 مرحله تشکیل شده که مارکس روی آن مانور داده است. مرحله نخست دورهای بوده که حکومت وجود نداشته و مردم به صورت کمون زندگی میکردند در این دوره سرمایهای وجود نداشته است مرحله دوم بردهداری است که در آن عدهای قدرتمند، عدهای دیگری را برده خودشان میکردند. دوران بردهداری در تاریخ دورهای طولانی بوده است. مرحله بعدی دوران فئودالیسم است و در نهایت دوران سرمایهداری که هنوز هم ادامه داد و در آن سرمایه محور همه چیز است. این 5 مرحله همان کشف قاره تاریخ است.
آلتوسر میگوید اگر ما موفق شویم علم مارکسیسم را یاد گرفته و آن را کشف کنیم و این دانش علمی را به کار بگیریم این آن چیزی است که آینده جهان را به سوی جهان بیطبقه و انسانی رهنمون میسازد. جهانی که در آن سرمایه شخصی و استثمار وجود ندارد و حالتی شبیه به کمون اولیه میشود.
ایدئولوژی از نگاه آلتوسر چگونه است و چه تفاوتی با دیدگاه مارکس دارد؟
ایدئولوژی در نزد مارکس در دو مرحله تفسیر میشود در مرحله اولیه یعنی در مارکسیسم اولیه آنگونه که آلتوسر میگوید مارکس تحت تاثیر هگل قرار داشت و آن چیزی که فکر میکرد اومانیستی بود. آلتوسر براساس تحقیقاتی که انجام میداد میگوید مارکس در دوران بلوغش اومانیسم را یکسره کنار میگذارد و به علم میرسد. وقتی به علم میرسد وجه اومانیستی اندیشه خود را کنار میگذارد و آنها را به عنوان مولفههای ضد علم معرفی میکند. ایدئولوژی هم از نظر او چنین است. مارکس میگوید ایدئولوژی به معنای آگاهی کاذب است و این در همه شرایط و در همه حکومتها بهکار گرفته میشود چون موجب گشایش کار حکومتها میشود برای اینکه مردم به آن احترام بگذارند ولی ضد علم است چون در عین حال خودش فریبکارانه است. بنابراین رابطه علم و ایدئولوژی را میتوان در اینجا مشاهده کرد.
فروید هم در آثارش به نوعی به بحث ایدئولوژی در شخصیت انسان اشاره میکند و درباره آگاهی کاذب میگوید ما در شخصیتمان چیزی به نام آگاهی کاذب داریم یعنی چیزی به نظرمان میرسد که میدانیم اما نمیدانیم! اصل اساسی علم فروید آن چیزی است که میگوید شعور نا آگاه! همه فکر میکنند این شعور خودشان است اما ناآگاهی است که اصل اساسی و این بازی اساسی را میکند، این همان ایدئولوژی است که مارکس از آن سخن میگوید و در دوران بلوغش آن را کنار میگذارد. آلتوسر در آثارش میخواهد مارکس را از این پیرایهها پاک کند. من نام کتاب را از یکی از مقالات آلتوسر گرفتم و استفاده کردم.
کتاب «علم و ایدئولوژی» چه کارکردی میتواند برای جامعه امروزی ما داشته باشد؟
این کتاب به بسیاری از سوالات ما پاسخ خواهد داد. احساس من همواره این بوده که دوران نوجوانی، جوانی و میانسالیام به نام مارکسیسمی که به ما یاد دادند تلف شد، به همین دلیل به اروپا رفتم تا معنای دقیق مارکسیسم را بدانم و بعدها با خواندن آلتوسر آن را بهتر متوجه شدم و در کتاب هم اشاره کردم که طی 25 سال فعالیت و پژوهش به هیچ گروه سیاسی نپیوستم اما آن چیزی که به وجود خواهد آمد و باید بهوجود بیاید گروهبندیهای علمی بر اساس اندیشههای علمی آلتوسر در ایران است.
نظر شما