انتشارات سفیر اردهال کتاب «مرهمی بر شانههای زخمی» را با محوریت خاطرات زهرا حیدری مجد(پزشکیار دوران دفاع مقدس) منتشر کرد.
«مرهمی بر شانههای زخمی» روایت زندگی خانم پزشکیار هجده ساله اهل ساری است که از سالهای ابتدایی جنگ، از طریق بهداری سپاه و به صورت داوطلبانه راهی اهواز و جبهه جنگ میشود. کتاب که حاصل مصاحبه فاطمه کهنسال با این پزشکیار است، خاطرات وی را از لحظات سخت و گاها شیرینی است که در مدت کار او در نقاهتگاهها، بهداریها و بیمارستانهای مختلف جبهه جنوب و غرب به تصویر میکشد.
کتاب از 16 فصل تشکیل شده است که دو فصل ابتدایی به زمان کودکی، مدرسه حیدری، پیش از انقلاب و پیروزی انقلاب اشاره میکند و از فصل سوم تا دوازدهم، خاطرات و روایت حیدری از چگونگی ورود او به سپاه، اعزامهای مختلف او به جنوب و خاطراتی از همکاران او در بهداری است. همچنین بیان خاطرات رزمندگان مجروحی است که برای مداوا به بهداری منتقل میشدند.
فصل دوازدهم تا پانزدهم کتاب به خاطرات حیدری در بیمارستان مریوان و رسیدگی به مجروحان در این منطقه پرداخته است که بیان داستان زندگی مجروحان و پزشکهای هندی این بیمارستان در خلال زندگی شخصی حیدری به داستان اوج و قعر میدهد که همین امر باعث میشود داستان یکنواخت جلوه نکند و چون بیان واقعیتهای جنگ است، به مخاطب دید بهتری از جنگ میدهد. فصل آخر پایان جنگ تحمیلی از زبان حیدری است و به زندگی حال او اشارهای کوتاه دارد.
در پشت جلد کتاب آمده است: «آقای نوری گفت: حالا که اصرار دارید بمانید، این پلاک را به گردنتان بیندازید تا لااقل هرجا افتادید جنازهی شما شناسایی شود.
خوشحال شدم. گفت: من میگم جنازهی شما شناسایی شود، چرا میخندید؟ گفتم: من با عشق آمدهام و نمیدانم خدا از روی کدام عملم دوست داشت به اینجا بیایم. شما چرامیخواهید دوستی من با خدا را به هم بزنید؟
گفت: من کی باشم که که خدای نکرده دوستیتان را به هم بزنم؟ چشم. حالا که شما میخواهید، این هم پلاک. به شوخی گفت: هر بلایی سرت امد، نوش جانت!»
کتاب «مرهمی بر شانههای زخمی» در 164 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و بهای 9000 تومان از طرف انتشارات سفیر اردهال منتشر شده است.
نظر شما