راضیه تجار-نویسنده، در یادداشتی ضمن بیان مسیر پُرپیچ و خم مؤلفان برای خلق آثار، بهمنظور مقابله با تکثیر غیرقانونی کتاب، خواستار شکلگیری گروهی حقیقتیاب به عنوان وکلای نویسندگان شد.
در حقیقت نویسنده، این نطفه را با آب زمزم وجود آغشته میکند، وَرز میدهد، فُرم میدهد، از روح خود در آن میدمد و پس از زایش؛ پیرایش و ویرایش میکند تا بتواند عرضهاش کند. بعد، باید به دنبال ناشر برود و بحث چاپ را پیش بکشد تا جایی که به توافق برسد و باز انتظار که اثر چگونه و احیاناً با چه کاستیها یا ارتقایی از نظر ظاهری درآید. در این مسیر، باز رنج و انتظار است که نویسنده میبرد و آههاست که میکشد تا به گُل نشستن آرزویش.
حال ببینید بعد از طی طریق این مسیر طولانی که به نوعی گذر از کارزار است، و پس از چاپ اثر، دزدی با چراغ آید و حاصل آن همه ایام پُر از بیم و امید را بدزدد. کسی که بدون اجازه، اثر نویسندهای را چاپ بزند و حقالتألیفش را بچاپد، نام دیگری جز دزد ندارد.
در شرایطی که نویسنده بار دیگر همان راه پیشین را در پیش گرفته و مشغول خلق اثر دیگری است، شاید اصلاً متوجه این عمل نشود اما به هر حال این حقیقت زشت اتفاق افتاده است، چه او بداند، چه نداند. لذا قانون است که باید به صحنه بیاید و جلوی این ناراستی را بگیرد؛ تشکلی، مرکزی، نهادی حامیان نویسندگان، که آنان را آگاه برای عرضه شکایات و مطالبات کند. چرا که نویسندهی هنرمند بیشتر در دنیایی موازی این جهان سیر میکند و پی خلق اثری تازه است و کمتر فرصت پیگیری ماجرایی که کلی از او وقت میگیرد، دارد. شاید سارقان هم از همین خلاء استفاده میکنند و ادامهدهنده راه ناصوابند.
به همین جهت پیشنهادم در این یادداشت، ایجاد گروهی است حقیقتیاب، فقط برای دریافت اخباری در این زمینه و پیگیری ماجرا؛ گویی که نویسندگان وکلایی برای خود دارند. وکلایی که جایی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حمایتشان کند و در این زمینه نویسنده ذینفع را بیخبر نگذارند. از ما گفتن تا چه کسی گوش کند و چه کسی اجرا!
*انتشار دیدگاه نویسنده، به معنای موضع خبرگزاری کتاب نیست.
نظر شما