سه‌شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۳
پژوهشی درباره «ماجرای شاهپور علیرضا»/ سقوط هواپیمایی که برادر شاه را به کام مرگ کشاند

کتاب «ماجرای شاهپور علیرضا» نوشته تیرداد سخایی به بررسی روایت مرگ این شاهزاده پهلوی اختصاص دارد. نویسنده تلاش می‌کند تا روایتی مبتنی بر پژوهش از مرگ وی ارائه کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «ماجرای شاهپور علیرضا» تالیف تیرداد سخایی به بررسی روایت مرگ وی می‌پردازد و تلاش دارد تا روایت درستی از مرگ فرزند رضاشاه ارائه دهد. این کتاب پنج فصل دارد. «قبل از مرگ علیرضا»، «سقوط هواپیما و پیامدهای آن»، «بعد از مرگ علیرضا»، «افزوده‌ها بر متن» و «پیوست‌ها» عناوین فصل‌ها را تشکیل می‌دهند.
 
حادثه سقوط علیرضا پهلوی اتفاقی بود؟

در پشت جلد کتاب درباره شایعه توطئه قتل برادر تنی محمدرضا پهلوی آمده است: «این کتاب یک اثر تحقیقی و مستند است که به شرح حادثه سقوط هواپیمای حامل شاهپور علیرضا پهلوی در چهارم آبانماه 1332 و مرگ وی می‌پردازد. نویسنده، شایعه توطئه شاه برای قتل تنها برادر تنی خود را بررسی کرده و در این زمینه پژوهش‌های میدانی به عمل آورده است.»

در پیشگفتار کتاب با اشاره به اشتباهات تاریخی درباره چگونگی ثبت جزئیات سقوط هواپیمای علیرضا پهلوی می‌خوانیم: «پژوهش میدانی پیشرفت خوبی داشت، اما مطالعه منابع تحقیق کتابخانه‌ای به دلیل وجود اشتباه‌های تاریخی و ناآگاهی برخی از نویسندگان و مولفان یا شخصیت‌ها از جریان واقعه، مرا سردگم می‌کرد. بعد از پیروزی انقلاب ده‌ها جلد کتاب درباره خاندان پهلوی منتشر شد و در بعضی از آنها به زندگی و مرگ شاپور علیرضا اشاره شده است. متاسفانه برخی از گردآورندگان از نوشته یکدیگر بهره‌برداری کرده و مطالب تکراری آورده‌اند.» (ص 13)
 
نویسنده در مقدمه کتاب درباره ضرورت نوشتن اثری در رابطه با مرگ شاپور علیرضا می‌نویسد: «شاپور علیرضا شخصیتی نبود که ارزش آن را داشته باشد تا درباره او کتابی نوشته و منتشر شود، اما از آنجا که مرگش تاثیر مهمی بر سلطنت پهلوی گذاشت، مطالعه زندگی وی لازم به نظر می‌رسد. این کتاب هم یک اثر پژوهشی است که به شرح ماجرای زندگی و مرگ شاپور علیرضا و تلاش در بررسی این مساله می‌پردازد که آیا سقوط هواپیمای حامل وی، توطئه محمدرضاشاه برای از بین بردن تنها برادر تنی و جانشین قانونی خود بود یا این‌که حادثه اتفاقی بیش نبود.» (ص 21)
 
 تاثیر مرگ برادر تنی شاه بر زندگی ثریا بختیاری

سخایی در دیباچه کتاب درباره نداشتن ولیعهد پس از مرگ برادر شاه آورده است: «واقعه مرگ شاپور علیرضا، مساله جدی و مهمی را مورد توجه عموم مردم قرار داده است؛ مساله‌ای که تا کنون در قصر، محافل عالی اجتماعی و حتی در میان مردم به صورت پنهانی از آن صحبت می‌شد: دو سال از ازدواج ثریا با شاه می‌گذرد و او هنوز فرزندی به دنیا نیاورده که وارث تاج و تخت شوهرش باشد.» (ص 27)
 
فصل نخست «قبل از مرگ علیرضا» نام دارد و شامل عناوینی همچون «زندگینامه علیرضا پهلوی»، «پیش درآمد»، «تولد»، «تحصیل»، «سمت و مقام»، «ازدواج و طلاق»، «زندگی اجتماعی»، «مرگ»، «ویژگی‌های شخصیتی»، «رضاشاه و علیرضا»، «روابط علیرضا با محمدرضاشاه»، «علیرضا و سیاست»، «سهم‌طلبی شاهپور علیرضا از قدرت»، «ترور نافرجام محمدرضاشاه و سوءظن به رزم‌آرا» و «نامزد مقام ولیعهدی» است.

در این فصل درباره نوع رفتار برادر تنی شاه و اظهارنظر مردم در دست داشتن وی در ترور رزم‌آرا می‌خوانیم: «علیرضا شایعه‌های بسیاری در میان مردم نسبت به خود به وجود آورد. مانند اختلاف داشتن با محمدرضاشاه و ناراضی بودن از طرز حکومت او، دست داشتن در ترور رزم‌آرا نخست وزیر، برقراری ارتباط با شوروی برای سرنگونی دولت، تلاش برای رسیدن به مقام ولیعهدی و سرانجام مرگ مشکوک او بر اثر سقوط هواپیمایی که برادر تاجدارش در اختیار وی گذارده بود.» (ص 34)
 
نویسنده درباره «روابط علیرضا با محمدرضاشاه» در همین قسمت کتاب با اشاره به حساسیت شاه در به قدرت رسیدن برادرش می‌نویسد: «شاه با اخلاق و رفتار علیرضا آشنایی کامل داشت و به گفته ثریا اسفندیاری بین او و سایر برادارنش تفاوت بسیاری قائل بود. «به نظر می‌رسید که شاه در رفتارش با او نسبت به سایر برادرانش دقت بیشتری بکار می‌برد... شاه برای تنها برادر تنی خود اهمیت زیادی قائل بود و اغلب می‌گفت علی شخصیتی برتر از من دارد.» در عین حال که آشکارا نمی‌خواست برادرش را در مسند سلطنت ببیند... اغلب روزنامه‌های خارجی علی را وارث تاج و تخت معرفی می‌کردند، اما شاه هرگز این عنوان را رسما به وی نداد.» (ص 51)
 
نخست‌وزیری که مایه تشویش خاطر برادر تنی شاه بود!

همچنین در ادامه فصل نخست درباره نقش علیرضا در احساس خطر از ناحیه رزم‌آرا و نقش وی در حذف این نخست‌وزیر عصر پهلوی دوم  می‌خوانیم: «رزم آرا در دوران نخست‌وزیری خود به وضوح مایه تشویش‌خاطر درباریان بود. جلساتی که علیرضا پهلوی به انگیزه احساس خطر از ناحیه رزم‌آرا در کاخ خود تشکیل می‌داد، نشانه‌ای روشن از این تشویش خاطر است، چنان‌که پس از دفع رزم‌آرا این جلسات و حرکات سیاسی در کاخ علیرضا پهلوی به کلی پایان یافت و سکوت سیاسی بر آن مکان که مدت‌ها مرکز و مجمعی علیه قدرت رزم آرا بود، حکمفرما شد.» (ص 62)
 
فصل دوم با عنوان «سقوط هواپیما و پیامدهای آن» که در آن به موضوعاتی مانند «جشن تولد شاه در چهارم آبان 1333»، «وضع آب و هوای البرز مرکزی»، «سقوط هواپیما»، «انعکاس خبر حادثه در رسانه‌های گروهی»، «شایعه‌ها» و «توطئه‌ها» اشاره شده است.

در این قسمت درباره شایعه کشتن شاهپور علیرضا با توجه به خاطرات برخی رجال سیاسی عصر پهلوی نخست آمده است: «نخستین شایعه که در سطح وسیعی در کشور رواج یافت و دهان به دهان نقل شد، این بود که محمدرضاشاه تنها برادر تنی خود را کشت و از شر او راحت شد. ... در خاطرات ارتشبد فردوست می‌خوانیم که :«... علیرضا در یک سانحه هوایی از بین رفت و این شایعه به سرعت بر سر زبان‌ها افتاد که کار محمدرضا است.» (ص 118)
 
کنجکاوی و بیکاری دلیل حضور مردم در تشییع جنازه

«بعد از مرگ علیرضا» در فصل سوم گنجانده شده و به بررسی موضوعاتی همچون «تشکیل ستاد جستجو و فعالیت‌های اکتشافی»، «چگونگی پیدا شدن لاشه هواپیما»، «حمل جنازه‌ها به تهران»، «مراسم تشییع، تدفین و ترحیم»، «دستگیری دستبردزدگان به وسایل شاهپور علیرضا» و «بعد از مرگ علیرضا پهلوی» می‌پردازد.

نویسنده در تشریح حضور مردم در تشییع جنازه برادر تنی شاه می‌نویسد: «از آن‌جا که روزهای چهارشنبه و پنجشنبه 12 و 13 آبان بازار، مدرسه‌ها و اداره‌های دولتی تعطیل بود، بسیاری از مردم پایتخت، برخی به خاطر تاثر، بعضی به سبب بیکاری و خیلی‌ها از روی کنجکاوی در پیاده روی خیابان‌های حامل جنازه جمع شده و نظاره‌گر مراسم تشییع جنازه شاهپور علیرضا بودند.» (ص 171)
   
در همین قسمت درباره دلایل سقوط هواپیما و اظهارنظر قطعی با توجه به شواهد موجود درباره این حادثه می‌خوانیم: «گفت‌وگو با افراد محلی که گواهی بر پرواز هواپیما بر فراز چند روستا(به منظور خالی کردن باک بنزین بیچ کرافت) دادند و این‌که خلبان ارتفاع زیادی کم کرده بود، وجود نقص فنی در هواپیما را منتفی دانسته، هوای نامساعد، عدم دید کافی و ناآشنایی سرگرد مهاجر به منطقه کوهستانی و در نتیجه برخورد هواپیما به کوه را از عوامل سقوط آن شناختند. در نتیجه هر گونه دستکاری در هواپیمای شاهپور علیرضا قبل از پرواز آن به مقصد تهران مردود اعلام شد و تشخیص داده شد که خلبان احتمالا برای فرود اضطراری و اجباری اقدام کرده بود.» (ص 182)

اهمیت تعیین تکلیف حکومت بر کشور، از مرگ علیرضا بیشتر بود!
 
سخایی در فصل چهارم با عنوان افزوده‌ها بر متن و در «سخن پایانی» درباره اهمیت سال 1333 با توجه به رویدادهای مختلفی که در آن رخ داده، آورده است: «سال 1333 یکی از عجیب‌ترین و پرحادثه‌ترین سال‌های تاریخ معاصر ایران بود. مرگ شاهپور علیرضا پهلوی، برادر تنی محمدرضاشاه مهمترین واقعه به شمار نمی‌رفت، بلکه تعیین تکلیف حکومت بر کشور از اهمیت بیشتری برخوردار بود. از 1320 تا 1332 شاه سلطنت می‌کرد و نه حکومت. او نه این‌که خواهان برقراری دموکراسی در ایران باشد، بلکه چند نخست‌وزیر(قوام السلطنه، رزم آرا و مصدق) با کسب رای اعتماد از مجلس شورای ملی قدرت را در دست گرفتند.» (ص 201)
 
در صفحات پایانی کتاب نویسنده با ارائه دلایلی به شرح نامناسب بودن برادر شاه برای رسیدن به سلطنت می‌پردازد و می‌نویسد: «اگر هم مرگ علیرضا پهلوی بر اثر سانحه هوایی اتفاق نمی‌افتاد، وی از امکان کمی برخوردار بود تا به قدرت برسد، زیرا شایستگی رسیدن به تخت سلطنت ایران را نداشت. خودش نیز این موضوع را می‌دانست. همان ازدواج نامناسب او با یک بیوه لهستانی، با توجه به شرط قانون اساسی مبنی بر ایرانی‌الاصل بودن مادر ولیعهد آینده(علی پاتریک)، برای اثبات این موضوع کافی است. بنابراین محمدرضاشاه نیازی به از بین بردن برادر خود نداشت.» (ص 203)
 
کتاب «ماجرای شاهپور علیرضا» اثر تیرداد سخایی در 282 صفحه، شمارگان یک‌هزار و 100 نسخه به بهای 15 هزار تومان از سوی مولف منتشر شده است.

برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به نشانی زیر مراجعه کنید:

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها