در نشست بررسی فیلم و کتاب «بیسرو سیمین» عنوان شد
اکثر مستندهای ایرانی مانند زیارتنامه هستند!/ «سووشون» را میتوان منبع تاریخی بهشمار آورد
در فیلم «بیسرو سیمین» جواد مجابی، دانشور را مظهر اعتدال روحی نویسندگان زن ایرانی معرفی کرد و محمود دولتآبادی گفت: «از بس درباره مرگ عزیزانم صحبت کردهام، خستهام.» منتقدان حاضر در نشست بررسی این فیلم، از تکبعدی توصیف شدن شخصیت سیمین دانشور انتقاد کردند و یکی از منتقدان مستندهای ایرانی را همانند زیارتنامه دانست.
سیمین، مظهر اعتدال روحی نویسندگان ایران
فیلم «بیسرو سیمین» با بیت «هفت سین، بیسرو سیمین داغدار است / سوسن و سنبل به سوگش سوگوار است» آغاز و بعد خانه سیمین دانشور در کوچه ارض، در محله دزاشیب، پلاک 1 نشان داده میشود. هم سیمین دانشور از خود سخن میگوید و هم دیگران درباره او. از خشایار دیهیمی گرفته که درباره دقت ترجمه سیمین در عبارت «داغ ننگ» میگوید، تا جواد مجابی که سیمین را مظهر اعتدال روحی نویسندگان ایران میداند.
بحث مصاحبهشوندهها درباره تلفظ درست کلمه سووشون، و این که زری و یوسف نماد چه کسانی هستند و با موضوع شرط ازدواج سیمین و جلال ادامه مییابد تا آنجا که محمود دولتآبادی میگوید: از بس درباره مرگ عزیزانم صحبت کردهام، خستهام.
آیا سیمین دانشور همپای محمد قاضی و نجف دریابندری است؟
پس از نمایش فیلم، محمد بقایی ماکان، گفت: بر عهده سازنده جام بلورین نیست که پس از ساخت، چه کسی در آن می حافظانه میریزد و چه کسی آبدوغ. پس چگونگی پر شدن محتوای جام ربطی به سازنده آن ندارد. همین مساله درباره مستندسازی میرهاشمی نیز رخ داده است.
این پژوهشگر ادامه داد: ما ذهن جهانبین نداریم. برخی شخصیتها در جنبههای مختلف اثرگذار بودهاند. اگر قرار باشد، مرحوم دهخدا را به دیگران بشناسانیم و همه صرفا درباره لغتنامه او سخن بگویند، دهخدا شناخته نمیشود. در این فیلم، تمام مصاحبهشوندهها درباره سووشون صحبت کردند، تا حدی که برخی از آنها شعار دادند. هیچکس به ترجمه و توانایی هنری او اشاره نکرد و خواننده در نهایت متوجه نمیشود که آیا سیمین دانشور مترجم، همپای قاضی و نجف دریابندری است، یا خیر. در حالی که هیچ یک از این مترجمان به خارج از کشور نرفتهاند، ولی سیمین، بخشی از زندگی خود را در خارج از ایران سپری کرده است.
وی درباره لازم نبودن مقایسه میان سیمین و جلال گفت: گرچه از طریق قیاس است که به ارزشها پی میبریم و بزرگترین فیلسوفان نیز بنیاد تفکراتشان را بر اساس قیاس بنیان نهادهاند، ولی در این فیلم بیش از اندازه به این مقایسه توجه شده است.
این نویسنده افزود: مستند مانند یک مقاله تحقیقی و رساله محققانه است که بخش تدوین نیز دارد. لازم است پیش از اکران هر فیلم مستند، یک محقق، یک فرد فنی و یک فیلمساز، اثر را ببینند و از چشمی دیگر، درباره آن نظر دهند.
بقایی ادامه داد: گرچه انتظار داشتیم داعیهداران ادبیات بهترین نظرات را درباره سیمین اظهار کنند، ولی فقط یک اقتصاددان، یعنی فریبرز رئیسدانا، انتظار ما را برآورده کرد. پس مشکلات، تنها در یک مستند 90 دقیقهای نیست. بلکه بسیار گستردهتر است؛ به عبارتی، برخی سخنهایی که در فیلم آمده، نه به بار است و نه به دار.
به اصرار میخواهیم زری، سیمین باشد و یوسف، جلال آل احمد
جشمید کیانفر، سخنران دیگر این نشست عنوان کرد: ساختن فیلم مستند نیازمند تحقیق و پژوهش طولانی است و میرهاشمی در این باره کم نمیگذارد.
این پژوهشگر با اشاره به یادنامه «بیسرو سیمین» گفت: مرحوم آل احمد در مقطعی چراغ راه همه همنسلان من بود. خیلی از ما الفبای کار خود را از او یاد گرفتیم. همان چیزی که سیمین دانشور، در فیلم از آن با نام شتابزدگی یاد کرد. پس خمیرمایه فکری بسیاری از ما را جلال میسازد ولی ما در نهایت، متوجه نشدیم که این مستند درباره سیمین دانشور بود یا جلال آل احمد.
وی با اشاره به نظر اکثر منتقدان در فیلم که درباره انتساب شخصیت زری به سیمین و یوسف به جلال اظهار نظر کرده بودند، عنوان کرد: ما همواره میخواهیم بخشی از ذهنیات خود را القا کنیم؛ مثلا دلمان میخواهد که زری، همان سیمین دانشور باشد. سپس نظرمان را با اصرار فراوان، به اثبات میرسانیم.
کیانفر در ادامه گفت: سووشون یک منبع تاریخی مناسب به حساب میآید که نویسنده آن توانسته زیباییشناسی و ریزبینیهای دهه 20 تا 40 را به خوبی نشان دهد. من به بعضی از رمانها به مثابه یک منبع تاریخی نگاه میکنم. و هرگاه نتوانم بعضی مسائل تاریخی را در کتابها پیدا کنم، سراغ رمانهایی که رنگ تاریخی دارند، میروم. به راحتی میتوان برخی اطلاعاتی را که در منابع تاریخی نیامده، در کتابهای احمد محمود و اسماعیل فصیح یافت.
وی افزود: کسانی که در رشته تاریخ درس میخوانند، کمتر به رمان اهمیت میدهند؛ در حالی که به نظر من باید سه واحد رمان تاریخی در درس دانشجویان گذاشته شود تا اهمیت این کار مشخص شود.
کیانفر با اشاره به این که حاشیهبافی موجب فراموشی اصل داستان میشود و در این مستند برخی کوشیدهاند که میان نگاه ادبی جلال و سیمین ارتباط برقرار کنند، گفت: در هیچ یک از نوشتههای دانشور، نثر آل احمد با آن جملات کوتاه و ویژگیهای منحصر به فرد خود، دیده نمیشود. این دو نفر، دو شخصیت متفاوت با دو نوع تفکر متفاوتند که حتی نگاه مختلفی به اجتماع دارند ولی با هم در زیر یک سقف زندگی کردهاند.
وی گفت: این مستند در اصل فقط به سه موضوع پرداخته است؛ مرحوم آل احمد، سووشون، و خانم سمین دانشور رماننویس. اما آیا مرحوم دانشور را فقط به عنوان یک رماننویس میشناسیم؟ آیا او مدیریت مجله «نقش و نگار» را بر عهده نداشت؟ آیا نام او در فرهنگستان زبان و ادب فارسی نبود؟ چرا نباید دکتر دانشور از دید هنری بررسی شود؟ او استاد زیباییشناسی دانشگاه است که اصلا در فیلم جز در یک جزوه دانشگاهی، به این موضوع پرداخته نمیشود. مگر چند استاد زیباییشناسس در ایران داشتهایم؟ علاوه بر این، دانشور مترجم بود ولی در فیلم فقط اشارهای کوتاه به این موضوع شد. در حالی که بهتر بود، به میزان اهمیت و قابل استناد بودن ترجمههای او نیز توجه میکردند.
کیانفر ادامه داد: فیلمساز اصرار دارد، قبل از پرداخت به سیمین دانشور، به مرحوم آل احمد بپردازد. بنابراین، تسلط مردانه فیلمساز در این مستند زیاد دیده میشود.
وی گفت: با تمام انتقادهای مطرحشده، باید به فیلمساز «بیسرو سیمین» دستمریزاد گفت که توانست بعد از مرگ سیمین این فیلم را بسازد و این کار فقط بیانگر توانایی بالای اوست. باید ذوق او را ستود که در این موقعیت سراغ شاخه مستندسازی رفته که هیچ درآمدی برای او ندارد.
کشف استناد تاریخی نان سنگک 3 متری در سووشون
سید جواد میرهاشمی، سازنده مستند «بیسرو سیمین» در برابر نقدهای صورتگرفته، گفت: من از ابتدا قراری نداشتم که در این مستند درباره سیمین و جلال سخن بگویم ولی نزد هر بزرگواری که رفتم، همه خود مایل بودند درباره این دو تن سخن بگویند. اتفاقا باور شخصی خودم نیز بر این است که دانشور و آل احمد، دو شخصیت مستقل هستند که فقط زیر یک سقف با یکدیگر زندگی کردهاند. حال، ممکن است کسی این قیاس را وارد بداند یا خیر.
وی درباره اشاره نشدن به مدیریت دانشور بر مجله «نقش و نگار» گفت: سکانسهای مربوط به این موضوع حدود 22 دقیقه بود که زمان فیلم را به 2 ساعت میرساند. به همین دلیل از قرارگیری آن در فیلم صرف نظر کردم.
میرهاشمی ادامه داد: از سال 90 تا 93، بسیار تلاش کردم تا مصداقهای تاریخی برای برخی جنبههای رمان سووشون بیابم؛ مثلا برای آن نان سنگک تاریخی که حدود سه متر طول داشت. همین شد که بخشهایی از عروسی فرح دیبا و اخبار رسانهها را برای اثبات در این فیلم قرار دادم.
سپس کیانفر، در تایید این نکتهسنجی گفت: قیاس نان سنگ سه متری در سووشون و عروسی فرح، نکته تاریخی دقیقی است ولی مساله اینجاست که شما فیلمی مردانه درباره یک زن نویسنده و هنرمند ساختهاید. گویی هر جا قدمی برداشتهاید، یک «یا جلال» گفتهاید و بعد درباره سیمین از دیگران سوال کردهاید.
دکتر مجید تفرشی، تاریخنگار، از دیگر مهمانان حاضر در این نشست عنوان کرد: سید جواد میرهاشمی یک پدیده است و چون در عالم دل این مستند را ساخته، کار مهمی انجام داده است ولی در مستندنگاری، شخصیتها باید در محدوده مشخصی صحبت کنند. خصوصا مستندهایی که در ایران ساخته میشود و معمولا قرار است به شکل زیارتنامهای باشند و فقط از خوبیهای شخصیت مورد نظر سخن بگویند و نه بدیهای او. پس در مستندها مصاحبهکننده باید خط روایت را برای مصاحبهشوندهها مشخص کند. یک خط روایی میتواند، اثری خوب را به اثری درخشان تبدیل کند.
وی ادامه داد: اگر «بیسرو سیمین» را تدوینگر منصف و بیرحمی غیر از شخص میرهاشمی انجام داده بود، حتما برخی از این اشکالات کنونی بر کار وارد نمیشد.
نشست نمایش فیلم و نقد و بررسی کتاب «بیسرو سیمین»، با صحبت مهمانان حاضر در جلسه درباره موافقت یا مخالفت آنان با بررسی جلال آل احمد و سیمین دانشور در کنار یکدیگر، لزوم طبقهبندی در معرفی جنبههای مختلف شخصیت دانشور، ناگفتههای مطرحنشده درباره او، عدم توصیف کلاسهای پرجمعیت زیباییشناسی وی در دانشگاه، و نبود تحلیل روانکاوانه از آثار دانشور به پایان رفت.
در نهایت دکتر بقایی ماکان درباره ارزشمند بودن مستند «بیسرو سیمین» گفت: کسی که کار میکند، اشتباه نیز میکند، ولی مهم این است که کار میکند.
نظر شما