دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۱
افرادی که اشتیاقی به زبان مادری خود ندارند وارد حرفه ترجمه نشوند/ قله اورست حرفه ترجمه از دیدگاه دیوید بلوس

«دیوید بلوس» مترجم توانمند زبان انگلیسی معتقد است مترجمان نباید بیش از این زمان و استعداد خود را برای فتح دوباره و دوباره قله‌های هیمالیای ادبیات نظیر هومر، ویرژیل، دانته، سروانتس، فلوبر، کافکا و پروست صرف کنند بلکه بهتر است بیشتر به کشف تپه‌ها و دره‌های جهان ادبیات که ناشناخته‌اند بپردازند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از وال استریت ژورنال، «دیوید بلوس» مترجم فعال ادبیات انگلیسی است که تاکنون بیش از 20 کتاب ترجمه کرده است.

او مدیر برنامه‌های دانشگاه پرینستون آمریکا در ترجمه و ارتباطات بین فرهنگی و همچنین نویسنده 7 عنوان کتاب از جمله «آیا یک ماهی در گوش شماست؟» است که از سوی مجله اکونومیست به عنوان کتاب سال 2011 معرفی شد. این کتاب توانسته در قالب یک کتاب درباره ترجمه به بیان جامع تاریخ فرهنگی بپردازد.

هفته گذشته آخرین ترجمه بلوس از کتاب «سپیده‌دم خدایان شرقی» نوشته «اسماعیل کاداره» (نویسنده مشهور آلبانیایی) توسط انتشارات گروو منتشر شد.

بلوس 69 ساله در مصاحبه با وال استریت ژورنال درمورد هنر ترجمه صحبت کرده است:

چرا بی‌اهمیت جلوه دادن ترجمه‌ها و نخواندن آنها به امری عادی تبدیل شده است؟
به نظر من کوچک شمردن ترجمه‌ها و نخواندن آنها نسبت به سابق کمتر شده و اگر هنوز هم شاهد چنین مسئله‌ای هستیم شاید دلیل آن واهمه از چیزهای خارجی و جدید است. همچنین بیان این موضوع که بهتر است کتاب‌ها را به زبان اصلی آنها بخوانید، نوعی عوام‌فریبی است که به ترجمه آسیب وارد کرده است.

ترجمه یک صحنه طنز و شوخی سخت‌تر است یا یک صحنه غم‌انگیز؟
طنزها و لطیفه‌هایی را که منوط به صدای کلمات، دستور زبان یا املا هستند اغلب نمی توان به همان شکل ترجمه کرد. مترجم برای ترجمه این‌گونه طنزها باید از ذکاوت خود برای جستجو و ابداع جناس‌ها و بازی با کلمات استفاده کند. درواقع ترجمه مطالب طنز فوق‌العاده سرگرم‌کننده است. از سوی دیگر ترجمه صحنه‌های غم‌انگیز تلاش متفاوتی می‌طلبد که آن نیز سختی خود را دارد.

شما به چند زبان صحبت می‌کنید؟
بستگی دارد منظور شما از صحبت کردن چه باشد. من می‌توانم حدود یک ساعت اگر اشتباهی نکنم، خود را به جای یک فرانسوی جا بزنم. آلمانی را نسبتاً راحت می‌خوانم اما همه همان ابتدا متوجه می‌شوند که من یک آلمانی نیستم. زبان روسی من هم این روزها افتضاح است گرچه زمانی آن را خیلی خوب صحبت می‌کردم. همچنین برای یادگیری زبان عبری و مجارستانی نیز تلاش کردم که بی‌فایده بود.
در واقع من یک چند زبانه کوچک هستم در حالیکه بسیاری از همکارانم به دو برابر زبان‌هایی که من آشنا هستم صحبت می‌کنند.

چگونه کار مترجمی را آغاز کردید؟ آیا توصیه‌ای برای مترجمان دارید؟
در سال 1981 کتاب «زندگی: یک دستو‌العمل» نوشته «ژرژ پرک» فرانسوی را خواندم و مجذوب آن شدم و احساس کردم این کتاب باید به انگلیسی ترجمه شود. اینگونه بود که ترجمه را آغاز کردم و تصور می‌کنم بیشتر مترجمان نیز به دلیلی مشابه (یعنی مجذوب یک کتاب یا نویسنده یا یک مکتب فکری شدن) به ترجمه روی آورده‌اند.
من به افرادی که شور و اشتیاقی برای کاوش در زبان مادری خود ندارند، توصیه نمی‌کنم ترجمه را به عنوان یک شغل برای خود انتخاب کنند. این کار با توجه به درآمد پایینی که دارد گزینه منطقی‌ای برای شغل بودن نیست. می‌توانید مانند سایر کارهایی که به آن‌ها علاقه دارید به آن بپردازید.

چه آثار بزرگی وجود دارند که هنوز به انگلیسی ترجمه نشده‌اند؟
صدها و شاید هزاران کتاب خوب وجود دارد که چون ترجمه نشده‌اند چیزی درمورد آنها نشنیده‌ایم. من نمی‌توانم باور کنم که «جان کراس» تنها نویسنده ارزشمند استونیایی است یا «اسماعیل کاداره» تنها رمان‌نویس برجسته آلبانیایی است و یا بلغارستان هیچ نویسنده مهمی ندارد.

آیا هیچ کتابی وجود دارد که آن را غیرقابل ترجمه و قله اورست حرفه ترجمه بنامیم؟
آرزو می‌کنم زمان و استعدادهای کمتری برای فتح دوباره و دوباره قله‌های هیمالیای ادبیات نظیر هومر، ویرژیل، دانته، سروانتس، فلوبر، کافکا و پروست صرف شود و مترجمان بیشتر به کشف تپه‌ها و دره‌های جهان ادبیات که کمتر شناخته شده‌اند بپردازند.
فکر می‌کنم تنها کتاب‌هایی غیرقابل ترجمه هستند که نمی‌توان آنها را درک کرد گرچه قبول دارم برخی آثار بسیار پیچیده هستند مانند «یک خلاء» نوشته پرک که در آن هیچ حرف e بکار نرفته ولی وقتی ترجمه‌های اسپانیایی، ژاپنی، سوئدی و غیره را می‌خوانید دیگر نمی‌توانید آن را غیر قابل ترجمه بدانید.

آیا در کتاب جدید کاداره متن یا کلمه‌ای بود که برای ترجمه شما را به چالش کشیده باشد؟
در «سپیده‌دم خدایان شرقی» کاداره به شعری جنجالی که در آلبانی سروده اشاره می‌کند و خوشبختانه ترجمه روسی این شعر که کاداره در نسخه فرانسوی آن آورده به من کمک کرد بتوانم این دو بیت را به انگلیسی ترجمه کنم.

مترجم مورد علاقه شما در زمینه آثار چخوف کیست؟
چخوف نیز مانند کاداره به همه مترجمانش جان می‌بخشد. فرقی نمی‌کند چه کسی مترجم باشد، چخوف همیشه لذت محض است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها