یادداشت شعیب بهمن، به انگیزه سالمرگ ماکیاولی
ماکياولي؛ مردی که اعمال قدرت را تنها عنصر تنظیمکننده روابط سیاسی ميدانست
شعیب بهمن، مولف و تحلیلگر امورسیاسی یادداشتی را در اختیار ایبنا، قرار داده است که در آن ضمن مرور وقایع زمان ماکیاولی معتقد است داوري درباره انديشههاي ماکياولي نه تنها امري دشوار ميباشد، بلکه عموما با دوگانگي و تضاد نيز همراه است.
درباره ماکياولي واهميت انديشههاي وي معروف است که تمام سیاستمداران جهان، هر شب نسخهاي از کتاب «شهريار» را زير سر خود ميگذارند و بعد ميخوابند. اگر چه اين مسئله نميتواند صحت داشته باشد، اما واقعيت آن است که ماکياولي و انديشههاي سياسي وي نقش مهمي نه تنها در تاريخ انديشه سياسي، بلکه در شيوه حکمراني زمامداران در زمانها و مکانهاي مختلف داشته است. به نحوي که امروزه نيز شيوه برخي از حکومتها يا زمامداران به شيوه «ماکياوليستي» تعبير ميشود.
«شهريار» و «گفتارها»
ماکياولي صاحب دو اثر برجسته به نامهاي «شهريار» و «گفتارها» است. نگارش کتاب شهریار در اواخر سال ۱۵۱۳ میلادی به پایان رسید. ماکیاولی، شهریار را در دوره دشواری از زندگیاش نوشت و آن را به امید به دست آوردن شغل و درآمدی به لورنسو مدیچی، یکی از نامدارترین حاکمان فلورانس در دوران رنسانس هديه کرد. کتاب شهریار ۲۶ فصل دارد که در هر فصل توصیهای در باب مملکتداری ارائه شده است. ترجمه فارسی این کتاب براي نخستين بار در سال ۱۳۱۱ توسط محمود محمود در ایران منتشر شده است و پس از آن بارها توسط افراد ديگري ترجمه و منتشر شده است.
گفتارها ديگر اثر مشهور ماکياولي است. وي در اين کتاب تا حدي مواضع خود را درباره شيوه حکمراني تعديل کرده و به بررسی حکومت مطلوب خود بر مبنای جمهوری روم پرداخته است. به اين سبب که گفتارها پس از شهريار نوشته شده است، برخي اعتقاد دارند که اين کتاب اهميت بيشتري نسبت به شهريار دارد و براي درک و فهم انديشههاي ماکياولي بايد کتاب گفتارها را مورد مطالعه و بررسي قرار داد.
تضاد و دوگانگي
انديشههاي ماکياولي در طول زمان هيچ حد و مرزي را رعايت نکرده و نه تنها ماهیت غرب مدرن را شکل دادهاند، بلکه به سراسر جهان گسترش يافته و مورد استفاده بسياري از رهبران سياسي قرار گرفتهاند. ماکیاولی به انسان، دیدی اومانیستی و منفینگرانه داشته است. همچنين وي با واقعبيني و تقدسزدایی از سیاست، اعمال قدرت را تنها عنصر تنظیمکننده روابط سیاسی ميدانست. وي در آثار خود، فريب و دروغ را در امور سياسي مجاز ميشمارد و اصولا جايي براي اخلاقيات در سياست در نظر نميگيرد. در عين حال وي به برقراري ثبات، امنيت و حفظ وحدت ملي تاکيد ميکند که همگي از اصول مهم دولتهاي ملي در عصر جديد محسوب ميشوند.
بر اين اساس داوري درباره انديشههاي ماکياولي نه تنها امري دشوار ميباشد، بلکه عموما با دوگانگي و تضاد نيز همراه است. زيرا برخي اعتقاد دارند که ماکياولي به ارائه سختترين و سرکوب آميزترين روشهاي حکمراني به زمامداران عصر خود پرداخته و به همين جهت انديشمندي شرخواه محسوب ميشود. در مقابل، عده اي اعتقاد دارند که ماکياولي با توضيح و تفسير حکومت سرکوبگر، قصد داشته مضرات آن را به حاکمان وقت نشان دهد و آنها را به تسامح و تساحل وادارد. در نظر اين عده، ماکياولي انديشمندي خيرخواه به شمار ميآيد.
در مجموع ماکياولي نيز همانند ساير انديشمندان، فرزند زمانه خود بوده است. او در عصري ميزيست که ایتالیا دچار از همگسیختگي بود و حاکمان دولتشهرهای مستقل، در صدد غلبه بر یکدیگر بودند. از اين رو وي در چنين شرايطي، جنگ را یگانه راه حفظ يکپارچگي کشور خويش ميدانست و براي حفظ و تقويت يکپارچگي بهوجود آمده از حاصل اين جنگ، اعمال قدرت به روشهاي سرکوبگرانه را نيز مجاز ميشمرد. با اين اوصاف ميتوان به راز جمله معروف ماکياولي پي برد که اعتقاد داشت: «هدف، وسیله را توجیه میکند». در واقع اين جمله برآيند اوضاع و شرايط موجود در دوران زندگي ماکياولي و هدف نهايي او مبني بر حفظ وحدت سرزمين اجدادياش بهواسطه وجود دولتي مقتدر بود.
نظر شما