شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۰
اقتباس ادبی در تهران سال 1500

در سال های اخیر تب تبدیل خاطرات دفاع مقدس به فیلمنامه به شدت فراگیر شده و هر روز خبر می رسد که یکی از این آثار در دستور کار فیلمساز یا سریال سازی قرار گرفته است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، مهری توکلیان: تبدیل متن مکتوب به متن تصویری یکی از راه‌های جاودانه شدن و ماندگار شدن یک اثر است. نویسندگان زیادی آرزو دارند آثارشان تبدیل به فیلم و سریال شود. در جامعه ای که شمارگان کتاب 1100 و گاهی 700 نسخه است، به تصویر کشیدن یک داستان در قالب اثری نمایشی و حتی یک اثر نمایشی ضعیف، در بدترین حالت قطعا صدها و گاهی هزاران برابر یک اثر مکتوب مخاطب خواهد داشت اما آیا هر اثری قابلیت تبدیل شدن به تصویر را دارد؟ پاسخ فیلمنامه نویسان به این سوال در اغلب موارد عبارت «خیر» است زیرا نویسندگان معمولا در دنیایی اقدام به خلق اثر می کنند که قرابتی با تصویر ندارد و حتی گاه از آن بسیار دور است. سینما زبان ایجاز، کوتاه و گزیده گویی است و رمان به بسط و گسترش نیاز دارد. البته همیشه صرفا مسائل فنی مانع از اقتباس نمی شود و گاه محتوا قابلیت تبدیل شدن به تصویر را ندارد.

«خاطرات دفاع مقدس» در طول چند سال اخیر یکی از جذاب ترین و شیرین ترین خواندنی ها برای علاقه‌مندان به مطالعه بوده است. کتاب هایی که با لحن و بیانی متفاوت تلاش کرده اند هر یک تصویری دقیق و واقعی از آن دوران را ارایه و منعکس کنند. «دا» مشهورترین این آثار است که با انتشار آن و به واسطه استقبالی که از آن صورت گرفت، جامعه علاقه‌مند به دفاع مقدس با وجهی دیگر از جنگ نیز مواجه شد. وجهی که صرفا «پیروزی» و «شیرینی» نبود و در آن هیچ «سید» یا «حاجی» یک تنه لشگر بعث را لت و پار نمی کرد. وجه دیگر این اثر بازنمایی و بازتاب اجتماعی یک دوران مهم از تاریخ کشورمان بود. دورانی که در آن با وجود اشغال شهرهای مرزی توسط ارتش عراق، منازعات سیاسی ادامه داشت و همچنان که جبهه جنوب و شلمچه شاهد درگیری خودی و دشمن بود، جبهه مقابل دانشگاه تهران نیز ناظر درگیر هموطنان ایرانی با یکدیگر بودند.

لحظات ناب خاطره های جذاب دفاع مقدس را می توان در چند اثر دیگر نیز دنبال کرد. «نورالدین فرزند ایران» و «پایی که جا ماند» دو اثر دیگری است که با اقبال بیشتر مواجه شده اند اما کتاب «از معراج برگشتگان» حمید داوود آبادی با آنکه شهرتی به اندازه دو اثر دیگر کسب نکرده اما در روایت پشت صحنه جنگ چیزی کم از آثار دیگر ندارد. در میان آثاری که نگارنده خوانده دو اثر «آسمان مال من بود» و «خاطرات ایران» نیز وجود دارد که حاوی نکاتی عجیب و شنیدنی از دفاع هشت ساله است که شاید برای نسل آن روز گهگاه در قالب خاطراتی شفاهی طرح شده باشد اما هیچ گاه جنبه ای مکتوب پیدا نکرده است. مثلا در کتاب «آسمان مال من بود» که خاطرات خلبان «صمد علی بالا زاده» است،او به این نکته اشاره می کند که برخی خلبان ها در زمان جنگ حاضر نمی شدند برای ماموریت های هوایی به داخل خاک عراق بروند و شهرهای عراق را هدف قرار دهند.

در کتاب «خاطرات ایران» وجوه تکان دهنده تری از جنگ روایت شده است. پیش از خواندن این کتاب محال است باور کنید پرستاری به دلیل کمک به مجروحان جنگ، در سال های دفاع مقدس از کارش اخراج شده باشد.

روایت زندگی افراد خدمتگزاری که به دلیل خدمات شان به جبهه و جنگ مغضوب واقع شدند و حتی در زمان جنگ با انواع و اقسام محدودیت ها دست و پنجه نرم کردند، وجه تشابه «خاطرات ایران» و «آسمان مال من بود» است. البته اینها از معدود آثار نوشته شده است و قطعا در سینه ها و دل های زیادی، خاطراتی تکان دهنده تر وجود دارد که هنوز بر صفحه کاغذ جاری نشده است. این نوشته ها هرکدام ظرفیت تبدیل شدن به داستان و فیلم نامه ای تکان دهنده را دارد اما آیا سینما و تلویزیون قابلیت به تصویر کشیدن این مسائل را دارد؟ پاسخ «خیر» است. در ایران هم به لحاظ تکنیکی و هم به لحاظ محتوایی نمی توان روایتی دقیق و قابل قبول از یک اثر ادبی را ارایه کرد. برخلاف سینمای غرب که در آن اقتباسی مانند «برباد رفته» از رمانی به همین نام، روایتی نزدیک به متن ادبی است، در سینمای ایران هنوز به آن درجه از توانایی نرسیده ایم که بتوانیم اثری ادبی در ابعاد بزرگ را به تصویر تبدیل کنیم و هم صاحب اثر را راضی کنیم و هم مخاطب را. شخصا این سوال برایم وجود دارد که سازندگان سریال «دا» چگونه می خواهند صحنه های غسال خانه، شهادت مردم در خرمشهر و... را در این سریال به تصویر بکشند؟ کل بضاعت سینمای ایران در روایت حماسه خرمشهر، محدود به چند اثر همچون کیمیا، دوئل، خاک سرخ و... است که در آنها نیز حجم اندکی از فیلم به وقایع تکان دهنده خرمشهر اختصاص یافته است. کتابی مانند «پایی که جا ماند» چگونه قابل تبدیل شدن به سریال است؟ آیا می توان صحنه های متعدد شکنجه را در آن به تصویر کشید؟ پاسخ قطعا خیر است چون چنین صحنه هایی هیچ گاه قابلیت پخش از تلویزیون را نخواهند داشت و بدون این صحنه ها، سریال چیزی برای دیدن نخواهد داشت.

شاید گذشت زمان و دور شدن از این وقایع بتواند بستری مناسب را برای ساخت این آثار فراهم کند. این خاطرات هیچ گاه کهنه نخواهند شد و برای همیشه به ایران و ایرانی تعلق خواهند داشت و نقطه ای افتخار آمیز در کشور ما خواهند بود. شاید صدها سال بعد، به همان ترتیب که این روزها سریال هایی با موضوع صفویه، قاجار، دوران صدر اسلام و... ساخته می شود، هنرمندی پیدا شود و یکی از این آثار را به فیلم یا سریال تبدیل کند. در آن روزگار قطعا نگارنده این مطلب و خواننده آن حضور ندارند اما سازندگان این آثار با اشرافی دقیق تر نسبت به موضوع و با گذشت زمان و ته نشین شدن تحلیل های آنی، به نگاهی عمیق دست خواهند یافت. شاید مثلا روزی روزگاری در تهران سال 1500 این خبر در یکی از رسانه های ایران درج شود: «زندگی یک پرستار که در قرن چهاردهم هجری شمسی زندگی می کرد و زندگی او مصادف با جنگ هشت ساله ایران و عراق بود، به زودی به یک سریال تلویزیونی تبدیل می شود»!-

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها