خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ـ ملاصدرا واضع گونهای از فلسفه است که «حکمت متعالیه» نام دارد. این فلسفه برآیند حکمت و کلام اسلامی بهعلاوه فلسفه مشاء، فلسفه اشراق و عرفان اسلامی است و به همین دلیل در تاریخ تفکر اسلامی – ایرانی اهمیتی بسیار دارد.
خبرگزاری کتاب ایران درباره این فیلسوف گفتوگویی با عماد افروغ ــ جامعهشناس و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی ــ انجام داده است. این مدرس دانشگاه در یکی از تألیف های خود به تاثیر مهم فلسفه صدرایی بر شکلگیری انقلاب اسلامی ایران اشاره کرده است:
ـ شما در کتاب «انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» به وجه صدرایی انقلاب اسلامی ایران اشاره کردهاید. لطفاً درباره این نظر توضیح دهید.
من در یکی از یک فصلهای این کتاب با عنوان «مبانی و قلمرو احیاگری دینی امام خمینی (ره)» به مبانی فلسفی امام در راستای انقلاب اسلامی اشاره کرده و به طور خاص در یک فصل نیز با عنوان «تبیین فلسفی انقلاب اسلامی بر اساس حکمت متعالیه» وجه صدرایی انقلاب را تبیین و شرح کردم. انتهای این کتاب نیز بازنشر گفتوگوی بلند من با نشریه «سمات» در این موضوع است. در این گفتوگو اصل حرف من داشتن بنمایه فلسفی و به طور اخص صدرایی انقلاب بود و اصل حرف آنها حول محور ریشه فقهی داشتن انقلاب دور میزد. من به طور کل در این کتاب تلاش کردم تا رگههای تفکر صدرایی حضرت امام را بازنمایم و این تفکرات را در راستای تبیین انقلاب بسط دهم.
ـ به طور مختصر درباره وجوه صدرایی بودن انقلاب را برای مخاطبان «ایبنا» توضیح دهید.
به طور خاص وجه ناثنویتگرایانه تفکر صدرایی و نگرش توحیدی ناب که ساحتهای سه گانه شناختی ــ یعنی قرآن، فلسفه و عرفان ــ را در هم میآمیزد، باعث این نتیجه میشود که دلالتهای هستیشناسی و معرفتشناسی دارد. این نتیجه در اینجا انقلاب اسلامی ایران است. همچنین عالم را منظومهای دیدن، خاستگاه صدرایی دارد که جهان به این مساله توجه کرده است. یادمان نرود که حضرت امام خمینی (ره) یک فیلسوف صدرایی بود و سالها کتاب «اسفار» ملاصدرا را تدریس میکرد.
انقلاب اسلامی ایران یک سوال اساسی را مطرح کرد: آیا بین دین و سیاست، اخلاق و سیاست، دنیا و آخرت، فرد و جامعه و نَفس با بدن رابطهای وجود دارد یا خیر؟ تفکر صدرایی با آن نگاه کلگرایانهاش بیان میکند که بین همه این مفاهیم ارتباط وجود دارد. اگر ما این مساله را درک نکنیم از درک انقلابمان نیز عاجز خواهیم بود.
ـ همانطور که اشاره کردید، در گفتوگوی چالشی شما و تحریریه نشریه سمات، طرف مقابل اعتقاد جدی داشت که انقلاب ایران ریشه فقهی دارد و نه فلسفی. پاسخ شما به این پرسش چه بود؟
ما نمیتوانیم روابط درونی انقلاب و همچنین عوامل علّی و معلولی آن را بر اساس فقه توصیف یا تبیین کنیم. از همه اینها گذشته کدام فقه میتواند موجب انقلاب شود؟ فقه صرفا مجموعهای از قوانین و بایدها و نبایدهاست و به لحاظ ردهبندی علوم، در ردهای بعد از علوم دیگری چون فلسفه و عرفان قرار دارد.
من در این کتاب، برای آنان دو روایت صحیح از همین تاریخ انقلاب را به عنوان بینه تاریخی آوردم که در درست بودن آن شکی نیست. محمدحسنین هیکل از حضرت امام میپرسد که «شما به سرانجام رسیدن این انقلاب را مدیون چه کسانی میدانید؟» پاسخ حضرت امام فلسفه صدرایی است. روایت دیگر، پیام حضرت امام به میخائیل گورباچف است. حضرت امام در این نامه گورباچف را به مطالعه کتابهای ملاصدرا و محیالدین ابنعربی توصیه میکند. جالب است که حتی پیک امام (ره) نیز یک فیلسوف صدرایی یعنی حضرت آیتالله جوادی آملی بود.
ـ جالب است که برخی معاندان انقلاب نیز به هانری کربن خرده گرفتند که به دلیل احیای متون فلسفی به ویژه «اسفار» باعث آگاهی ایرانیان و در نتیجه وقوع انقلاب اسلامی ایران شده است.
زنده کردن منابع فلسفه صدرایی ارتباط چندانی با هانری کربن ندارد. در حوزههای علمیه چراغ فلسفه صدرایی هیچگاه خاموش نشد، هرچند در مواقعی کمرمق شده بود. ملاصدرا مبدع حكمت متعالیه است اما این مساله در ملاصدرا خلاصه نمیشود، هم قبل و هم بعد از ایشان بحث حکمت متعالیه مدام مطرح بوده است.
ـ به نظر شما آیا ملاصدرا حرف آخر را در حکمت متعالیه زده است؟
من اعتقاد دارم که نباید در ملاصدرا درجا زد. خود من نقدهایی به فلسفه ملاصدرا دارم که بر اساس آن میگویم نیاز به تفکر نوصدرایی به ویژه در حوزههایی چون طبیعتشناسی، توجه به ماهیت و همچنین توجه دقیقتر، مبسوط و منشعبتر در فرآیند حرکت، به شدت حس میشود کما اینکه حضرت امام (ره) نیز اشکالاتی بر فلسفه صدرایی وارد کردند.
ـ به نظر شما ممکن است تفکر صدرایی بر عامه مردم نیز اثر بگذارد؟ اگر پاسخ مثبت است وجوه عینی این تاثیر را بیان کنید.
اگر کسی تفکر صدرایی را بپذیرد، قطعا تحجر، حتی نسبت به خود فلسفه صدرایی را به کناری میگذارد. این مساله حاکی از آن است که تفکر صدرایی مقوله خودانتقادی را نیز موجب میشود.
ـ با توجه به پیوندهای شما با حوزه و دانشگاه، اکنون کمبود چه پژوهشها و یا کتابهایی درباره ملاصدرا حس میشود؟
من چندین سال است که یکروز در هفته را به قم میآیم و در مقاطع تحصیلات تکمیلی، فلسفه علوم اجتماعی تدریس میکنم. در این میان دانشجویان را به پژوهش تطبیقی ترغیب میکنم. تاکنون چندین پایاننامه دفاع شده است. آخرین آن نیز «مقایسه علیت و تبیین در اندیشه ملاصدرا و روی بسکار» است. این همسنجی تطبیقی میان ملاصدرا به عنوان رئالیسم صدرایی و بسکار نماینده و چهره شاخص رئالیسم انتقادی است. در این مقایسهها بسیاری از مسائل به ویژه ضعفها و قوتهای دو طرف مشخص میشود. ما به این پژوهشهای تطبیقی احتیاج بسیار داریم.
«انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» در سال 1391 با شمارگان دو هزار و 500 نسخه، 386 صفحه و بهای هشت هزار و 600 تومان از سوی انتشارات سوره مهر روانه کتابفروشیها شد. افروغ همچنین در کتاب «گفتارهای انتقادی» خود نیز بحث انقلاب صدرایی ایران را شرح و بررسی کرده است.
عماد افروغ دارای مدرک دکترای جامعهشناسی از دانشگاه تربیت مدرس است. او هماکنون به عنوان عضو هیات علمی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مشغول به فعالیت است و همچنین در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه باقرالعلوم به تدریس دروس تخصصی جامعهشناسی اشتغال دارد. افروغ در هفتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده تهران انتخاب شد.
از دیگر کتابهای منتشرشده افروغ میتوان به این موارد اشاره کرد: «روشنفکری و اصلگرایی فلسفی»، « درآمدی بر رابطه اخلاق و سياست، نقدی بر ماكياوليسم»، «ديالكتيک خرد و جامعه، دريچهای رو به حقيقت»، «رنسانسی دیگر»، «اسلام و جهانی شدن»، «هویت ایرانی و حقوق فرهنگی» و «حقوق شهروندی و عدالت».
همچنین کتاب «روش در علوم اجتماعی: رويكردی رئاليستی» نوشته آندرو سایر نیز با ترجمه عماد افروغ روانه کتابفروشیها شده است.
شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۶
نظر شما