سؤال هر پدر و مادر و آرزوي آنها چگونگی خوشبختی فرزندانشان است. دكتر وين داير، روانشناس معروف كه خوانندگان فارسيزبان با آثار او آشنايي دارند، در كتاب «چه کنیم تا فرزندان خوشبختی داشته باشیم» تلاش كرده است تا به اين سؤال والدين پاسخ شايسته بدهد.
نويسنده خود اذعان دارد كه كتابش بيش از آنكه بر مبناي نظريههاي رايج روانشناسي باشد، عملي و كاربردي است.
«چه کنیم تا فرزندان خوشبختی داشته باشیم» علاوه بر پيشگفتار و مقدمه از 10 فصل تشكيل و در سالهاي مختلف تجديد چاپ شده است.
در فصل سوم كتاب با عنوان «دوست دارم بچههايم از ترس نهراسند» چنين آمده است: «لزومي ندارد انسان در هر كاري موفق شود. از زندگي لذت بردن به مراتب مهمتر از آن است تا شما بنشينيد و ميزان موفقيت خود را در فعاليتهاي گوناگون درجهبندي كنيد. بچهها را نبايد در موقعيتي قرار داد كه ارزش آنها بر اساس ميزان موفقيتشان در آن كار تعيين شود. ضمن اينكه ستايشانگيز است اگر بچهها چند كار را انتخاب كنند و در آنها تخصّص و مهارت كافي به دست آورند، با وجود اين بسيار معقولانه و سالمتر است اگر ترغيب شوند، دست به كارهاي گوناگون بزنند و اين كار را فقط به خاطر نفس عمل و نه رسيدن به مدارج عالي انجام دهند. بچههايي كه احساس ميكنند از آنها انتظار ميرود هميشه هر كاري را به بهترين نحو انجام دهند، ترجيح ميدهند آن كارها را اصلاً انجام ندهند تا با شكست مواجه نشوند. ضمناً اين فكر و خيال كه آنها بايد جزو «بهترينها» باشند تمام مدت آنها را در تشويش و اضطراب نگاه ميدارد.»
در جاي ديگر كتاب در فصل هفتم چنين آمده است: «اگر بچهها به كمك شما توانايي مثبتانديشي و پيداكردن خوشي و شادي در تمام پديدههاي زندگي را از دست ندهند به امتيازات بزرگي در زندگي دست يافتهاند كه به مراتب به كسب تجربه براي رويارويي با واقعيات دنياي به اصطلاح ظالم و پرخشونتي كه به هر تقدير، زماني ميرسد كه بايد با آن روبهرو شوند، ترجيح دارد. انگيزههاي دروني بايد در آنها چنان قوي و استوار باشد كه شعله آن با مشاهده بدترين رخدادها، دچار تزلزل نشود.»
كتاب غیر از حسن عملی بودن يك ویژگی جالب ديگر هم دارد و آن اينكه علاوه بر آنكه آنچه را بايد در مورد بچهها انجام داد، بيان ميكند، به مواردي كه نبايد در مورد فرزندان انجام شود هم ميپردازد.
كتاب يك ضميمه هم دارد كه در آن نويسـنده متن نامهاي را آورده و از خوانندگان خواسته تا تصور كنند كه فرزندانشان بزرگ شده و حالا كه بالغ و كامل شدهاند، براي فردي كه در زندگي آنها نقش مهمي را ايفا كرده، نامهاي نوشتهاند. در بخشي از اين نامه خيالي چنين آمده است:
«هميشه از اينكه به دليل خطاهاي كوچك مورد اهانت و دشنام شديد قرار نميگرفتم، احساس آرامش و سبكبالي ميكردم، در حالي كه بيشتر پدر و مادرها چنين ميكردند. وقتي شيشه همسايه را شكستم، سرم فرياد نكشيديد، از كوره در نرفتيد و تنبيهام نكرديد، فقط به آرامي گفتيد: «وقتي به هنگام توپ بازي دقت به خرج نميدهي و پنجره را ميشكني، بايد مسئوليت كارت را به عهده بگيري ....» و اين پايان مسئله بود.» در جاي ديگر از همين نامه چنين آمده است: «بار ديگر ميخواهم از شما كه پيوسته به عهد و پيمان خود وفادار بوديد تشكر كنم.
شما هرگز مرا نوميد نميكرديد، بلكه با صحبت و مشورت به من توضيح ميداديد چرا برنامهاي كه تنظيم كرده بوديد بايد تغيير پيدا كند.»
«كتاب چه كنيم تا فرزندان خوشبختي داشته باشيم» با نثري روان و ساده و در 487 صفحه توسط توران مالکی به فارسي ترجمه شده و انتشارات رشد آن را منتشر کرده است.
نظر شما