به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) در این نشست تخصصی که عصر چهارمین روز از نمایشگاه بینالمللی کتاب، با حضور محمد خندان، سیامک محبوب و یزدان منصوریان برگزار شد، خندان اظهار کرد: هرگونه بحثي درباره دو واژه اطلاعات و زندگي روزمره مستلزم داشتن نوعي تئوري است كه بايد ابتدا به تعريف پايه آن كه زندگي روزمره است بپردازيم تا بتوانيم به نحوه ورود اطلاعات به آن اشاره كنيم. زندگي روزمره يك مفهوم تحقيقشده است كه از اواخر قرن نوزده ميلادي در ايده برخي متفكران ظهور پيدا كرد كه مانند آن را ميتوان در نظريات تياس. اليوت در انگلستان مشاهده كرد.
این پژوهشگر يادآور شد: افرادي مانند تي.اس. اليوت پيش زمينه اطلاعات فرهنگي را مطرح كردند كه با زندگي روزمره ارتباط نداشت. به عبارت ديگر متفكران انگلستان در قرن نوزده ميلادي زندگي روزمره را يك امر مبتذل و پيش پا افتاده و به دور از معيارهاي متعالي ميدانستند.
از نظر مکتب فرانکفورت زندگی روزمره جایی در تاریخ ندارد
وي ادامه داد: همچنين در نظر متفكراني مانند ماركس در مكتب فرانكفورت به خصوص در نظريههاي آدورنو هم زندگي روزمره جايي در تاريخ ندارد و نميتوان زندگي روزمره را تاريخساز كرد.
خندان گفت: اين متفكران معتقد بودند كه زندگي روزمره جايي است كه انسانها آن را براي بزم و تفريح انتخاب كردند و نميتوان آن را با تاريخ يكسان كرد. البته اين تفكر از متفكران چپ امروزه زير سوال رفته است و برخي از متفكران عصر حاضر معتقدند كه بايد بين زندگي روزمره و تاريخ ارتباط برقرار كنيم.
وی همچنين با اشاره به نظريه فيلسوف ديگري افزود: در مقابل نظريههايي كه بيان شد، نظريه هايدگر درباره زندگي روزمره ميگويد كه اين سبك از زندگي با اصيل بودن معنايي پيدا نميكند و در حقيقت آنرا غير اصيل عنوان كردند عدهاي ديگر هم زندگي روزمره را يك تحول ميدانند و حتي نویسندگانی مانند كافكا و كامو هم زندگي روزمره را پوچ عنوان كردهاند.
اين پژوهشگر اظهار كرد: با طرح اين نظريهها اين سوال به وجود ميآيد كه چرا در اواخر قرن بيست ميلادي زندگي روزمره و تاثير آن در زندگي افراد مورد توجه قرار گرفت كه در پاسخ ميتوان به تاثير رشته مطالعات فرهنگي در بررسي اين نوع زندگي اشاره كرد. اين نكته كه كنشهاي روزمره داراي معاني نهفتهاي است از يك معاني مشترك حكايت ميكند كه همگي نياز به توجه دارد و به اين ترتيب زندگي روزمره در رشته دانشگاهي مطالعات فرهنگي در اولويت قرار گرفت.
وي با بيان اين مقدمه به عناوين كليدي زندگي روزمره تاكيد كرد و افزود: آنچه از زندگي روزمره در ذهن ايجاد ميشود گذر از شبانهروز نيست بلكه رفتاري است كه ما ميتوانيم خود را در آن قرار دهيم به عنوان مثال زماني كه من به خريد ميروم به آن زندگي روزمره نميگويم و يا وقتي در آكادمي موسيقي تعليم ميبينم آن را زندگي روزمره قلمداد نميكنم در حالي كه تمام اينها جزئي از روزمرگي به شمار ميروند.
حكومت سايه روانشناسي بر رشته مطالعات فرهنگي
در ادامه اين نشست، سيامك محبوب، رييس اداره پژوهش نهاد كتابخانههای كشور در تكميل اظهارات خندان گفت: زندگي روزمره و اطلاعات يكي از موضوعات مورد علاقه هر فردي ميتواند باشد. زماني كه پژوهش پيرامون اين عناوين صورت گرفت اين نتيجه به دست آمد كه در داخل و خارج از كشور با بيتوجهي مواجه شده است، اما بايد با تمركز در واژه رفتار به اصل زندگي روزمره و ارتباط آن با اطلاعات پي برد.
وي افزود: آنچه در ادامه اين نتايج به دست آمد حكومت سايه روانشناسي بر رشته مطالعات فرهنگي و ارتباط آن با زندگي روزمره بود. در ابتدا در تمام پژوهشها اين نكته مورد نظر قرار ميگرفت كه هدف كاربر است و اجتماع در آن دخيل نيست.
محبوب ادامه داد: تا دهه 70 اين تفكر بر پژوهشها مسلط بود، اما بعد از آن به واقعيت جديدي پيرامون ارتباط بين افراد و جامعه و تاثيري كه يك اجتماع بر فرد ميگذارد پي بردند. شايد آشكارترين بيان در مطالعات لاينر، استاد دانشگاه فنلاند است كه بهترين مدل را براي رفتار روزمره ارايه كرده است و ميتواند سررشته اين مباحث باشد.
مطالعات فرهنگي رشتهاي متمركز شده است
يزدان منصوريان، دانشيار دانشگاه خوارزمي در ادامه اين نشست با تاييد نظريههايي كه خندان ارايه كرد، نظريه چتمن را يادآور شد و افزود: اين نظريهپرداز در مقالات متعدد مدلهاي اطلاعاتي مختلفي را در محيط دانشگاهي انجام داد اما در بيرون از دانشگاه كسي به دنبال اجراي اين مدلها نبود. در حقيقت چتمن به گروههايي مانند زندانيان، زنان سرپرست خانواده، اقليتها و ... توجه كرد و تاثير مطالعات فرهنگي را بر بازنگري آنها در زندگي روزمره اين گروهها در نظر گرفت.
به گفته وی مطالعات فرهنگي رشتهاي متمركز شده است كه در آن به بدنه اجتماع و آنچه در آن رخ ميدهد تاكيد دارد در ادامه اين نشست خندان با طرح پرسشي مبني بر اينكه چه اهميتي در مطالعات فرهنگي اين حوزه ميتواند دخيل باشد از دكتر محبوب خواست تا درباره آن توضيح دهد كه محبوب گفت: ميتوان براي اين سوال كتابخانه را مثال زد. زماني كه كتابخانه به عنوان يك مركز اطلاعات تاسيس ميشود قواعدي براي آن تعريف ميكنيم اما با تمام امكانات شاهد مراجعه نكردن مردم هستيم و براي اينكه پاسخي براي آن پيدا نميكنيم آنها را مردمي در سطح پايين تلقي ميكنيم در حالي كه ميشل دوسارتو برخلاف ساير نظريهپردازان زندگي روزمره را با دو شگرد تعريف كرد و در آن مطالعات فرهنگي نقش عمده را ايفا كرد.
وي ادامه داد: در پژوهش اين نظريهپرداز عنوان شده است كه به عنوان مثال كاربر از سالن مطالعه براي گرما استفاده ميكند و يا دختر و پسر براي دوستيابي به كتابخانه مطالعه مراجعه ميكنند اما هدف اصلي كه مطالعات فرهنگي در سطح كتابخانهها بود اجرايي نميشد.
محبوب همچنين در ادامه درباره كتاب و اطلاعات روزمره گفت: گروههايي هستند كه در كتابخانهها براي استفاده از اطلاعات حاضر ميشوند اما تعداد آنها در اقليت است و اين مساله در پژوهشهاي بسياري از متفكران غربي مطرح شده است.
افراد در بافت اجتماعی به راهنما نیاز دارند
در ادامه اين نشست دكتر منصوريان با استفاده از واژه راهنما و ارتباط آن با زندگي روزمره گفت: در زندگي روزمره علاوه بر اطلاعات شرايط به گونهاي پيش ميرود كه افراد در بافت اجتماعي به راهنما نياز دارند، اما اينكه اين راهنما چگونه عمل كند خيلي اهميت دارد، زيرا در اكثر موارد تجربه نشان داده است كه زمان محدود و نبودن فرصت باعث شده افراد بدون استفاده از راهنما مراحل كاري خود را پيش ببرند، در حاليكه اگر راهنما در يك فرهنگ كتبي يا حتي شفاهي نقش خود را به درستي ايفا كند بسياري از مشكلاتي كه در زندگي روزمره بروز پيدا ميكند از بين ميرود.
وي با ارايه مثالي گفت: در هنگام ثبتنام در دانشگاه اكثر دانشجويان به دليل نبود فرصت بدون استفاده از راهنما رشته نادرست را انتخاب ميكنند و يا حتي هواداران فوتبال از روي احساسات و بدون اطلاعات بر يك تيم علاقه پيدا ميكنند يا حتي يك پزشك را مثال زد كه يك بيمار اورژانسي دارد و بايد با اطلاعات سريع از وي راه درمانش را پيدا كند. لذا زمان جستجو براي برخي اطلاعات خيلي محدود است و كارشناسان مطالعات فرهنگي و زندگي روزمره ميتواند به دنبال راهكارهايي باشند تا اطلاعات مورد نياز به تمام افراد جامعه در زمان مناسب ارايه شود.
به گفته اين دانشيار دانشگاه خوارزمي براي كاربردي شدن مطالعات فرهنگي و اطلاعاتي كه از پژوهشهاي زندگي روزمره به دست ميآيد بايد آن را به بيرون از دانشگاه برد و در سطح جامعه پياده كرد.
اطلاعات روزمره گریزپا هستند
خندان نيز در ادامه اين نشست ارجحيت را به اطلاعات روزمره به شيوهاي شفاهي عنوان كرد و گفت: با توجه به فرصت محدود و اين كه نميتوان تمام اطلاعات را در جايي ثبت كرد و اين موضوع كه اطلاعات روزمره گريزپا هستند، بايد از پژوهش ها به شيوه اجرايي استفاده كرد.
محبوب در واكنش به اظهارات دكتر خندان عنوان كرد: هنوز نتوانستيم پاسخي براي شيوه پژوهش درباره اجرايي شدن اطلاعات روزمره در زندگي مردم پيدا كنيم.
منصوريان هم در ادامه اين سخنان بار ديگر بر نظريهپرداز معروف چتمن استناد كرد و گفت: ميتوان با استناد به اين نظريهپرداز از نظريه قومنگاري استفاده كرد و يا از مطالعه كيفي بهره گرفت.
در خاتمه اين نشست منصوريان اظهار كرد: به دانشجويان رشته مطالعات فرهنگي پيشنهاد ميكنم تا اطلاعجويي از زندگي روزمره را به عنوان يك شاخه از زندگي نگاه كنند و خود را به فرايند واقعي توليد و نشر نزديك كنند زيرا هرچه شناخت بيشتر باشد كارهاي اجرايي با درك مردم مواجه خواهد شد.
نظر شما