شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۹
کتابی برای همیشه

بعضی کتاب‌ها هستند که سازگاری عجیبی با نسل‌های مختلف دارند. کتاب‌هایی که هیچ وقت کهنه نمی شوند و همیشه چیزی برای گفتن دارند. کتاب«شازده کوچولو» نوشته اگزوپری یکی از همین کتاب هاست. کتابی که حالا دیگر با حافظه جمعی چندین نسل از سراسر جهان گره خورده است./

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، رسول آبادیان. «وقتي 6 سالم بود،‌ يك بار توی كتابی به نام قصه‌های واقعي طبيعت كه درباره جنگلی دور افتاده بود، عكس جالبی ديدم، عكسی كه در آن مار بوآيی را در حال قورت دادن حيوانی نشان مي‌داد. آنجا نوشته شده بود: مارهای بوآ شكارشان را بدون اين كه بجوند درسته مي‌بلعند. آنها بعد از بلعيدن، ديگر نمی‌توانند حركت كنند و مدت شش ماهی را كه طول می‌كشد تا غذايشان هضم شود، می‌خوابند. آن وقت درباره ماجراهای جنگل خيلی فكر كردم. بعد از چند بار تمرين موفق شدم با مداد رنگی، اولين نقاشی‌ام را بكشم، شاهكارم را به بزرگ‌ترها نشان دادم و ازشان پرسيدم كه آيا نقاشی‌ام آنها را مي‌ترساند؟ ولی آنها در جوابم گفتند: ترس؟ چرا بايد كسی از يك كلاه بترسه؟ اما نقاشی‌من تصويری از كلاه نبود. در واقع، آن تصويری از مار بوا بود كه داشت فيلی را هضم می‌كرد. چون بزرگ‌تر‌ها نتوانستند بفهمند كه آن مار بوا است. بنابراين، نقاشی ديگری كشيدم. اين بار توی‌شكم مار بوا را كشيدم...»

هنوز هم در ميان دست‌اندركاران حوزه ادبيات اختلاف‌نظر است كه از ميان ده‌ها كتاب قدرتمندی كه از اگزوپری به يادگار مانده‌است، چرا شازده كوچولو به اصطلاح اين قدر گل كرده، اگر اهل دنبال‌كردن كارهای اين نويسنده‌ـ خلبان‌ـ بوده باشيم، بدون شك با آثاری روبه‌رو شده‌ايم كه شخصيت نويسنده را به شكلي ملوس‌تر و باورپذيرتر معرفی كرده‌اند. همه آثاری كه پيش و بعد از مرگ اين نويسنده منتشر شده‌اند، حاوی گوشه‌هايی تلخ و شيرين از زندگي او هستند، به اين معنا كه در تك‌تك آنها می‌توان حال و روز آدمی را دنبال كرد كه مدام گمشده‌ای را در ذات خود جستجو می‌كند، گمشده‌ای‌كه در ميان نامه‌ها و قصه‌ها و خاطره‌ها مدفون شده‌است.

پيك جنوب، پرواز شبانه، زمين انسان‌ها، خلبان جنگ، نامه به يك گروگان، قلعه، نامه‌های جوانی، دفترچه‌ها، نامه‌ها به مادر، نوشته‌های جنگ و ده‌ها اثر پراكنده ديگر، وجود ناآرامي‌ را به تصوير می‌كشند كه در كشاكش خونريزی‌های جنون‌آميز سودای زندگی آرام برای همه انسان‌ها را در سر می‌پروراند، اما شازده كوچولو همواره در فهرست پرفروش‌های‌بازار كتاب جهان قرار دارد.

قصه راز‌آميز شازده‌ای كه از كره‌ای ديگر می‌آيد و روباهی كه تصور سنتی ما از همه روباه‌ها را به هم می‌ريزد. به نظر نمی‌رسد  هيچ خواننده‌ای آرزو نكند اي كاش دستی در عالم ترجمه داشت تا يك بار ديگر اين اثر را ترجمه كند، بي‌گمان وفور ترجمه‌های زياد از اين كار ريشه در نوعی همسويی ذهنی عام دارد به اين معنا كه هر مخاطبی نمی‌تواند آن را متعلق به خود و دنيای‌كودك‌پندارانه خود به حساب نياورد.

بسياری از منتقدان حوزه ادبيات داستانی شازده كوچولو را كاری براي كودكان قلمداد كرده‌اند، كاری‌كه برای گروه سنی خاصی نوشته شده، اما نكته جالب توجه در اين ميان، ترجمه اثر توسط افرادی است كه كمتر ادعايي در زمينه ادبيات كودك يا نوجوان دارند. دو پهلو بودن و يا شايد چندپهلو بودن شازده كوچولو تاكنون راه را بر هر گونه اظهار نظر و تعلق آن به گروه سنی خاص بسته و رازآميزی‌اش را به كمال رسانده‌است.

نثر متن اصلي شازده كوچولو ساده‌تر از آن است كه يك مترجم از ظن خود يارش شود و نگرشی دگرگون اعمال كند، يعني اين كه ذات روايت اثر همان چيزی است كه يا در فيلم‌ها ديده‌ايم و يا شنيده‌ايم و خوانده‌ايم. قلقلك حس كودكی با خلق شخصيت روباه و نگاه فلسفي به پيرامون زندگی با آوردن شخصيت جغرافی‌دان،‌ ايجاد جهان تنگ‌نظرانه با شخصيت بازرگان و حس جستجو با خود شازده كوچولو از اين كار معجونی گوارا ساخته‌است كه اگر هر خواننده‌ای به نوبه خود ترجمه‌اش كند، باز هم جا برای مترجمان بعدی باز خواهد بود: «روباه گفت: من نمی‌تونم با تو بازی كنم چون منو اهلی نكردن.»
شازده كوچولو گفت: «اوه! منو ببخش.»
ولي بعد از كمي فكر كرد: «اهلی يعنی چی؟»
روباه گفت: «تو اهل اين جا نيستی، دنبال چه هستی؟»
شازده كوچولو گفت: «دنبال آدما می‌گردم، اهلی‌كردن يعنی چی؟»
روباه گفت: «آدما تفنگ دارن و شكار می‌كنن. اين كارشون خيلي آزاردهنده است. اونا مرغ‌‌‌هارو پرورش مي‌دن. اينا كارايی‌اند كه آدما دوست دارند بكنن. آيا تو هم دنبال مرغ‌ها هستی؟»
شازده كوچولو گفت: «نه، من دنبال دوست می‌گردم. اهلی‌كردن يعني چه؟»
روباه گفت: ‌«اهلی‌كردن كاريه كه خيلی وقته به دست فراموشی سپرده شده، ‌يعنی ايجاد دلبستگی‌كردن.»
شازده کوچولو گفت ايجاد دلبستگی‌كردن يعنی چی؟
روباه گفت:‌«البته، تو برای من هنوز مثل صدها هزار پسر كوچولوی ديگه‌ای و من احتياجی به تو ندارم و تو هم احتياجی به من نداری. من واسه تو روباهی، درست مثل صدها هزار روباه ديگه‌ام اما اگر تو منو اهلی كنی، بعد از اون ما به همديگه احتياج داريم. تو برای من توی دنيا تكی، من هم براي تو، تو دنيا تكم...»

شايد يكي از دلايل تصور سخت‌خوان بودن كه تاكنون بر سر راه شازده كوچولو وجود داشته، توجه مترجمانی بزرگ و صاحب نام به اين اثر باشد، مترجمانی كه هر كدام قطب‌هايی در عالم ادبيات كشورند اما هيچ گاه ادعايی مبنی‌بر زدن حرف آخر نداشته‌اند. شايد در اين ميان، سؤالی مبنی بر چرايی ترجمه‌های مجدد اين كار ايجاد شود و اين كه چه نيازی به دوباره ترجمه‌كردن اين اثر هست؟

در جواب بايد گفت به نظر نمی‌رسد كه نياز به صداهايی ديگر در بحث ترجمه شازده كوچولو هيچگاه از بين برود و به همين دليل می‌توان ترجمه‌های جدید را هم به فال نيك گرفت. ترجمه‌هایی كه شايد بتوانند پل‌های ارتباطی را كه در سايه نام‌های بزرگ محو شده‌است، احيا كنند.

در مواجهه با ترجمه‌هايی كه از شازده كوچولو داريم يك غايب بزرگ خودنمايی می‌كند و آن هم نوعی تصويرگری منحصر به فرد است. در اغلب كارهای ترجمه شده شاهد تصويرهايی هستيم كه بارها در كتاب‌های ديگر هم استفاده شده‌اند در حالی كه می‌توان شكلی ديگر از يك اثر بزرگ را در قالب تصويرگري‌های منحصر به فرد ارايه كرد. همان‌گونه كه شاهد ترجمه‌هايی متعدد از اين كتاب هستيم بايد صاحب نوعی جسارت در تصويرگری هم باشيم. يعنی همان كاری كه در بسياری ديگر از كشورها رایج است.

به‌جز دو تصوير خيال‌برانگيز كه نبوع يك نويسنده را به نمايش می‌گذارند، يعنی تصاوير ماجرای ماری كه يك فيل را بلعيده، مابقی تصاوير را می‌توان به سمت‌و‌سويی ديگر كشاند و با ذهنيت هر خواننده‌ای در اقصی نقاط جهان هماهنگ كرد.

به‌هرحال آنچه كه در ترجمه قاضی از این اثر شاهديم همان يكدستي و پاكيزگي نثر است : «اين طوری بود كه متوجه دومين موضوع خيلی مهم شدم، فهميدم شازده كوچولو از سياره‌ای آمده كه به زحمت بزرگ‌تر از يك خانه معمولی است. اما اين مساله آن قدر هم شگفت‌ زده‌ام نكرد. خيلي خوب می‌دانستم كه علاوه بر سياره‌های بزرگی مثل زمين،‌ مشتری، مريخ، ونوس و يا زهره كه روی‌شان اسم گذاشته‌اند، صدها سياره ديگر هم هستند كه بعضی‌شان به قدری كوچك‌اند كه مشكل می‌شود آنها را با تلسكوپ ديد. وقتی ستاره‌شناسي يكی از اين سياره‌ها را كشف می‌كند، به جاي نامگذاری‌اش،‌شماره‌ای به آن اختصاص می‌دهد، به عنوان مثال، ممكن است چنين اسمي بگذارد «سيارك 325» دلايل محكمی دارم كه ثابت می‌كند سياره‌ای كه شازده كوچولو از آن آمده، همان سيارك معروف «ب- 612» است.

چاپ نوزدهم داستان بلند«شازده کوچولو» در شمارگان 3هزار نسخه و قیمت 25 هزار ریال از سوی موسسه انتشاراتی امیرکبیر عرضه شده‌است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها