شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۵
سپانلو: طنز واکنش مغلوبان است

محمدعلی سپانلو گفت: معروف است که می‌‌گویند طنز واکنش مغلوبان است و واکنش کسانی است که نمی‌توانند صراحتاً حرف خود را بزنند.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، سپانلو گفت: شاعران و نویسندگان در مواجهه با واقعیت‌ها گاه به قول مولوی سر دلبران را در حدیث دیگران روایت می‌کنند و گاه قصه‌ تمثیلی می‌گویند. درباره فردی در دیرباز حرف می‌زنند در صورتی که مقصودشان فرد مشابه در روزگار معاصر است.

این شاعر افزود: در تاریخ سیاسی ایران طنز نیز چنین نقشی داشته است؛ مثلا در آثار عبید زاکانی که از معروف‌ترین این  گونه طنزپردازی‌هاست. نوع طنز دیگر هم داریم که فقط رکاکت است مثل طنز سوزنی سمرقندی. ولی اگر بخواهید بنیانگذار طنز سیاسی و اجتماعی را بشناسیم، باید روی نام و آثار عبید زاکانی دست بگذاریم. البته چنین طنزی در آثار سعدی هم دیده می‌شود، ولی نه به آن شکل حرفه‌ای که در آثار عبید وجود دارد.

شاعر مجموعه شعر «پاییز در بزرگراه» توضیح داد: طنز تاریخی ما، دو، سه عنصر اصلی دارد که طنز امروز از آن محروم است. در واقع باید بپرسیم چرا طنز ما نمی‌تواند رشد کند یا چرا مطبوعه‌ای مانند «توفیق» امروز نمی‌تواند منتشر شود. یادم است که در زمان مصدق هفت، هشت روزنامه و یا هفته نامه طنز داشتیم. «حاجی بابا» و «توفیق»، «دکتر شیطان» و «باباشمل» از جمله آن نشریات محسوب می‌شدند.

وی ادامه داد: حتی آن طنز نیم بندی که در «گل‌آقا» بود، نتوانست دوام بیاورد. یکی از دلایلش آن است که طنز از عناصر اصلی تاریخی‌اش محروم شده است. یعنی به دلیل تابوهای اخلاقی که وارد جامعه ما شده، طنزپرداز نمی‌تواند به غرایز انسانی در طنز اشاره‌ای داشته‌ باشد. با این وصف ببینید چه بلایی بر سر آثار عبید زاکانی می‌آید. در واقع دیگر معنی این آثار فهم نمی‌شود. حتی نمی‌توانید مثل «موش و گربه» عبید زاکانی اشارات سیاسی و اجتماعی داشته باشید.

سپانلو گفت: در تاریخ می‌بینید روحانیان با هم شوخی می‌کردند و شوخی‌های خیلی معروفی هم داشتند. سال‌ها پیش آقا جمال خوانساری کتاب «کلثوم ننه» را نوشت که طنز کامل است و بارها منتشر شده است. یعنی در دایره روحانیت هم آدم‌های شوخ وجود داشتند که گاه با هم مزاح می‌کردند ولی می‌بینیم امروزه اجازه نداریم با آن‌ها شوخی کنیم.

مترجم آثار «سن ژون پرس»، «گیوم آپولینز» و «یانیس ریتسوس» در ایران گفت: این روزها اگر هم بخواهی با طنز حاکمی را مورد خطاب قرار دهی، باید پادشاهان را جایگزین کنی یا پادشاه وزوزک یا کشورهای خارجی را! متاسفانه برخی تصورات خشک و عبوس طنز را کشته و آن را در چندین لایه پنهان پیدا کرده است.

شاعر منظومه «خانم زمان» افزود: البته خود طنز ابهام و دوگانگی دارد و معنایش مستقیماً دریافت نمی‌شود، ولی این‌که تو به طور کلی سوژه را ممنوع کنی و نشود در آن مثلاً از  یک وزیر و یا  فساد مالی حرف زد، چیزی از طنز باقی نمی‌ماند. در بعضی پیامک‌ها هم می‌بینید که طنز خوشمزه‌ای در آن‌ها هست، ولی موضوع و حوزه‌شان محدود است.

شاعر مجموعه شعر «ژالیزیانا» یادآور شد: بی شک مشروطیت، احیاگر طنز تاریخی ایران بود و حتی در مدرنیزه کردنش سهم بسزایی داشت. در فاصله عبید تا انقلاب مشروطه، به یغمای جندقی می‌رسیم که در واقع در دوره قاجاریه که دولت‌ها ضعیف شدند، زبان اجتماعی، سیاسی پیدا کرد. مشروطه با آدم‌هایی مثل نسیم شمال، دهخدا و دیگرانی که طنز را به عنوان یک سلاح سیاسی برای روشنگری مردم علیه استبداد و ارتجاع به کار بردند، دوران شکوفایی در تاریخ طنز ایران محسوب می‌شود. کم و بیش در دوره رضاشاه نیز طنز تحت تأثیر سانسور روزگار قرار گرفت، ولی از کودتای 1320 انفجاری در طنز پیدا شد. این روند تا 28 مرداد ادامه داشت و در 28 مرداد روزنامه‌ها توقیف شدند و از بین رفتند. ولی چند نشریه طنز باقی ماندند که سرلوحه آن‌ها «توفیق» بود. 

سپانلو اضافه کرد: نشریه توفیق در دوران خود یکی از پرتیراژترین نشریه‌ها در همه کشورهای فارسی زبان بود. افعانستانی‌ها همیشه مشتاق بودند که شماره جدید به دستشان برسد. «توفیق» هم با مخالفت دولت روبه‌رو شد و  تعطیل شد. می‌گویم دولت، چون هویدا بیشتر با آن مخالف بود. شاه بدش نمی‌آمد مجله‌ای وجود داشته باشد که رجال مملکت را در مقابل او بی ارزش کند تا با خودش کاری نداشته باشند ولی هویدا از این مجله خوشش نمی‌آمد. آن زمان حتی هویدا را متهم به همجنس‌گرایی می‌کردند. او توفیق را بست و مجله کاریکاتور به مدیریت «دوللو» را چاپ ‌کرد که با وجود طنزش گسترش و گیرایی «توفیق» را به دست نیاورد. بعد از انقلاب هم که این نشریات بسته شد و چند هفته نامه طنز به چاپ رسید که گل‌آقا از همه طولانی‌تر بود ولی به نظرم گل‌آقا خیلی کم نمک بود.

شاعر مجموعه شعر «خیابان‌ها بیابان‌ها» گفت: در میان معاصران عمران صلاحی کارش درخشان بود. یکی دو سه نفر هم هنوز در همین مطبوعات طنز می‌نویسند که با وجود تنگناها کارهای خیلی خوبی انجام می‌دهند. از جمله یکی از این طنزنویسان، نویسنده روزنامه اعتماد است که کارش بد نیست، گرچه تیزی و تندی طنز قدیم را ندارد.

محمد علی سپانلو متولد 1319 تهران است. وی به «شاعر تهران» معروف است و چند سال قبل نیز مجموعه شعری با عنوان «قایق سواری در تهران» به قلم او از سوی نشر افق منتشر شد. 

سپانلو تاکنون بیش از 54 عنوان کتاب نوشته که از میان مجموعه شعرهایش می‌توان به «آه... بیابان»، «خاک»، «رگبارها»، «پیاده‌روها»، «سندباد غایب»، «هجوم»، «نبض وطنم را می‌گیرم»، «خانم زمان»، «ساعت امید»، «خیابان‌ها، بیابان‌ها»، «فیروزه در غبار»، «پاییز در بزرگراه»، «ژالیزیانا» و «تبعید در وطن» اشاره کرد. 

وی تألیفات دیگری هم در حوزه ادبیات داستانی دارد که «مردان»(مجموعه پنج قصه)، «بازآفرینی واقعیت: مجموعه 27 قصه از 27 نویسنده معاصر ایران»، «در جست‌وجوی واقعیت»(مجموعه‌ 29 داستان کوتاه از 29 نویسنده‌ معاصر ایران)، «نویسندگان پیشرو ایران(تاریخچه رمان، قصه کوتاه، نمایشنامه و نقد ادبی در ایران معاصر) نام این کتاب‌هاست.
 
این شاعر رمان و مجموعه شعرهایی را نیز از فرانسه به فارسی ترجمه کرده است. «آن‌ها به اسب‌ها شلیک می‌کنند» نوشته هوراس مک‌کوی، «مقلدها» نوشته گراهام گرین، «شهربندان» نوشته آلبر کامو، «عادلها» نوشته آلبر کامو، «کودکی یک رییس» نوشته ژان پل سارتر، «دهلیز و پلکان» اشعار یانیس ریتسوس، «گیوم آپولینر در آیینه آثارش» اشعار و زندگینامه گیوم آپولینر، از ترجمه‌های اوست. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط