به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «منگی» روایت سرگذشت مردی جوان است که در حومه شهر پاریس در کشتارگاهی زندگی میکند و محل زندگیاش نیز نزدیک همین کشتارگاه است. او به همراه مادربزرگ بدخلقش زندگی میکند و سراسر داستان درباره زندگی روزمره شخصیت اصلی داستان، مشکلاتش با مادربزرگ و رفتوآمدهای وی است. او میل زیادی به رفتن از این منطقه دارد و در تمام لحظات زندگی به مهاجرت از زادگاهش فکر میکند.
نوری پیش از این در گفتوگو با «ایبنا» درباره این کتاب گفته بود: «این اثر به زبان طنز نوشته شده و همین زبان سبب میشود تراژدی روایت شده در آن جذاب و خواندنی باشد.»
در بخشی از این رمان آمده است: «صبح شبيه چيزی كه از صبح میفهمی نيست. اگه عادت نداشته باشی، حتی شايد ملتفتِش نشی. فرقش با شب خيلی ظريفه، بايد چشمت عادت كنه. فقط يههوا روشنتره. حتی خروسهای پير هم ديگه اونا رو از هم تشخيص نمیدن. هوای گندِ يه شب قطبی رو تصور كنيد. روزهای قشنگ ما شبيه همونه.»
ژوئل اِگلوف، نویسنده فرانسوی، متولد سال 1970 میلادی است. وی پس از تحصيل در رشته سينما، به فيلمنامهنويسی رویآورد اما اكنون خود را وقف نوشتن رمان كرده است. نخستین رمان او، ادموند گانگلیون و پسر نام دارد که توجه منتقدان را به خود جلب كرد و در سال 1999 برنده جايزه الن فورنيه شد. رمان منگی او نیز در سال ۲۰۰۵ جایزه لیورانتر را دریافت کرد.
رمانهای «محله گمشده» نوشته پاتریک مودیانو، «همسر اول» نوشته فرانسواز شاندرناگور، «برهوت عشق» نوشته فرانسوا موریاک، مجموعه داستان «دیوارگذر» نوشته مارسل امه، نمایشنامه «ویولونهاتان را کوک کنید» اثر ویکتور هائیم، «پرده آخر» از ژیلبر سسبرون، «آن زندگی که من به تو دادم» اثری از لوییجی پیراندللو، «سکوت» نوشته پل استر، «مدرک» و «دفتر بزرگ» از کریستف و مجموعه داستان «صبح یکشنبه» برخی آثاری هستند که پیشتر با ترجمه نوری منتشر شدهاند.
در سال جاری (1392) دو کتاب دیگر از الگوف با نامهای «سرگیجه» و «چرا اینجا روی زمین نشستهام» نیز به قلم موگه رازانی ترجمه و منتشر شد.
رمان «منگی» اثر ژوئل اگلوف با ترجمه اصغر نوری در 112 صفحه و به بهای 6 هزار تومان از سوی انتشارات افق منتشر شده است.
شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۰
نظر شما