به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «از باران تا قافله سالار» نوشته قباد آذرآیین عصر دیروز، دوشنبه، 20 آبان با حضور اسدالله امرایی، محسن فرجی، فرزام شیرزادی و نویسنده کتاب در سرای اهل قلم برگزار شد.
امرایی در ابتدای این نشست، سخنانش را با بررسی یکی از داستانهای این کتاب به نام «ضیافتی برای مردگان» آغاز کرد و گفت: ماجراهای این داستان در گورستانی میگذرد و شخصیتهای آن افرادی مرده هستند. این موضوع در داستانهای دیگر هم به چشم میخورد. تمامی داستانهای آقای آذرآیین به مکتب جنوب و به طور خاص مکتب خوزستان برمیگردند و چندین عنصر خاص هستند که در اغلب داستانهایش تکرار میشود.
این مترجم درباره این عناصر چنین توضیح داد: آفتاب تند و اصطلاحات انگلیسی بومیشده و تغییر شکل یافته بخشی از ویژگیهای داستانهای این کتابند. مثلا واژه «کافیشاپ» از زبان انگلیسی گرفته شده و در جنوب به «کُفیشه» تبدیل شده است. نوع روایت به گونهای است که بدون شناخت نویسنده و اینکه مستقیما به مخاطب گفته شود که ماجراهای داستانی در کجا اتفاق میافتد میتوان موقعیت را تشخیص داد. این گونه از داستانها در گروه ادبیات بومی طبقهبندی میشوند که البته از ادبیات فولکلور متفاوت است.
فرزام شیرزادی، دبیر نشست، نیز داستانهای این کتاب را جذاب و لذتبخش خواند و گفت: عنوان این مجموعه مرا یاد کتاب «از مسافر تا تبخال» اثر احمد محمود انداخت. «از باران تا قافله سالار» حاصل 40 سال داستاننویسی آذرآیین است و ادبیات کارگری و بومی در آن تلفیق شده است. این نویسنده در داستانهایش زندگی مردم فرودست را نشان میدهد و رفتار شخصیتهای داستانیاش تحت تاثیر موقعیت قرار میگیرند.
وی با بیان اینکه برخی نویسندگان جدید کمتر به ادبیات بومی توجه دارند افزود: امروزه نوعی از ادبیات گسترش یافته که آن را ادبیات آپارتمانی نیز نامیدهاند. چنین داستانهایی در محیط آپارتمان یا محیطی کوچک میگذرند و دغدغههای شخصی را بیان میکنند. از این رو مخاطب ممکن است تجربه زیستی مشترکی با آنها نداشته باشد و با داستان ارتباط خوبی برقرار نکند. با این حال داستانهای کتاب «از باران تا قافله سالار» حاصل تفکر و نگاه هستیشناسانه نویسنده در این کتاب هستند و آذرآیین تفکر خود را در داستانهایش بدون ترس آورده است.
محسن فرجی، دیگر منتقد این نشست بحث ایدئولوژی را در داستانهای کتاب «از باران تا قافله سالار» پیش گرفت و گفت: ای کاش روال تاریخی داستانها نیز به طور کامل مشخص میشد تا بهتر میتوانستیم تغییرات را درک کنیم. نویسنده در داستانهای این کتاب به مرور از نوعی داستاننویسی مبتنی بر ایدئولوژی به داستانهایی با مضامین انسانی رسیده و در داستانهای آخر کتاب نگاه ایدئولوژیک وی کمرنگ شده است.
امرایی در ادامه صحبتهای مطرح شده در جلسه گفت: نگاه ایدئولوژیک داشتن به داستان به این معناست که نویسنده میخواهد دیدگاهش را بقبولاند. نمونه چنین نگاهی را میتوان در ادبیات و سینمای روسیه مشاهده کرد. در این آثار تمام ویژگیهای یک انسان کامل در یک شخصیت که معمولا نماد حزبی خاص است جمع میکنند. این نوع نگاه در ادبیات ما و به طور خاص ادبیات آذرآیین دیده نمیشود و نمیتوان داستانهایش را آثاری ایدئولوژیک دانست. این در حالی است که غلبه نگاه ایدئولوژیک در یک داستان در ادبیات جهان به خوبی جواب نداده و در ایران هم نتیجه نخواهد داد.
وی افزود: فضای کارگری جنوب به گونهای است که ادبیات کارگری در آن معنا پیدا میکند. در دهههای 30 به بعد احزاب چپ و کارگری فعال در جنوب حضور فعال داشتند و این نوع ادبیات در آثار مربوط به آن دهه نمود بهتری پیدا میکند. آذرآیین توانسته داستانهایش را باورپذیر کند. نگاه او به جهان مردگان هم مانند جهان زندگان است و وی میخواهد نشان دهد که سرنوشت این آدمها رنج کشیدن است.
قباد آذرآیین، نویسنده این کتاب، در پاسخ به صحبتهای کارشناسان جلسه گفت: فقط کسی که در آن دوره در شهرهای جنوبی زندگی کرده میتواند کاملا درک کند که من در داستانها در پی بیان چه چیزی هستم. فضای آن زمان مانند هوا در محیط وجود داشت و نمیشد از آن جدا شد. من مجبور به نفس کشیدن آن فضا و موقعیت بودم و به همین دلیل است که محیط کارگری جنوب در داستانهایم غالب شده است.
وی درباره تجربیات داستاننویسی خود نیز گفت: موقع نوشتن به مضمون فکر میکنم. شاید این نقطه ضعف من باشد اما مساله این است که توجهی به زاویه دید و راوی داستانم ندارم و سعی میکنم مضمون را بپرورانم. از سوی دیگر علاقهای ندارم که در زبانم تکلف باشد و سعی میکنم از بازیهای زبانی پرهیز کنم. به همین دلیل است که دنبال تشخص زبانی نیز نیستم و در داستانهای بعدیام نیز همین شیوه را به کار خواهم گرفت.
کارشناسان برنامه در ادامه صحبتهایی را درباره شیوه صحیح داستاننویسی و اهمیت توجه به زاویه دید و راوی بیان کردند و به بحث و گفتوگو با حاضران در برنامه پرداختند.
چهل داستان نظیر «روز خوش آقای عزیزی»، «قطار كودكی»، «چشم و گوش شاه»، «ضیافتی برای مردگان»، «سین، صدای زنیست»، «ظهر تابستان» و «كوچه هنوز اسم ندارد» از داستانهای مجموعه «از باران تا قافله سالار: چهل سال همپای داستان» هستند.
كتاب «از باران تا قافله سالار: چهل سال همپای داستان» در 231 صفحه، با شمارگان هزار نسخه، به بهای هفت هزار تومان از سوی نشر قطره روانه بازار كتاب شده است.
سهشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۷
نظر شما